سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: واقعیت این است که به خاطر وضعیت اقتصادی و فرهنگی که کشور چند سالی است گرفتار آن شده، شرایط جامعه ما طوری رقم خورده که مردم از هر گونه فضای شاد، پر شعف و خنده آوری استقبال میکنند و بازار کمدی، طنز و استند آپ کمدی بر خلاف بازار اقتصادی گرم و پر رونق است.
در این بین سینمای کمدی و فیلمهای طنز هم از این شرایط به وجود آمده بی بهره نبوده اند و اتفاقا تولید و پخش فیلمهای کمدی در این سالها رونق زیادی پیدا کرده و مخاطبان زیادی هم روانه سالن های سينما كرده اند.به طوری که اکثر پرفروشهای سینمای ایران در این چند سال مربوط به فیلمهای کمدی بوده اند، و بازار این قبيل فیلمها از قبل تضمین شده است،که این به نوبه خود اتفاق مهم و خوشحال کنندهای برای صنعت کم رونق سینمای ایران است.
اما متاسفانه در اینجا هم مثل هر پدیده اقتصادی دیگر تا کمی رونق به خود میگیرد و پول ساز میشود، عدهای پیدا میشوند و با فرمول و شیوه خودشان بازار را از کسب و کار سالم خارج میکنند و به اصطلاح به آن گند میزنند.
این عده (سینماگر) برای اینکه سود بیشتری در فرآیند تولید و ساخت ببرند، بسان آن شیر فروش آب قاطی شیر کرده و به دست مشتری میدهند. خب، نتیجه اش هم بعد از مدتی روشن میشود. در نهایت این مخاطب است که اعتمادش به این فیلمها را از دست میدهد.
فیلم «مطرب» ساخته «مصطفی کیایی» فیلمساز جوانی که در اینجا در قامت تهیه کننده اثر هم ظاهر شده، نمونه یکی از همین بی اعتماد سازیها در سینماست.
جایی که فیلمساز فهمیده که یک تشنگی و عطش برای دیدن فیلم های کمدی در بین مخاطبان وجود دارد و به جایی اینکه اثری در خور، محترمانه و استاندارد تولید کنند با سو استفاده از این جو، بنجلترین و تاریخ مصرف گذشتهترین محصولش را روانه اکران کرده است.
«مصطفی کیایی» که با فیلمهای «ضد گلوله»، «خط ویژه» و «عصر یخبندان» به جایگاه نسبی در بین سینماگران هم نسل خود رسیده بود و جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و کارگردانی را برای فیلمهای «ضد گلوله»، و عصر یخبندان» از آن خود کرده بود، ظاهرا سیر قهقرایی اش که با فیلم «بارکد» شروع شده بود را در «مطرب» به ته خط رسانده است.
داستان «مطرب» درباره زندگی خواننده (پرویز پرستویی) کابارهای به اسم «ابراهیم خوش لحن» است که تازه زمانی که در حال مشهور شدن است از شانسش انقلاب میشود و به جرم خوانندگی به زندان میافتد و بعد از اینکه از زندان آزاد میشود آرزوی خوانندگی و خواننده بودن از سرش نيوفتاده است و میخواهد هر جور که شده کنسرت برگزار کند. در این بین دخترش (الناز شاکرد دوست) با کمک نوازنده قدیمی و همکارش مارشال «مهران احمدی» ترتیب سفر به کشور ترکیه را میدهند که در آنجا کنسرتی برگزار کنند.
شاید الان فکر کنید داستانی وجود دارد. ولی واقعیت این است که «مطرب» عاری از هر گونه قصه و داستان است. فیلم متشکل شده از چندین و چند سکانس از پیش ساخته شده، با شوخیها و تیکههای دم دستی و نخ نما شده که هیچ گونه خلاقیت و ایده تازهای در آنها دیده نمیشود.
ابتذال، پیش پا افتادگی و سطحی بودن از سرو صورت فیلم میبارد. فیلمساز بدون اینکه کوششی داشته باشد هر چیزی را دست آویزی میکند برای مثلا خنده گرفتن از تماشاگر. از عرق خوری گرفته تا مثلا تیکه انداختن به شرایط اجتماعی و سیاسی کشور.
ساختن فیلم کمدی پروفرش یکسری فرمول و مولفه دارد که اتفاقا خیلی تابلو است و چیز پنهانی نیست که اگر کسی اینها را استفاده و رعایت کند بی شک فیلمشش پرفروش میشود.
اگر کسی خورده هوشی داشته این مولفهها را کنار هم میگذارد و اثرش را به یک فیلم پرفروش تبدیل میکند مسئله مهم در این میان این است که فیلمساز باید در استفاده از این فرمول و مولفهها توانایی خود و تلاشش را هم به صحنه بیاورد که یک اثر سینمایی با مختصات سینما و پرده تولید کند.
به عبارت دیگر فیلمساز در دو دو تا چهارتایی کارگردانی خودش نباید کم فروشی کند و به اصلاح بگیر و بریم فیلم نسازد و برای مخاطبی که در سرما و گرما آن هم در این شرایط اقتصادی حاضر شده پول بلیت بدهد حداقل احترام را گذاشته باشد.
مخاطب انتظار دارد وقتی به سالن سینما میرود حداقلهای یک فیلم را روی پرده ببیند. یک بازی خوب و سنجیده، یک فیلمبرداری و تدوین نسبی به همراه موسیقی و از همه مهتر یک قصه و داستان.
واقعیت این است که در «مطرب» اصلا خبری از اینها نیست. فیلم به سردستیترین شکل ممکن تولید شده است. اساسا «مطرب» قصهای ندارد. فیلم محصول چند سکانس سرخوشانه است که نمونه هایش در فضای مجازی این روزها زیاده شده است. «مطرب» حتی از تیپ سازی که یکی از بدیهیترین اصول کمدی سازی است، بی بهره است.
وقتی میگوییم فیلم سینمایی، وقتی صحبت از اکران و بلیت فروشی به میان میآید، سینماگر باید به ساختارهای سینمای وفادار باشد. نمیشود مشتی شوخی، لیچار و تیکه انداختن را به اسم فیلم کمدی به خورد مخاطب داد و انتظار داشت کسی هم چیزی نگوید.
باید گفت فرق «مطرب» با مثلا این استند آپ کمدیهای که این روزها در تهران هم زیاد شده، چیست؟ فرقش این است که در آنجا یك نفر بالای سن میرود و بدون هیچ پروداکشنی چند تا جوک و شوخی تعریف میکند و مخاطب را میخنداند. ادعای سینما و فیلم سازی هم ندارد. ولی در اینجا کلی بازیگر و عوامل آورده اند برای اینکه همان شوخیها و تیکهها را بشوند و ببینند؟.
اگر کلمه «ابتذال» را بشود برای فیلمی درست و به جا استفاده کرد به نظر میرسد جای دقیقش همینجا و برای همین فیلم «مطرب» باشد.