محمد طبیبیان از استادان اقتصاد دانشگاه صنعتی اصفهان و عضو مؤسسه عالی پژوهش در برنامهریزی و توسعه در گفت وگویی با بهمن امویی روزنامهنگار و مورخ در کتاب «دولتمردان ایرانی چگونه تکنوکرات شدند» به یکی از مباحث کارشناسان سازمان برنامه و بودجه وقت با نمایندگان امام در شورای اقتصاد کشور برای نگارش برنامه اول توسعه اشاره میکند و میگوید آیتالله آذری قمی با بی حوصلگی از بحثهای بدون نتیجه میپرسد: «ببینید من میخواهم بدانم آیا امریکا از دل این برنامه در میآید یا نه؟». شاید اگر ایشان زنده بودند و شرایط فعلی اجرایی کشور را ملاحظه میکردند با خود میگفتند که کاش همان امریکا از دل این برنامه در میآمد. واقعیت این است که امروز کمتر کارشناسی انباشت مشکلات وسیع اجتماعی و اقتصادی در نظام اجرایی کشور را نفی میکند. افزایش مداوم تورم به همراه رشد منفی اقتصاد و کاهش کیفیت زندگی فشار فراوانی به اقشار مختلف مردم وارد میکند و این در حالی است که هم اکنون ششمین برنامه توسعه اقتصادی کشور در حال اجرا است. در طول ۳۰ سال گذشته نزدیک به یک هزار میلیارد دلار نفت فروخته شده و رکورد برداشت از منابع آب زیر زمینی نیز شکسته شده است. حالا چرا با وجود وفور منابع خروجی نظام اجرایی کشور این چنین غیرقابل دفاع است.
تاکنون نیز تحلیلهای مختلفی در این باره مطرح شده از فشار تحریمها تا نفوذ سازمانهای جاسوسی خارجی در نظام اجرایی کشور و احتمال خیانت برخی متولیان امر که هیچگاه هم به اثبات نرسیده است. با این حال یکی از زوایای این موضوع که کمتر به آن پرداخته شده تسلط نگاه فن سالارانه بر تدوین و اجرای برنامههای توسعه ادواری کشور بوده است.
واقعیت این است که در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و افزایش تهدیدهای امنیتی و نظامی همچون جنگ تحمیلی، نبردهای خیابانی با گروههای تروریستی و حرکتهای جداییطلبانه بخش مهمی از توان نظام جمهوری اسلامی صرف ایجاد ثبات و استحکام شاکله کلی کشور میشد. بخش مهمی از مهرههای تئوریک نظام جمهوری اسلامی همچون شهید مطهری و شهید بهشتی در قالب ترورهای منافقین از صحنه سیاسی حذف شدند. منابع موجود در خصوص نگاه فلسفی و تئوریک به اقتصاد نیز در مقابل ذخیره انباشته تئوریک و اجرایی بهجا مانده از زمان پهلوی به شدت محدود بود. دو منبع موجود در این باره نیز محدود به کتاب اقتصاد اسلامی شهید صدر و کتابی مشابه به همین نام از سوی شهید مطهری بود.
از سوی دیگر با وجود محبوبیت نگاه چپ به اقتصاد در بین بخشهایی از انقلابیون به خصوص در دهه شصت، اما وجود برخی تضادهای ذاتی این نگاه اقتصادی با اصول اسلامی و همچنین تعلق خاطر برخی گروههای سنتی انقلابی به بازار سبب شد تا چپگرایان پس از پایان جنگ و تغییرات جهانی از جمله به پایان رسیدن جنگ سرد به حاشیه بروند. در چنین شرایطی عدهای از مهندسان و اقتصاددانان جوان تحت نظر دکتر بانکی در سازمان برنامه و بودجه تلاش کردند نظام اقتصادی کشور را سامان دهند، نظام بودجهنویسی تدوین کنند و اولین برنامه توسعه کشور را تدوین کنند. همین حلقه اقتصاد کشور را در زمان جنگ اداره کردند و با ارسال نامه تاریخی، اما پنهان خود به حضرت امام (ره) در خصوص ورشکستگی کشور از بانیان پذیرش قطعنامه و پایان جنگ محسوب میشوند. در طول سالهای پس از جنگ نیز همین طیف برنامه بازسازی کشور را هدایت و در زمان دولت خاتمی و روحانی جهتگیری اقتصاد کشور را تعیین کردند. جالب اینجاست که محمود احمدینژاد به عنوان یکی از مخالفان سرسخت همین طیف با همین نگاه مهندسی تلاش کرد نظام هدایت اقتصادی کشور را متحول کند که چیزی جز همین شکست نصیب وی نشد.
در این میان و به رغم موفقیتهایی که برنامه ریزیهای این طیف نصیب کشور کرده، اما مشکلات همین نگاه با گذشت ۳۰ سال از محسنات آن فراتر رفته است. نگاه فن سالارانه یا به طور دقیق نگاه صفر و یک به اقتصاد بدون در نظر گرفتن بن مایههای فلسفی و تئوریک غرب به عنوان مبدأ این فنون و همچنین بدون توجه به نگاه هستی شناسانه نظام جمهوری اسلامی نسبت به ابعاد مختلف کشورداری، سبب رشد ناهنجار و حتی کارتونی بخشهای مختلف کشور شده است.
به این ترتیب اقتصاد کشور بدون توجه به مقتضیات فرهنگی، اجتماعی و حتی دینی جامعه ایران به گونهای پیش رفته است که به عاملی برای تخریب زندگی ایرانی تبدیل شده است. در حقیقت این فن سالاران هستند که در طول ۳۰ سال گذشته به دلایل گوناگون راهبری نظام اجرایی کشور را در دست گرفتهاند. البته کسی به دنبال این نیست که سازمان برنامه و بودجه و یا سایر نهادهای اقتصادی مسئول تبیین و نهادینه کردن نگاه فلسفی نظام در برنامه اقتصادی است. این وظیفه تئوریسینهای علوم انسانی و نهادهای راهبردی این حوزه و در نهایت همگام کردن آنها با سایر برنامههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور از طریق یک مدیر ارشد راهبردی و آگاه به این نگاه است. چیزی که متأسفانه جمهوری اسلامی چه زمان هاشمی رفسنجانی، چه در زمان دولت اصلاحات، چه در زمان احمدینژاد و همین طور روحانی از آن بی بهره بوده است.