سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: با یک آدم بیانگیزه روبهرو شدهاید؟ اصلاً مشخصات چنین آدمی را میدانید؟ خودتان تا حالا شده است از زندگی خسته شوید؟ شده است دست از هدفتان بردارید و کاری را نیمه رها کنید؟ شده است حوصله زندگی کردن و حتی نفس کشیدن را نداشته باشید؟ حتی دلتان نخواهد عزیزان خود را ملاقات کنید؟ شده است دست از سماجت برای رسیدن به خواسته خود بردارید و در یک نقطه از زندگی بایستید و با نگاه به تمام عمری که سپری کردهاید از خود بپرسید «که چه؟» شده است. در چنین شرایطی با آدمهای بیانگیزهتر از خودتان گفتگو کنید و حالتان از اینکه هست بدتر شود؟ شده است در خلوت خود بگویید کاش به دنیا نمیآمدم. کاش فلان کار را نمیکردم. کاش و...
اینها همه نشانه افت انگیزه است که شما باید در اولین فرصت آن را ترمیم و درمان کنید در غیر اینصورت به زودی باید پذیرای افسردگی در درونتان باشید.
اگر این بیانگیزه بودنها موقتی باشد جای نگرانی نیست و به هزار و یک راه میشود آن ر ا درمان کرد. اگر کسی به پوچی در معنای واقعی کلمه رسید و دست از زندگی کشید باید او را درمان کرد و امید و نشاط را دوباره به او بازگرداند. اما اگر این بیشوقیها موقت و بر اثر شرایط محیطی و فیزیکی جسمی است شما میتوانید آن را به شیوههای زیر درمان کنید.
بعضی وقتها از آینده ناامید و خستهاید پس لازم است با یادآوری خاطرات خوش گذشته کمی به خودتان انگیزه تزریق کنید. مثلاً اگر از رابطهای دلسرد شدهاید میتوانید با مرور خاطرات خوش مشترک، او را ببخشید و انگیز ه دوباره برای دوستی بیابید. این سادهترین مثال است و میشود آن را به اتفاقات مهم زندگی تعمیم داد. نمونه بارزش در دادگاههای خانواده است. عده زیادی از زوجها وقتی انگیزه زندگی مشترک را از دست میدهند همین نیروی یادآوری خاطرات به دادشان میرسد و باعث بازگشت مجددشان به رابطه میشود.
اگر در باره کاری که قصد شروعش را دارید انگیزه کافی در خود نمیبینید لازم است افقهای دورتر را ببینید. در چنین شرایطی کمی خیال پردازی به جایی برنمیخورد و شما را دوباره به حرکت وامیدارد. به عنوان مثال اگر میخواهید در کاری سرمایهگذاری کنید، اما خیلی به سوددهی امید ندارید لازم است به آینده خوشبین باشید و روزهای پر از موفقیت را که حاصل صبر و بردباری است در رؤیا ببینید.
گاهی انگیزهها با یک هدیه دادن کوچک برمیگردد. مثل بچهها که برای کار خوب کردن نیاز به تشویق دارند و اکثرشان هدیه و جایزه گرفتن را دوست دارند. پس اگر از دست خودتان ناراحت هستید یا از عملکرد خود دچار ناامیدی شدهاید کافی است برای کارهای کوچک، اما مثبت خود هدیه بخرید و از خجالت روح لطیف خودتان دربیایید. باور کنید هیچ کسی به اندازه شما مستحق پاداش نیست. پس به خودتان احترام بگذارید و کمی خودتان را تحویل بگیرید. گاهی خود را به چیزهایی که دوست دارید مهمان کنید و حتی روز تولد خودتان اولین هدیه را از خودتان بگیرید یا در سفرها برای خودتان هم سوغاتی بخرید.
برای بازیابی انگیزه از دست رفته لازم است گاهی دست به کارهای سخت و جذاب بزنید و دست و ذهنتان را از علتی که شما را بیانگیزه کرده است دور نمایید.
گاهی میخواهید درس بخوانید، اما شوق خواندن ندارید. حتی حوصله باز کردن کتاب را ندارید. ناگهان در مورد درس و کنکور و هر آنچه برایتان مهم بوده است دلسرد میشوید. در چنین شرایطی تلاش برای یادگیری بیفایده است. به روح و مغزتان استراحت بدهید. خودتان را به یک موسیقی دلچسب و آرام بخش مهمان کنید و با زمزمه آهنگها انرژی دوباره خود را به دست بیاورید. بعضیها برای شارژ باتری اشتیاقشان در مورد کاری که به آن علاقه دارند و برای سرنوشت خود تصور میکنند عکس آدمهای مهم را به عنوان منبع الهامبخش به اتاقشان میآویزند تا دیدن هر روزه آنها یادشان بیاورد آدمهای زیادی مثل او برای رسیدن به هدف تلاش کردهاند و حالا به عنوان الگو در خانههای دیگران هستند. مثل آنهایی که عاشق فوتبال هستند و اگر وارد اتاقشان شوی پوستر فوتبالیست مورد علاقهشان را به دیوار زده و اتاقی کاملاً فوتبالی طراحی کردهاند. یا اگرکسی به دیوار اتاقش عکس ساز و آهنگسازهای معروف دنیا زده بود یقین بدانید موسیقی نقطه عطف رؤیاهای اوست. نوجوانها علاقه بیشتری به شخصیتهای مورد علاقهشان نشان میدهند و سعی میکنند طرفداری و حمایت خود را با عکسها نشان دهند.
راه دیگر انگیزه گرفتن همنشینی با دوستانی است که شما را به انجام کار تشویق میکنند. دلتان میخواهد کاری کنید، اما هیچ کس با پیشنهاد شما موافق نیست و این شما را افسرده میکند. در چنین مواقعی لازم است صدای کسی را بشنوید که به شما امید میدهد و برای آنچه در ذهن دارید تشویقتان میکند. همه آدمهای مهم که به خواستههایشان رسیدهاند کسی را به عنوان چشمه امید و انرژی داشتهاند که هر بار ناامید شدهاند آنها را سر شوق آورده و تأکید کردهاند که تو میتوانی و باید دوباره برخیزی. آدمهای مشوق نقش مهمی دارند. آنها میتوانند جلوی خیلی از فاجعهها را بگیرند. میتوانند اتفاقهای مهمی در مغز شما رقم بزنند و خیلی از جرقههای فکری از همین مشوقها شروع میشود. پس هر وقت لازم دانستید به دیدار این نیروی جادویی بروید یا گوشی را بردارید. باور کنید شنیدن صدایش برای شما معجزه میکند. گاهی هم لازم است برای رسیدن به میل و اشتیاق، فضای کاریتان را عوض کنید. لازم نیست پول زیادی خرج کنید. گاهی تغییر زاویه یک میز یا گلدان میتواند حالتان را بهتر کند. ایجاد تنوع میتواند انگیزه شما را تقویت کند. محیط درس خواندن یا کار را در خانه تغییر دهید و یقیناً نتیجه مثبتش را تجربه خواهید کرد. آدمهایی که به زندگی شوق بیشتری دارند اغلب متنوع لباس میپوشند و دکوراسیون تکراری روحشان را میآزارد.
خیلی از آدمها پیش از این شرایطی مشابه ما داشتهاند. پس مطالعه و شنیدن قصه زندگی آنها میتواند راهحل مشکل ما باشد و انگیزه رفته را به ما بازگرداند و به ما قدرت تحمل ناهمواریهای مسیر را بدهد. از امروز یک دفتر بردارید و تمام نقل قولهای مهم و جملات قصاری که از بزرگان میشنوید یا هر جای دیگری توجهتان را جلب کرد بنویسید. این نقل قولها منبع عظیم انرژی در وقت سستی و بیرمقی هستند و میتوانند شما را دوباره به حرکت و دنبال کردن هدف وا دارند.
اما همه اینها یک پیشنهاد هستند و نمیتوان برای همه یک گونه نسخه پیچید. کافی است روحیه خود را بشناسید و مطابق میلش دنبال انگیزه برای یک شروع تازه باشید. منبع انرژی را باید جستوجو کنید و بیابید.