سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: سیستم قطع است بروید فردا بیایید... کپی مدارکتان را نیاوردهاید نمیتوانیم کارتان را راه بیندازیم... کار شما مربوط به شعبه ما نمیشود... اسمتان را در لیست نوبت بنویسید ولی بعید میدانیم امروز نوبتتان شود... چرا اعتراض میکنید؟ حالا یکی دو ساعت هم معطل شوید، مگر چه اتفاقی میافتد؟!... مسئول کار شما مرخصی است، هفته بعد بیایید...
بیشک هریک از شما مشابه این عبارات را بارها و بارها در جایگاه یک ارباب رجوع شنیدهاید و بدون توجه به وقت گرانبهایی که برای رفتن به یک اداره صرف کردهاید دست از پا درازتر برگشتهاید. دو نمونه از اتفاقاتی را که به تازگی برایم افتاده است برایتان روایت میکنم و قضاوت را میگذارم به عهده خودتان و کسانی که عامل چنین اتفاقاتی هستند.
بیمهری در مسکن مهر
یکی از دوستانم که برای مسکن مهر ثبت نام کرده بود سالها در آرزوی صاحب خانه شدن انتظار میکشد. تا اینکه امسال از طرف مسکن مهر پردیس پیامکی آمد که وارد پروفایل خود در سامانه مسکن مهر شهر پردیس شوید و پیام خود را دریافت کنید. لینک سامانه هم در پایین پیامک درج شده بود. همراه دوستم وارد سامانه شدیم. دیدیم بهبه چه سایتی و چه دم و دستگاهی راه انداختهاند که بیا و ببین. در بخشنامهها پیام را باز کردیم و متوجه شدیم که سند پنج برگی واحد دوستم بعد از گذشت هفت سال آماده تحویل است ولی برای حضور در مجموعه اداری مسکن مهر پردیس باید وقت اینترنتی بگیریم و حتماً با پرینت نوبت قبلی به آنجا مراجعه کنیم در غیر اینصورت جوابگوی ما نخواهند بود. برای لحظهای احساس کردیم به انتهای پیشرفت در تحقق دولت الکترونیک رسیدهایم. فکرش را بکنید با وقت اینترنتی بدون هیچ معطلی کارتان انجام شود. خلاصه روز و ساعت مورد نظر را مشخص کردیم و پرینت آن را هم گرفتیم و با مدارک لازم در روز مورد نظر راهی شهر پردیس شدیم. زمان انتخابی ما ساعت ۱۰:۳۰ بود و ما درست در همان زمان تعیین شده وارد سالن مورد نظر شدیم. به باجه مشخص شده مراجعه کردیم، برگه پرینت وقت را به متصدی آن دادیم و در کمال تعجب دیدیم که اسم ما را در یک لیست بلند بالا نوشت. گفتیم ما وقت برای ساعت ۱۰:۳۰ گرفتیم چرا اسم ما را در این لیست مینویسید؟ متصدی جوان که کلاً اعصاب سر و کله زدن با ارباب رجوع را نداشت گفت: «این وقتی که گرفتید همینجوری است باید زودتر میآمدید تا زودتر اسمتون در این لیست نوشته شود. الان ۲۰ نفر جلوتر از شما در صف انتظار نشستهاند.» پرسیدم پس چرا وقت اینترنتی باید بگیریم؟ گفت: «این وقت اینترنتی فقط به ما اعلام میکند امروز چه تعداد ارباب رجوع داریم همین. وگرنه هیچ ارزش دیگری ندارد!» پرسیدم حالا چند ساعت باید منتظر باشیم؟ گفت: «زیاد طول نمیکشد شاید یک ساعت!» با خودم گفتم عجب! چقدر وقت و زمانی که مردم اینجا - برای کاری که ۱۰ دقیقه هم زمان نمیبرد- صرف میکنند بیارزش شده است.
گفتیم باشد ما که هفت سال انتظار کشیدیم این یک ساعت را هم منتظر میمانیم. به سالنی که مملو از جمعیت بود نگاه و گوشهای برای ایستادن پیدا کردیم تا نوبتمان شود. یک ساعت گذشت خبری نشد. دوساعت گذشت خبری نشد. ساعت یک بعد از ظهر بود و هنوز اسم ما را نخوانده بودند. به باجهای که سندها را تحویل میدادند رفتم و از متصدی آن پرسیدم پس کی قرار است اسم ما را بخوانید؟ گفت: «وقت اینترنتی گرفتید؟» گفتم بله اسم هم در آن لیست نوشتیم. لیست مورد نظر را نگاه کرد. گفت اسم شما نیست. از کوره در رفتم و شروع کردم به اعتراض که این چه بساطی است شما راه انداختید؟ وقتی میگویید نوبت اینترنتی بگیرید فکر کردیم به حقوق شهروندی احترام میگذارید؟ نگو شما فقط ادا درآوردهاید.
خلاصه با داد و بیداد سند ما را آوردند و امضا و اثر انگشت گرفتند و سند پنج برگی را تحویل دادند. (این یعنی اینکه هر جا داد و بیداد کردی حقت را هم میتوانی بگیری!) به دوستم گفتم بعد از اینهمه مشقت خلاصه صاحب خانه شدی مبارک است. خوشحال به باجه تحویل واحد رفتیم تا ببینیم واحد دوستم را چه زمانی تحویل میدهند. آقای مهندسی که گویا مهندس ناظر هم بود به سند نگاهی انداخت و گفت یک سال دیگر تحویل میگیرید. با چشمانی گرد شده از تعجب گفتیم یکسال دیگر؟ یعنی چه؟ کجای دنیا سند را تحویل میدهند ولی ملک را یک سال بعد؟ گفت سندی که به شما دادیم به این معنی نیست که خانه را هم تحویل میدهیم. همین که یک سند دستتان هست خوشحال باشید. گفتم عجب بساطی راه انداختهاید، نه پول و وقت، نه حتی حق و حقوق آدمها برایتان اهمیت دارد... مهم نیست مردمی که در مسکن مهر، پولشان را هفت سال به امید صاحبخانه شدن خواباندهاند زیر بار فشار اجارههای سنگین کمرشان شکسته است.
زمان با ارزشترین دارایی انسانهاست که اگر به درستی از آن استفاده نشود به هیچ قیمتی نمیتوانیم آن را بخریم و جبرانش کنیم. این دارایی با ارزش که حق طبیعی و مسلم تمام انسانهاست، در کشور ما ارزشی ندارد و صدایی هم از کسی بابت از دست دادن این حق مسلم در نمیآید. هیچ رئیس و مسئولی هم از مردم به خاطر گرفتن این حق عذرخواهی نمیکند. چون تصور میکنند اتفاقی نیفتاده و حالا ارباب رجوع یکی دو ساعتی معطل شده است. خب شاید این برخوردها ناشی از این نگرش غلط باشد که مردم همه بیکار هستند و این مردم تا تقی به توقی میخورد صفهای طولانی تشکیل میدهند و ساعتها در این صفها به انتظار میایستند، پس حالا چند ساعتی هم اینجا معطل باشند مهم نیست! همین تصورات غلط باعث میشود به حقوق شهروندی بهایی داده نشود.
سیستمهای همیشـه قطع و سـرگـردانی اربابرجوع
ماجرای قطعی سیستم از آن دست قصههای تکراری است که بانکها و بسیاری از واحدهای اداری که مستقیماً با ارباب رجوع سروکار دارند مصداق آن هستند. در این زمینه شعب تأمین اجتماعی گوی سبقت را از دیگران ربودهاند و تصورش را کنید مستمری بگیران سالمند و خستهای را که برای تمدید دفترچه درمان چقدر باید وقت بگذارند و اذیت شوند!
حتماً کسانی که گذرشان به شعبههای تأمین اجتماعی افتاده است بینظمی و وقتکشی کارمندهای این شعبهها را با گوشت و پوست خود لمس کردهاند. مثلاً در یک ساعت مشخص سیستم تمام شعبات قطع است ولی هیچ کس این را به ارباب رجوع اعلام نمیکند تا او تکلیف خود را بداند. کارمندها هم ارباب رجوع را به شعبههای دیگر پاس میدهند بدون آنکه بگویند سیستم از مرکز قطع است و رفتن شما به شعبههای دیگر فایدهای ندارد. چرا؟ چون میگویند بگذارید زمان ارباب رجوع در همین رفتن به شعبههای دیگر تلف شود شاید سیستم وصل شد. این همان حقی است که زیر پا له میشود و کسی اعتراضی نمیکند. بدون شک تا وقتی هر کدام از ما به باارزش بودن وقت و زمان خود پی نبریم تا وقتی خود ما به حق و حقوق خود احترام نگذاریم هیچ سیستم و دستگاه دولتی و خصوصی هم خود را موظف به رعایت حقوق شهروندی ما نمیداند.