سرويس تاريخ جوان آنلاين: داستان مطبوعات در دوران حاکمیت رضاخان، طرفه حکایتی است! با این همه در این میان، گروهی شهفرموده تأسیس گشت به نام «سازمان پرورش افکار» که متولی بازسازی نگارش مقالات و ترسیم الگویی مطبوعاتی مطلوب حاکمیت گشت. ادامه داستان را در مقالی بخوانید که در پی میآید.
طرحی از مطبوعات مورد علاقه رضاخان
پس از انقلاب مشروطه و با از بین رفتن استبداد دوره ناصری فضای سیاسی و اجتماعی برای چاپ نشریات مختلف فراهم شد و در نتیجه نشریات گوناگونی در سراسر کشور منتشر شدند. این وضعیت تا زمان تثبیت حکومت رضاخانی ادامه داشت، اما پس از آن با توجه به ساختار استبدادی حکومت رضاخان که لاجرم کنترل همهجانبه رسانهها را میطلبید، با نظارت مستقیم دستگاه حاکم روزنامهها و مجلات در تنگنای اساسی قرار گرفتند و از انجام وظایف اصلی خود باز ماندند. در این دوره بهشدت از تعداد نشریات و روزنامهها کاسته شد و تنها نشریاتی توانستند به کار خود ادامه دهند که به مقتضیات و فضای حاکم بر دستگاه رضاخانی تن دادند.
در دوره رضاشاه بیش از دوسوم صفحات نشریات به اعلانات ثبتی اختصاص داده میشد و در یکسوم باقیمانده هم چیزی بیش از چند خبر حکومتی و داستانهای دنبالهدار پیش پا افتاده مطلب دندانگیری دیده نمیشد. به همین دلیل بقای نشریات موجود تا حد زیادی به آگهیهای دولتی وابسته بود و در عین حال دائم هم زیر فشار دستگاه سانسور شهربانی بودند که حتی کوچکترین انتقاد را هم برنمیتابید و بهشدت واکنش نشان میداد. هر چند وقت یک بار هم نشریات به بهانههای واهی تعطیل میشدند تا به اصطلاح حساب کار دستشان باشد و مراقبت کنند از خط قرمزهای متعدد رژیم رضاخانی عبور نکنند. برای مثال روزنامه «استوار» چاپ قم به دلیل چاپ مقالاتی درباره کارخانه چراغ برق و نیز زبان فارسی به جرم اینکه این مقالهها قبل از چاپ به رؤیت شهربانی نرسیده بود، به مدت یک ماه توقیف شد و نهایتاً هم با میانجیگری رئیسالوزرا از توقیف درآمد.
کاهش آگهیهای ثبتی و مرگ و میر مطبوعات رضاخانی
به مرور و در پی کاهش آگهیهای دولتی وضعیت مالی چند نشریه معدود هم رو به وخامت گذاشت و مشکلات عدیده مالی به عنوان جدیترین مانع بر سر راه این نشریات قرار گرفت. مدیر نشریه «معیشت ملی» رشت در نامهای به علیاصغرخان حکمت، وزیر معارف وقت مینویسد: نشریات حق ندارند هیچ خبری را بدون اطلاع شهربانی منتشر کنند و تنها محل درآمد آنها چاپ آگهیهای دولت است که هر روز کمتر میشود و دیگر درآمدی از این بابت عاید نشریات نمیشود. او خاطرنشان میسازد: هر چه را که داشتهاند در راه حفظ نشریه خرج کردهاند و شهربانی اگر هم تمام درآمدهای نشریه را برای خود برمیدارد، جا دارد دستکم به کارکنان این نشریه حقوق بدهد. مدیر این نشریه برای بهبود اوضاع پیشنهاد میکند اولاً مطبوعات اختیار داشته باشند به وسیله رادیو از اخبار کل دنیا باخبر باشند، ثانیاً ادارهای تحت عنوان اداره تبلیغات در وزارت معارف ایجاد شود و ثالثاً در اکثر کشورها اخبار به وسیله رادیو به مردم میرسد، ولی در ایران اکثر ادارات آگهیهای خود را به دیوارها نصب میکنند. بهتر است این آگهیها در نشریات چاپ شوند که هم مردم به روزنامهها علاقه پیدا کنند و هم نشریات رسمیت بیشتری پیدا کنند. حکمت در پاسخ به این نامه میگوید: در زمینه بهبود وضع جراید اقداماتی به عمل آمده است و باز هم خواهد آمد که بهزودی آثار آن آشکار خواهد شد. البته در سالهای ۱۳۱۴ و ۱۳۱۵ برای بهبود وضع مطبوعات تلاشهایی هم صورت میگیرد، ولی چون بر اساس برنامهریزی دقیق و علمی و در پاسخ به نیازها و خواستههای واقعی نیست، نتیجه درستی ندارد و از آن بدتر نظارت بر مطبوعات از گذشته هم بیشتر میشود و اقداماتی که قرار بود برای بهبود اوضاع مطبوعات انجام شود، عملاً نهتنها به نظارت و دخالت وزارتخانهها در سطح محلی، بلکه در سطوح محلی منجر میشود و حکومت وقت بهجای حل مشکلات مطبوعات بهگونهای که مدیر نشریه «معیشت ملی» توضیح داده بود، بهجای پیدا کردن راهحلهای اساسی به تغییر اعضای هیئت تحریریه و نظارت بیشتر بر اخبار و مطالب منتشر شده پرداخت و عملاً انتشار مطبوعات را با مشکلات و موانع بیشتر روبهرو کرد. در حالی که مشکل اساسی مطبوعات ناشی از اعمال شدید سانسور از سوی شهربانی و سایر مراکز قدرت بود که به نوبه خود حاصل ساختار حکومت استبدادی وقت و نگرش حاکم بر آن بود.
ملاکهای رضاخان برای انجام فعالیت مطبوعاتی
در سال ۱۳۱۷ حکومت سعی کرد مشکل مطبوعات را با تصویب لوایحی حل کند، در حالی که این مشکلات ریشه در ساختار حکومت داشتند، در اردیبهشت این سال مقرر شد از این پس مدیران نشریات واجد شرایط ویژهای باشند. این شرایط بیشتر ناظر بر سطح آگاهی و دانش افراد بود و بر حفظ جنبههای علمی، ادبی و تربیتی مطبوعات تأکید شده بود. در تیر ماه سال ۱۳۱۷ بر اساس مصوبه هیئت وزیران شورای عالی فرهنگ آییننامهای را تهیه کرد. بر اساس این آییننامه هیئتی مرکب از سه نفر از اعضای شورای عالی فرهنگ و رؤسای ادارات راهنمای نامهنگاری و انطباعات وزارت معارف موظف شدند سوابق مدیران نشریاتی را که پیش از این منتشر میشدند و نیز سوابق کسانی را که جدیداً درخواست انتشار نشریه داده بودند، بررسی و نداشتن سوءپیشینه و نیز استطاعت مالی آنان را تأیید کنند. از این گذشته این هیئت باید توان و سواد ادبی و قریحه نگارش و ذوق و قوه تشخیص ادبی، علمی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی این افراد را محک میزد.
واکنش اهالی مطبوعات به شروط رضاخان
قوانین جدید حکومت با واکنشهای گسترده اهالی مطبوعات روبهرو شد. برخی این مصوبات را پذیرفتند و عدهای با پایان دادن به فعالیتهای مطبوعاتی خود زیر بار این شرایط نرفتند. از جمله امیرقلیخان امینی، مدیر روزنامه اخگر اصفهان که حاضر نشد شرایط جدید را بپذیرد و در نامهای به اداره معارف اصفهان خاطرنشان ساخت بزرگترین آرزوی او این است که روزی وزارت فرهنگ با اقدامی مجدانه به وضعیت مطبوعات سر و صورت آبرومندی که متناسب با شئون کشور باشد بدهد و کسانی را که شایسته این مقام نیستند و با عدم استحقاق قدم در دایره این شغل شریف نهادهاند از این محیط مقدس دور کند و در مجموع کار را به دست آدمهای کاردان بسپارد و قلم را به دست اهل قلم بدهد و نه کسانی که هر روز مانند گدایان برای دریافت مقالهای پیش این و آن سر خم میکنند. او که خود به مدت ۱۱ سال نشریه اخگر را اداره کرده بود با شرایط مندرج در مصوبات جدید دولت موافق نبود و آنها را عملی نمیدانست.
سازمان پرورش افکار با مأموریت تربیت خبرنگاران حکومتی!
در چنین شرایطی سازمان پرورش افکار که مرکز تجمع آرمانها و آمال حکومت رضاخانی بود به وجود آمد و کمیسیون مطبوعات در دل آن شروع به فعالیت کرد. این کمیسیون وظیفه داشت در سبک نامهنگاری اصلاحات اساسی انجام بدهد و زمینههای مناسبی را برای انتشار مقالههای مؤثر فراهم سازد، تصاویر جالب تهیه کند، به اندازه کافی نویسنده مستعد تربیت و برای تهیه کاغذ و تجهیزات چاپ مناسب اقدام کند. ریاست کمیسیون مطبوعات به عهده محمد حجازی، مدیر مجله ایران امروز و نویسنده کتابهای زیبا، آئینه و... بود. او از اعضای عالیرتبه وزارت پست و تلگراف بود و مقالههای او که غالباً در قالب قصه نوشته میشدند، در اکثر نشریات مهم کشور چاپ میشد. کمیسیون مطبوعات از بخشهای نویسندگی، نامهنگاری، آگهی و چاپ تشکیل میشد. از جمله وظایف آن میتوان به تهیه آییننامه سبک نامهنگاری، تقسیم نشریات مختلف و تعیین وظایف هر یک از آنها، فراخوان هیئتی از نویسندگان برای سفارش مقالهها و موضوعاتی درباره اهداف سازمان پرورش افکار به آنان، بررسی انتقادی نگارش روزنامهها و هدایت و رهبری آنها اشاره کرد.
دستورات یک سازمان برای انتشار مطبوعات نمایشی
کمیسیون مطبوعات سازمان پرورش افکار برای نیل به اهداف مورد نظر خود و بهبود وضعیت مطبوعات در شهرستانها و نیز بهبود کیفیت روزنامهها دست به ادغام چند نشریه در یکدیگر زد و نشریات جدیدی را تأسیس کرد. به همین دلیل محمد حجازی، رئیس کمیسیون مطبوعات سازمان پرورش افکار به شهرستانهای مختلف سفر کرد و پس از بررسیهای دقیق برای انجام این اقدامات با همکاری فرماندارها و رؤسای فرهنگ هر شهر برنامههایی را ابلاغ کرد. از جمله در مشهد از مدیران جراید دعوت شد تا در فرمانداری حضور پیدا کنند و ترتیبی داده شود که شهر مشهد حداقل یک روزنامه یومیه آبرومند داشته باشد و اهداف سازمان پرورش افکار را محقق سازد. محمد حجازی در گزارشی خطاب به رئیس هیئت مرکزی سازمان پرورش افکار مینویسد در جهت نیل به اهداف سازمان به اهواز سفر کند تا در آنجا روزنامه یومیه جامع و آبرومندی را تأسیس کند و بناست روزنامهای به نام «کارون» منتشر شود. گاهی برای نشریاتی که در شهرستانها فعالیت میکردند، از سوی شهربانی موانعی ایجاد میشد که حجازی تلاش میکرد این موانع را برطرف کند. گاهی هم کمکهای کمیسیون مطبوعات جنبههای مهمتری به خود میگرفتند، از جمله دادن آگهیهای اداری و ثبتی و اخبار روزانه به روزنامه خاصی و تدارک مشترک کافی برای آن.
تأسیس نشریات جدید از طریق ادغام چند نشریه با هم برای بهبود کیفیت محتوایی و فنی مطبوعات صورت میگرفت. از جمله دو نشریه «پرورش» و «گذران توده (معیشت ملی)» رشت در یکدیگر ادغام و نشریه «سپیدرود» منتشر شد. خلیل نوعی مدیر نشریه گذران توده و سردبیر نشریه سپیدرود، مدنی مدیر نشریه پرورش را به سوءاستفاده متهم میکند و معتقد است فرمانداری رشت تلاش میکند امتیاز نشریه سپیدرود را به یک تاجر واگذار کند. حسین مجاهد، مدیر روزنامه بهار ایران، چاپ شیراز لغو امتیاز روزنامه خود را غیرقانونی میداند و در نامهای خطاب به دفتر رضاشاه ضمن تأکید بر شاهدوستی خود اظهار میدارد این نشریه به مدت ۱۱ سال با کمال آبرومندی در شیراز چاپ شده و همواره مقالات و مطالب عامالمنفعه داشته و نیات شاهانه را پیروی کرده و پیشرفتهای روزافزون کشور شاهنشاهی را به مردم معرفی کرده است.
تعدادی از نشریات هم از سازمان پرورش افکار تقاضای کمک مالی کردند تا بتوانند در جهت پرورش افکار نسبت به بهبود وضع نشریه خود اقدام کنند. عادل خلعتبری در پاسخ به تقاضاهای مکرر او اسماعیل مرآت، رئیس هیئت مرکزی سازمان پرورش افکار خطاب به احمد متیندفتری نخستوزیر وقت اعلام میکند سازمان پرورش افکار برای اینگونه کمکهای مالی بودجهای در اختیار ندارد و اساساً وظیفه آن کمک و راهنمایی معنوی به مطبوعات است. خلعتبری حتی وقتی برای چاپ «مجموعه شادباش سخنوران ایران» که قرار است به مناسبت ازدواج شاه و فوزیه توسط انجمن دانشوران چاپ شود، از سازمان پرورش افکار درخواست اعتبار ویژه میکند، نخستوزیر در حاشیه نامه او مینویسد بهتر است انجمن برای نیل به این افتخار وسایل مادی آن را از طریق اشخاص توانگر و ثروتمند فراهم کند، زیرا در سازمان پرورش افکار برای چاپ این کتاب سودمند بودجهای وجود ندارد.
«ایران امروز» رهاورد پرورش افکار
از آنجا که سازمان پرورش افکار در پی ارائه الگوی مطلوب خود از یک نشریه آبرومند و جامع بود، در خرداد سال ۱۳۱۸ برای بررسی وضعیت روزنامههای تهران جلسهای با حضور علیاصغر حکمت، کفیل وزارت فرهنگ، سرپاس مختاری و رئیس شهربانی کل کشور تشکیل و در این جلسه مقرر شد تا مجله ماهانهای با قطع بزرگ و عکس به نام «ایران امروز» منتشر شود. ضرورت چاپ این نشریه و حمایت از آن به تأیید شاه هم رسید. نخستوزیر هم با چاپ این نشریه موافقت کرد، اما لازم ندید این مجله رسماً و علناً توسط وزارت کشور منتشر شود.
در اساسنامه مجله ایران امروز آمده بود: وزارت کشور از هر نظر از این نشریه حمایت و بقای آن را تضمین میکند. بودجه مجله و قیمت آن هر سال بر اساس پیشنهاد مدیر مجله به تصویب وزارت کشور میرسد و حقوق مدیر مجله هم از بودجه اداره نامهنگاری پرداخت خواهد شد. درآمد حاصل از فروش مجله در جهت بهبود مجله و بنگاههای آن صرف خواهد شد. حقوق مدیر مجله بر اساس بودجه مصوب مجله پرداخت میشود. انتخاب و استخدام کارمندان مجله و پرداخت حقوق آنها در چارچوب بودجه مصوبه به عهده مدیر مجله است. تجهیزات و لوازم ضروری برای مجله طبق نظر مدیر مجله و در چارچوب بودجه مصوبه خواهد بود. وزارت کشور اختیار خواهد داشت در موارد مقتضی به حساب مجله رسیدگی کند.
اولین شماره ماهنامه «ایران امروز» در اسفند سال ۱۳۱۷ و به مناسبت جشن ۲۴ اسفند با مدیریت محمد حجازی و با قیمت ۱۰ ریال در قطع بزرگ وزیری و کاغذ مرغوب و مصور منتشر شد. این ماهنامه در چاپخانه مجلس چاپ میشد. هر چند اهداف این نشریه هرگز صراحتاً اعلام نشد، ولی از آنجا که مستقیماً به سازمان پرورش افکار وابسته بود، قطعاً هدف آن همان هدف کمیسیون مطبوعات یعنی اصلاحات اساسی در سبک نامهنگاری و ایجاد زمینههای مناسب برای نشر مقالات بود.
ماهنامه سرمقاله یا سخن سردبیر نداشت، اما مدیر مجله محمد حجازی در نخستین شماره آن در مقالهای به نام «وظیفه ما» خاطرنشان ساخت: کارکنان مجله بر حسب وظیفه مقدس دانشپروری قرار است هممیهنان خود را به شاهپرستی و شاهدوستی ترغیب کنند و بناهای عالی و منظرههای قشنگ و جاهای دیدنی کشور را بهوسیله عکس و تصویر به اهالی کشور نشان دهند و از این طریق آنها را به یکدیگر نزدیک و علاقهمند کنند. همچنین با درج مقالهها و نوشتههای ادبی، علمی، تاریخی، فلسفی، اقتصادی و... سطح معلومات خوانندگان را بالا ببرند.
ماهنامه «ایران امروز» علیالقاعده باید هر ماه چاپ میشد، ولی از شمارههای آن پیداست که نتوانسته بهموقع و هر ماه منتشر شود بهطوری که در سال اول فقط شش شماره هر دو ماه یک بار و با تأخیر چاپ شد. تصویر روی جلد مجله غالباً به یکی از بناهای تاریخی، کارخانهها یا مراکزی که توسط رضاشاه ساخته شده بود اختصاص پیدا میکرد، از جمله عکس طاق نصرت جشن عروسی ولیعهد و فوزیه، ساختمان وزارت امور خارجه، سردر دانشکده حقوق، سردر موزه ایران باستان، کارخانه صابون و... عکس پشت جلد مجله هم تقریباً چنین مضامینی داشت و تلاش میشد شکوه ایران باستان به نمایش گذاشته شود، از جمله دورنمای کتابخانه ملی، چوگانبازی یا خنجربازی داریوش (تخت جمشید)، منظرهای از جایگاه استادیوم امجدیه. تعداد صفحات این مجله از ۴۰ تا ۱۰۰ صفحه متغیر بود.
کارنامه و فرجام ایران امروز
بررسی مطالب شمارههای چاپ شده «ایران امروز» نشان میدهد آگهیدهندگان تمایل چندانی به تبلیغ در این مجله نداشتند و مجله اعتبار لازم نزد آگهیدهندگان را نداشت. از همین رو مجله گرفتار مشکلات مالی فراوان شد. نکته دیگر غلبه آگهیهایی درباره صنایع آلمانی در این نشریه است که نفوذ بطئی و آرام صنعتی آلمان را در ایران نشان میدهد. چاپ تصویر برای گردانندگان این مجله از اولویت خاصی برخوردار بود و به همین دلیل حتی عکسهایی را هم که ارتباطی به موضوعات و مطالب مجله نداشتند، صرفاً برای بیشتر شدن جذابیت آن چاپ میکردند. البته از شماره چهارم به بعد این ضعف برطرف شد.
اکثر مطالب مجله «ایران امروز» شامل گزارشهای تبلیغاتی از پیشرفتهای ایران است و در هر شماره از مراسمی، چون افتتاح یکی از ایستگاههای راهآهن، نمایشگاههای سالانه، جشنهای فارغالتحصیلی، جشن عروسی ولیعهد یا تولد او، مراسمهای ورزشی دانشکده افسری، سالروز کودتای سوم اسفند و... بود. مقالههای فراوانی هم درباره مجد و عظمت و شکوه ایران باستان توسط نویسندگانی، چون ابراهیم پورداوود، محمدتقی مصطفوی، پرویز بهنام، مهدی بهرامی، حسین بصیری و... نوشته و منتشر میشد. گاهی هم در باره هنر و معماری اسلامی، بهخصوص در اصفهان و شیراز و نیز نقاشی، خط و قالیبافی مقالاتی چاپ میشد. قطعات و مطالب ادبی نشریه را هم غالباً محمد حجازی، رشید یاسمی، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، ذبیحالله صفا، ادبیات معاصر جهان را فاطمه سیاح، نوشتههای تربیتی و اخلاقی را دکتر قاسم غنی، رضازاده شفق، محمود صناعی، محمد حجازی، هاشمی حائری، راشد، محمدعلی دانشور، مقالات سیاسی را دکتر سیاسی و مهندس رضا و مقالات فلسفی را دکتر احمد فردید مینوشتند.
در اوایل کار مجله «ایران امروز» در زمینه کسب درآمد زیاد و استقبال عمومی از نشریه و تأثیرگذاری آن بر روند جریان مطبوعاتی ایران خوشبینیهای زیادی وجود داشت، اما بعد از مدتی مشخص شد برای چاپ یک نشریه نمیتوان صرفاً به درآمدهای ناشی از فروش آن متکی بود. مجله «ایران امروز» نه تنها درآمدی را به همراه نیاورد، بلکه هر روز بر میزان بدهیهای آن افزوده میشد و وام ۱۰۰ هزار ریالی بانک ملی با تضمین سرپاس مختاری هم نتوانست کمکی به بقای آن بکند و این نشریه با عدم استقبال عمومی مواجه شد. جالب این که حتی با از بین رفتن سازمان پرورش افکار و کمیسیون مطبوعات «ایران امروز» همچنان منتشر میشد، اما سرانجام مخالفان این نشریه توانستند با استفاده از ناکارآ بودن مجله و تأکید بر مشکلات اقتصادی از ادامه انتشار آن جلوگیری کنند و بالاخره در تیر ماه سال ۱۳۲۱ نخستوزیر وقت علی سهیلی با تعطیلی آن موافقت کرد.