سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: بررسی ابعاد سینمایی و هنری سریالفارسی ستایش سه نشان میدهد این مجموعه با این مختصات نباید دیده میشد، اما برخلاف این انتظار، از سطح مخاطب قابل توجهی برخوردار بود؛ بنابراین برای تحلیل این حجم از مخاطب باید به جای ابعاد سینمایی و هنری به سراغ ابعاد فراسینمایی و فراهنری و به شکل ویژه ابعاد اجتماعی برویم.
۱- در ابعاد اجتماعی، ساده پسندی و مواجهه مثبت با پیامهای در سطح، مثل آنچه برای «عصر جدید» اتفاق افتاد، در دیده شدن سریال ستایش سه موثر بود. ستایش سه چه به لحاظ فرمی و چه به لحاظ منطق روایت و چه به لحاظ بازی بازیگران و چه به لحاظ کارگردانی و... یک پدیده در سطح و ساده بود و مخاطب برای فهم و درک پیام سریال نیاز به هیچ تامل و زحمت فکری نداشت و همه چیز به سادگی در دسترس بود.
این ساده خواهی، یکی از پیامدهای درگیری وسیع زندگی در دهه گذشته ایرانیان با فضای مجازی است که به طور شکلی و محتوایی، تحمل مخاطب را برای پیامهای نیاز به تامل کاهش داده و مخاطب را سهل پسند کرده است. وقتی قرار باشد از طریق توئیتر و حداکثر ۲۸۰ حرف یا از طریق پستهای تلگرامی و اینستاگرامی با محدودیت کلمه وارد دیالوگ شویم و از طرف دیگر این دیالوگ در بستر تلفن همراه و حین کار و حرکت و میهمانی و... انجام شود، چه مطالب ژرفی قابل گفتگو و تامل است؟ تداوم این وضعیت و تکرار هرروزه این نوع ارتباطات به طور ناخودآگاه افراد را برای مواجهه مثبت با پیامهای در سطح، ساده و عمدتا سرگرمی ساز مهیا میکند.
«۲- جامعه شناسی کنجکاوی» در ایرانیان میتواند ابعاد دیگری از علل پرمخاطب شدن سریال ستایش را توضیح دهد. کارهای زرد و در سطح، معمولا به شرطی مخاطب پسند میشوند که ابعاد کنجکاوی اجتماعی را درگیر خود کنند. اخبار زندگی خصوصی چهرههای مشهور درباره ازدواج و طلاق و قهر و آشتی آنها با یکدیگر و نحوه پوشش و مدلینگ آنها و مکان آرایش و سالن زیباییای که استفاده میکنند و چیزهایی شبیه به اینها چرا این همه مورد توجه قرار میگیرد؟ برای اینکه حس کنجکاوی اجتماعی ایرانیان را میتواند برانگیخته کند، درحالیکه دانستن و ندانستن این مطالب اهمیتی چه به لحاظ معرفتی و چه به لحاظ کارکردی ندارد، اما در عوض تا دل تان بخواهد سرگرم کننده و پرکننده اوقات گفتگوهای دوستانه و فامیلی و و بگردیها است. کنجکاوی به عنوان یک امر عمدتا روان شناختی برخلاف حقیقت جویی و واقع خواهی فاقد ارزش معرفتی و کارکردی است و بیشتر تامین کننده احساس نیاز به نشخوار ذهنی را برطرف میکند.
سریال ستایش سه به دلیل آنکه در پی دو فصل دیگر این مجموعه ساخته شد به طور طبیعی از این امتیاز برخوردار بود که حس کنجکاوی اجتماعی را برانگیخته کند و سوال «چه خواهد شد» را درباره این مجموعه در مخاطب خصوصا مخاطبی که دو فصل اول را دیده بود، فعال نگه دارد و همین مساله نقطه ارتباطی این سریالفارسی با مخاطب است. این کنجکاوی اجتماعی قابل ارتباط با یک مقوله سینمایی به نام تعلیق است.
تعلیق یکی از مفاهیم کلیدی سینمایی است که هیچکاک، پرآوازهترین سینماگر کلاسیک از آن استفاده کرده است. تعلیق در سینما دو شکل دارد؛ وجه نخست ایجاد این کنجکاوی در مخاطب است که فرجام قصه فیلم چه خواهد شد و بر سر قهرمان و ضدقهرمان چه خواهد آمد؟ وجه دوم تعلیق در سینما به جای چیستی اتفاقات، بر چگونه رخ دادن حوادث و چگونگی فرجام یافتن فیلم تاکید دارد که تعلیق درصورت دوم ابعاد فنیتر و سینمایی تری دارد و بیشتر در فیلمهای جدیتر است که به وجه امتیاز کار سینمایی تبدیل میشود. سریال ستایش سه چه متکی به تعلیق پدید آمده از دو فصل گذشته و چه تعلیق شکل گرفته در طرح حوادث و رخدادها و کاراکترها در خود ستایش سه، متکی به تعلیق از نوع اول و مربوط به کارهای در سطح است. این کنجکاوی آنقدر شدت دارد که مخاطب منطق تصادف روایت و همه آنچه فیلمفارسی را فیلمفارسی میکند و حتی سادهترین کارها مانند مناسب بودن چهرهها با گریم از نظر سنی را نیز نادیده میگیرد و ستایش، قهرمان سریال میتواند در چهرهای حتی جوانتر از فصل دوم و عدم تناسب با سن و سال کاراکتر به ایفای نقش بپردازد. این کنجکاوی اجتماعی مساله مهمی است که در سطوح گوناگون بر زندگی ایرانیان موثر بوده است.
این کنجکاوی اجتماعی همان خصلتی در ایرانیان است که میتواند همه عرصههای مهم و اساسی را تحت تاثیر خود به حاشیه ببرد و حاشیه در فوتبال و سینما و سیاست و فرهنگ و اقتصاد بر متن چیره و غالب شود و به پاشنه آشیل حل مسائل ایرانیان به لحاظ تاریخی تبدیل شود.
منبع: فرهيختگان