سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: رشد جمعیت شهری و گذر زمان در چند دهه گذشته از جمله عواملی بود که تغییرات بنیادی و اساسی در نحوه و شکل زندگی مردم به وجود آورد. رفته رفته شهرنشین شدن مردم، سنتها را کمرنگ کرد. شهر شلوغ شد و ازدیاد جمعیت، مردم را به آپارتماننشینی وادار کرد. آپارتمانها بنا به تعریف، واحدهایی از یک مجموعه ساختمانی هستند که در عرصه واحد، از یک پلاک ثبتی خاص با واحدهای مستقل با سند تفکیکی خاص و مجزا بنا شدهاند. به قول پدربزرگم آپارتمان مثل قفسی است که انگار آدم را درونش زندانی کرده باشند. بیراه هم نمیگفت. خانه باغهای قدیم کجا و این آپارتمانهای بینور کجا.
وقتی خانه، لانه میشود
از همان وقتی که خانهها لانه شد، مبل هم جایگزین خوبی برای پشتی شد و... همه چیز لوکس و زیبا شد، اما متأسفانه هنوز که هنوز است فقط ظاهر قضیه لوکس به نظر میرسد چراکه هنوز عدهای معتقدند کاش در همان خانههای بزرگ قدیمی و اصیل زندگی میکردند. بلند صحبت کردن، صدای گروپ گروپ راه رفتن و سر و صدا ایجاد کردن از جمله مواردی است که مخل آسایش همسایه شده و موجب سلب آرامششان میشود.
چهاردیواری، اختیاری نیست
خانههای نو رفتارهای نو هم میطلبد. پس مسلماً این وظیفه ماست که حقوق همسایگی را بهجا آوریم. «چهار دیواری اختیاری» اصطلاحی است که بارها شنیدهایم یا شاید خودمان هم گوینده آن بودهایم. به نظر میرسد این روزها چهار دیواری هست، اما چیزی به نام اختیار وجود ندارد. قرار نیست اختیار کنیم و موجب سلب آرامش دیگری شویم. کافی است اجراکننده همانی باشیم که از دیگران انتظار داریم. اما آنچه نشاندهنده فرهنگ آپارتماننشینی است با عبارت چهار دیواری اختیاری در مغایرت است.
همسایه دیوار به دیوارمان را نمیشناسیم
طبق فرمایش امیرالمؤمنین حضرت علی (ع): «قبل از مسافرت ببین همسفرت کیست و پیش از خرید خانه ببین همسایهات کیست»، اما متأسفانه این مهم امروزه به جایی رسیده که حتی همسایه دیوار به دیوارمان را هم نمیشناسیم. دنیای عجیبی است. بچههای نسل امروز به هیچ عنوان نمیتوانند مانند بچههای نسل دیروز بچگی کنند چراکه نه مکان و فضای مناسبی برای بازی و ورجه وورجه کردنهایشان هست نه همسایهها به این امر رضایت میدهند.
آموختن آداب آپارتماننشینی
از دیگر معضلات آپارتمانهای امروز، نگاه از بالا کردن صاحب خانه به مستأجر، بدخلقی همسایگان و... است. پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند: «چهار چیز روزی را زیاد میکند: خوشخلقی و خوشرفتاری با همسایگان، آزار نرساندن به دیگران و کم کردن بیقراری». آموختن آداب آپارتماننشینی جزئی از وظایف مهم محسوب میشود. زندگی در یک آپارتمان مسکونی میتواند از مزایای زیادی برخوردار باشد. از جمله از لحاظ اجتماعی، امنیت مسکونی، هزینههای کمتر، دسترسی کامل به اغلب اماکن تفریحی و... که بسیار هم مطلوب است، اما امروزه بیش از آنکه به فکر ارتباط و همدلی باشیم، به فکر آزار و اذیت کردن همسایه یا دخالت در مسائل محرمانه آنان هستیم.
کوچه ورود ممنوع را نرو!
کاش همه ورود به حریم زندگی دیگران را ممنوع بشماریم چراکه عدم توجه به برخی ممنوعات شاید به زندگی تو ضرری وارد نکند، اما زندگی دیگران را به چالش میکشد. شاید اگر یک کوچه ورود ممنوع را بروی، برای تو آسیبزا نباشد، اما قطعاً با این کار جلوی راه بقیه را گرفتهای. پس نه دخالت کنیم نه دخالت در زندگی را بپذیریم.
آنها ساختمان میسازند، مردم با صدایش میسازند
گاهی دیده میشود برای تعیین مدیر ساختمان به مجادله میپردازیم، اما برای امنیت بهتر و مدیریت بیشتر هیچ تلاشی نداریم. سر تا سر شهر به نوعی در حال ساخت و ساز است. آنها ساختمان میسازند و همسایگان با صدایش میسازند. شب از صدای خاکبرداری و گودبرداری و کامیون خواب نداریم، صبح اول وقت با صدای کلنگ زدن ساختمان بغلی یا رد شدن وانتی با صدای بلندش از پشت بلندگو زابهراه میشویم.
مراقب دیوارهای دهن لق باشیم
امان از این دیوارهای دهنلق! انگار ضخامت دیوار خانهها هم کمکاری میکنند و دست از فاش کردن اسرار خانهها برنمیدارند. انگار همه چیز دست به دست هم داده است. از یک طرف رعایت نکردن فرهنگ آپارتماننشینی، از طرف دیگر کملطفی برخی دستاندرکاران در ساخت کوچه و ساختمان و... لازم است در گام اول فرهنگ آپارتماننشینی را فرابگیریم و در گام دوم باید قدرت پذیرش داشته باشیم تا بتوانیم سطح سازگاری خود را نسبت به محیط اطرافمان بالا ببریم.
معمار مهربان خانههایمان باشیم
معماری خانههای ایرانی را به مدل خانههای غربی فروختیم، اما اکنون وقت خوب استفاده کردن از همین داشتههای فعلی است. چه بسا دل آدمها هم درست مثل یک خانه نیاز به یک معمار دارد. دلت که اشتباه ساخته شده دیگر با هر چیز ساز مخالف دارد. حالا دلت معمار میخواهد. وظیفه این معمار فقط چینش مصالح یک ساختمان نیست، بلکه لازمه آن وجود معماری است که جنس مهربانیها را از نامهربانیها تشخیص داده و تفکیک کند. عشق را غربال کند و تنفر را دور بریزد. چرخه کلماتش ساده باشد، اما به پیچیدهترین شکل ممکن دوست داشتن را ازبر باشد. جنس مرغوب را از نامرغوب تشخیص دهد و اگر بیمار شد، طبابت کردن دل را هم بلد باشد. جنسی باشد که اگر زینتی هم نبود، اما تا عمر داری برایت عمر کند و خانه دل را آباد گرداند.
به خاطر داشته باشیم که ما خواه ناخواه در شهر به این پرجمعیتی مشغول امرار معاش و زندگی هستیم. جایی که علاوه بر خوبیهایش، مشکلات کلانی را هم برای ما و دیگر همشهریها به بار آورده و خواه ناخواه آپارتماننشینی این روزها بر مردمان شهرنشین حاکم شده، اما رعایت برخی موارد میتواند مشکلات موجود بر سر راه مردم را حل کند. یکی از این موارد وقتشناسی است. باید بدانیم هر خانهای سیستم و سبک زندگی متفاوتی دارد. پس قرار نیست ساعت خواب و بیداری خانوارها یکسان باشد، اما با رعایت وقتشناسی و آمد و شد و جاروبرقی و... در زمانهای مناسب میتوان موجبات رضایت همسایه را فراهم کرد.
مسئله بعدی رعایت نظافت است. راه پلههای ساختمان، آسانسور، پارکینگ و... باید عاری از هرگونه کثیفی باشد. استفاده از هود، هواکش، خوشبوکننده، عود و... باعث میشود دیگر بوی غذای هر خانهای در فضای راه پله نپیچد. هر وقت همسایه بالایی تصمیم به شستن تراسشان میگیرد تراس خانهمان خیس و کثیف میشود. دیگر بماند اگر لباس بیرون پهن باشد چه بلایی سر لباسهای تمیزمان میآید! یادمان باشد پارکینگ آپارتمان کارواش شخصی ساکنین نیست! به امید روزی که در رفتار با همسایه با ملاحظه عمل کنیم و آنان را محترم بشماریم.