سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: درست چهارم آبان ماه ۱۳۵۹ خرمشهر بعد از ۳۴ روز مقاومت سقوط کرد. اشغال بخش غربی این شهر در این روز، تحول چندانی در جبههها ایجاد نمیکرد، جز آنکه محاصره شهر آبادان تنگتر میشد. خرمشهر از چند روز قبل به لحاظ نظامی سقوط کرده بود، اما اشغال این شهر تلنگری بود برای جوانان ایرانی که به قول شهید چمران، غرورشان به آزادی خرمشهر گره خورده بود.
بعد از گذشت ماه اول جنگ تحمیلی که به ماه غافلگیری اولیه نیز موسوم شد، خرمشهر به نماد خاک زخمخورده ایران تبدیل شده بود. این شهر اهمیت اقتصادی کمتری نسبت به آبادان تحت محاصره داشت و از نظر سیاسی نیز اهمیت به مراتب کمتری نسبت به اهوازی داشت که در پایان ماه اول جنگ، موضع دو لشکر زرهی دشمن در حومه آن تثبیت شده بود. اما بهرغم وجود شهرهایی، چون آبادان و اهواز و حماسههایی که در سوسنگرد و بستان و هویزه رخ داده بود، این خرمشهر بود که به عنوان یک نماد، خود را معرفی میکرد.
یکی از علتهای حساسیت ملت ایران روی موضوع خرمشهر، مقاومت جانانه ۳۴ روزه آن از بدو شروع رسمی جنگ تا چهارم آبان ماه ۵۹ بود. خصوصاً که در روز ۲۴ مهرماه، با حمله همهجانبه دشمن، خونهای بسیاری در این شهر ریخته شد و از آن به بعد، خرمشهر خونینشهر نام گرفت. (کاربرد لفظ خونینشهر به حضرت امام منسوب است.)
از طرف دیگر بسیاری از چهرههایی که بعدها در تاریخ جنگ نام و آوازهای پیدا کردند، در حماسه مقاومت خرمشهر حضور داشتند و آنها نیز پیامآور رشادت رزمندهها در جبهههای این شهر شدند. خرمشهر خانهبهخانه و وجببهوجب تسلیم دشمن شده بود و در هر گوشهای از آن، خون رزمندهای یا یکی از اهالی این شهر ریخته شده بود. نوع اشغال شهر توسط دشمن و جوانهایی که تا آخرین فشنگ در آن مقاومت کرده بودند، سینهبهسینه نقل میشد و حسرت آزادی مجدد این شهر را در گوش دیگر جوانان ایرانی نجوا میکرد.
اما یکی از دلایل اهمیت خرمشهر در افکار عمومی مردم ایران، رجزخوانیهای دشمن بعثی بود که روی حفظ این شهر تأکید بسیاری داشت. بعثیها خرمشهر را محمره نامیدند و جمله جئنا لنبقا (آمدیم تا بمانیم) را روی دیوار ساختمانهای برجای مانده این شهر نوشتند. همچنین از صدام نقل میشد که روی حفظ این شهر مانور بسیاری میداد. به عنوان نمونه وقتی که عملیات فتحالمبین باعث آزادسازی حدود ۲۵۰۰ کیلومتر از خاک کشورمان شد، میگویند صدام مناطق آزاد شده در این عملیات را به زمینهای سوخته تشبیه کرده و گفته است: «اگر ایرانیها راست میگویند خرمشهر را پس بگیرند که در آن صورت، کلید بصره را به آنها تحویل خواهم داد.»
در میادین نبرد نیز تا وقتی که خرمشهر آزاد نشده بود، ایران نمیتوانست چهره طرف پیروز را به خود بگیرد. با شروع نوار پیروزیهای ایران از مهرماه ۱۳۶۰ که با شکست حصر آبادان کلید خورد، در عملیات بعدی که طریقالقدس و فتحالمبین بود، ابتدا بستان و سپس شمال خوزستان آزاد شد. حالا مانده بود خرمشهر و جنوب خوزستان که وسعتی در حدود ۶ هزار متر مربع داشت. به تعبیر دیگر، آزادسازی خرمشهر میتوانست به مثابه بیرون راندن بخش اعظم قوای دشمن از خاک کشورمان تلقی شود. از این رو، خرمشهر اسم رمزی بود برای راندن متجاوز از کشورمان. بهواقع نیز بعد از اینکه خرمشهر آزاد شد، عراق از بخش اعظم متصرفاتش یا رانده شده بود یا خودش عقبنشینی کرد و نهایتاً رزمندهها به مرز شلمچه رسیدند. از این زمان به بعد بود که شمارش معکوس برای پیشروی به داخل خاک عراق و آغاز استراتژی تعقیب و تنبیه متجاوز آغاز شد.
در یک نگاه کلی، خرمشهر نماد ایران زخمی بود که پوتین سربازان متجاوز دشمن را روی خاکهای خود برنمیتافت. این شهر باید آزاد میشد، تا بیگانگان بدانند ایران اسلامی هرگز مقابل هیچ دشمنی سر تسلیم فرود نخواهد آورد.