سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: آمنه پازکی به خاطر یک دغدغه مهم وارد عرصه نویسندگی شد و قلم بهدست گرفت. به صورت جدی و حرفهای در زمینه مسائل مهدویت و آخرالزمان به مطالعه پرداخت. او کار خود را به صورت فعالیتهای مجازی در تالار گفتمانها و وبلاگنویسی شروع کرد. داستانهایی با موضوع مهدویت نوشت و رمان «ادموند» را به رشته تحریر درآورد. داستانی خواندنی از زندگی پرفراز و نشیب یک رهیافته نجیبزاده انگلیسی. این روزها که به نظر میرسد به دلیل شرایط ایجاد شده اغلب به ناچار در قرنطینه خانگی به سر میبریم مطالعه این رمان زیبا یا هدیه آن به یکدیگر میتواند هم اوقات فراغتمان را پرکند و هم نگاههایمان را مهدوی کند.
ادبیاتی که رنگ و بوی مفاهیم ارزشی و مذهبی داشته باشد آنگونه که باید در ایران قوی نیست؛ البته نمونههای خوب کم نداریم اما به نسبت مضامین دیگر شاید بشود گفت مقداری دستمان خالیتر است. چه شد که رمان با موضوع مهدویت را نوشتید؟
سال ۹۲ به عنوان یک فعال مجازی مهدوی به یک همایش دو روزه در مسجد جمکران از طرف بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود دعوت شدم، در آن دو روز از لزوم کارهای هنری در زمینه منجی و بخصوص معرفی امام زمان(عج) در ابعاد جهانی زیاد صحبت کردیم و اینکه چرا هیچکس رمانی در قالب اهل بیت نمینویسد! از آن موقع هميشه به این فکر میکردم که چطور میشود برای امام زمان(عج) یک رمان متفاوت نوشت تا اینکه اسفند ۹۳ اولین طرح داستانی «ادموند» در ذهنم جرقه خورد و کمکم با شروع کردن به نوشتن، داستان شکل کاملی به خودش گرفت.
ورود به عرصه نویسندگی حرفهای برایتان ترسناک نبود؟
صادقانه بگویم ترسناک بود مخصوصاً که من با ورود به مقوله داستانهای مذهبی ریسک زیادی کردم چون نوشتن در مورد اهل بیت (علیهمالسلام) مثل راه رفتن روی لبه تیغ است. خیلی باید مراقب بود چیزی گفته نشود که در مخاطب شبهه ایجاد کند. ایرادهای بنیاسرائیلی در این راه کم نیست و البته انتقادهای بهجا، اما در نهایت خلوص نیت نویسنده واقعاً کمککننده است من در مورد این کتاب واقعاً عنایتها و لطفهایی را دیدم که واقعاً دلگرمم میکردم چون بیمهری از جانب کسانی که باید حمایت میکردند زیاد دیدم و به جرئت میتوانم بگویم این کتاب به هر جایی که رسید فقط و فقط به یمن وجود نام مبارک حضرت معشوق بوده و بس و از هیچ جایی حمایت خاصی نشد.
قبل از «ادموند» داستان دیگری هم نوشتید؟
خیر «ادموند» اولین قلم به دست گرفتن و شروع ورود به عرصه نویسندگی بود؛ البته قبل از آن مقالات کوتاهی شاید در حد 20 تا 30 خط در سایت پیروان موعود مینوشتم که بیشتر به متن ادبی یا دلنوشته شبیه بود.
ادموند کی چاپ شد و تا الان به چاپ چندم رسیده؟
رمان «ادموند» برای اولین بار زمستان سال ۹۴ منتشر شد و چاپ سوم دو جلد هم اردیبهشت امسال انجام شد با شکل و شمایل جدید که تقریباً به پایان موجودیشان رسیدند.
داستان «ادموند» را از کجا الهام گرفتید؟
«ادموند» یک شخصیت تخیلی اما برگرفته از داستان زندگی شخصیتهای بزرگ و به یادماندنی تاریخ مسیحیت و اسلام است؛ مانند شهید «ادواردو آنیلی»، «مالکوم ایکس» و سایر افرادی که به معنی واقعی آزاده و آزاداندیش بودند.
شما آثار کدام نویسندهها را بیشتر میخوانید؟
عاشق نوشتههای بالزاک هستم، گوستاو فلووبر، ویکتور هوگو، چارلز دیکنز و آوستین رومن رولان، الکساندر دوما پدر و پسر، شکسپیر و از نویسندههای ایرانی هم بیشتر آثار سیدمهدی شجاعی را میخوانم.
آیا «ادموند» توانسته تأثیری که انتطارش را داشتید بر مخاطب بگذارد؟
این را باید از بازخورد مخاطبان برداشت کرد و خوشبختانه تا امروز هم بازخوردی که به من رسیده جدا از انتقاداتی که طبیعتاً به دلیل بیتجربگیهایم اتفاق افتاده و منصفانه هم بوده، خود «ادموند» در ذهن مخاطب ماندگار شده، مخصوصاً جایگاه ادب و احترام به بزرگتر که در شخصیت ادموند تأکید کردهام.
جالبترین تأثیری که از مخاطبان دیدید چه بود؟
یک دوستی از اهل تسنن بعد از خوندن «ادموند» به شدت نسبت به امام زمان (عج) کنجکاو شده بود و مطالعات وسیعی روی این موضوع انجام داد که برای من واقعاً جالب بود و یک عزیز مدافع حرم که رمان «ادموند» را هر وقت به سوریه میرفت با خودش میبرد و من از طریق همسرشان فهمیدم که داستان «ادموند» در سوریه بین مدافعان حرم معروف شده است.
چرا طی این چهار سال کار جدید ننوشتید؟
نه، اینطور نیست. جلد دوم «ادموند» حدود یک سال بعد از جلد اول چاپ شد. کتاب سوم هم با توجه به اصلاحات و بازنگری در روند داستان در این یک سال و نیم نوشته شده و الان در دست ناشر است.
یعنی «ادموند» یک رمان دنبالهدار است؟
ماجرای «ادموند» در جلد دوم تقریباً تمام میشود و اینکه خیلی ظریف به شهادت «ادموند» به گفته خودش اشاره میشود ولی در ذهنم خیلی دنبال بهانهای هستم تا نسل ادموند را ادامه بدهم که البته هنوز آن موضوع جالب را پیدا نکردهام.
موضوع کتاب بعدی شما چیست؟
دقیقاً مهدویت. من اصلاًَ لزومی نمیبینم اگر روزی بخواهم در مورد موضوع دیگری بنویسم در عالم نویسندگی باقی بمانم، این روزها زمانی برای بازیگوشی در دنیا نیست چون کوچکترین غفلت میتواند ما را از چادر حضرت دور کند و اتفاقاً کتاب بعدی ابعاد وسیعتر تا نابودی اسرائیل را هم پیش میرود.
آیا واقعاً «ادموند» اولین رمان مهدوی است؟
بله. اولین رمان با محوریت موضوعی منجی در ادیان الهی که عاشقانه هم باشد. تا قبل از «ادموند» کتابی نوشته نشده بود. بعضیها معتقدند کتاب «رؤیای نیمه شب» هم عاشقانه است و هم مهدوی، در حالی که آن کتاب همان اول هم که چاپ و تبلیغ شد روی موضوع شیعه و سنی تأکید داشت و عاشقانه هم بود که در وسط داستان فقط نقل قولی از یک تشرف معروف صحبت به میان آمده. «ادموند» برعکس آن چیزی که دیگران فکر میکنند عاشقانه بودنش مربوط به عشق زمینی نیست بلکه از ابتدا عاشق منجی بودن است.
خلاصه داستان «ادموند» را میتوانید بگویید؟
ادموند یک جوان انگلیسیالاصل ثروتمند است که خوابهای عجیبی به سراغش میآید و نمیتواند تعبیری برایش پیدا کند تا اینکه یک روز اتفاقی برایش میافتد و تکهای از پازل خوابش تکمیل میشود. با دختر مسلمان ایرانی آشنا میشود که اتفاقاً یکی از معماهای رؤیاهای عجیب اوست و همین موضوع باعث علاقه شدیدش به آن دختر میشود. بعد از ازدواج با ملیکا از سوی لابی صهیونیستی کشورش با مشکلات زیادی روبهرو میشود که در نهایت او و خانوادهاش را به ایران میرساند...
برای نوشتن «ادموند» چقدر کار تحقیقاتی کردید؟
کار تحقیقاتی من روی مسئله مهدویت و دشمنشناسی از قبل رمان «ادموند» شروع شده بود اما برای خلق یک مرد که هم بااحساس باشد و هم سردی ذاتی انگلیسی خودش را حفظ کند سریالهای انگلیسی زیادی دیدم و خیلی کتاب خواندم. دوستانی هم بودند که روی مباحث مربوط به انجیل به من کمک و راهنمایی کردند.
نمونه دیگری مثل «ادموند» در فضای مهدویت وجود دارد؟
بله البته، «ادموند» اولین عاشقانه مهدوی است نه اولین رمان مهدوی! اما رمانهای دیگری که در زمینه امام زمان کار شده مثلاً رمان «کمی دیرتر» یک رمان اجتماعی درباره کملطفیهای منتظران امام زمان نسبت به ایشان است. رمان «دوازدهم» هم یک رمان تخیلی درباره مادر بزرگوار امام زمان است و «رؤیای نیمه شب» داستان یک پسر سنی که عاشق دختری شیعه میشود در زمانهای قدیم و فقط در یک قسمت داستان ماجرای تشرف ابوراجح شرح داده شده است.
شما «ادموند» را رمانی عاشقانه میدانید. تفاوت رمان عاشقانه با رمانهای دیگر چیست؟
در مورد امام زمان کسی عاشقانه ننوشته است. حتی یکی از این دوستان خیلی مقدس ایراد گرفته بود امام زمان را چه به عشق و عاشقی! متأسفانه نگاه عموم مردم حتی مذهبی نسبت به ائمه معصوم این است که این موهبتها و سروران عالم را جدا از عشق میدانند. من خواستم بگویم امام زمان خود عشق است. در داستان «ادموند» عشق زمینی ادموند و ملیکا اتفاقاً در حاشیه است. آن عشق آسمانی هر دوی آنها به منجی موعود است که در کنار هم قرارشان میدهد.