سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: پایان جنگ جهانی دوم، آغاز عصر نوین ارتباطات بود که با سرعتی خیرهکننده قرن بیستم را درنوردید و قرن بیست و یکم به نامش شد. صنعت رادیو و تلویزیون از حالت محلی خارج شده، کشوری و سرانجام بینالمللی شد. کانالهای ماهوارهای به زبانهای گوناگون وارد منازل میلیاردها نفر از ساکنان کره خاکی شدند و فراگیر شدن اینترنت موجبات ساخت گوشیهای هوشمند نسل چهارم و پنجم را پدید آورد.
بر تیراژ و تأثیرگذاریشان روزنامهها نیز در عرصههای قدرت حکمرانان روز به روز افزوده شد و تا همین دهه پیش، تیتر یک صفحه اول نیویورک تایمز اهرم فشار شدید سران کاخ سفید بر ملتهای مستقل و شرافتمند به حساب میآمد و بمباران خبری افکار عمومی ساکن در کشورهای هدف سران کاخ سفید مانند ایران اولویت شماره یکِ دولت و رسانههای آمریکا نامیده شد. در سالهای پس از پیروزی بزرگترین انقلاب سده اخیر، ایران به کانون خبرساز دنیا تبدیل شد و ضرورت حضور پویا و زنده در فضای رسانهای به ضرورتی بدیهی تبدیل شد. راهاندازی شبکههای برونمرزی در سازمان صدا و سیما شاید در نگاه اول اقدامی معقول در راستای پدافند رسانهای مقابل آفند دشمنان قسمخورده مردم ایران ارزیابی شد ولی گذشت زمان به مدیران ارشد رسانه ملی ثابت کرد که دوره آفند شبانهروزی مقابل پدافند بیسابقه رسانههای غربی دیگر مانند ۲۰ سال پیش اثر چندان مطلوبی نخواهد داشت و باید از حالت واکنشی در عرصه رسانه به ویژه حوزه بینالملل خارج شده و گارد هجومی گرفته شود. نیل به چنین هدفی هرگز محقق نمیشد مگر آن که رسانههای برونمرزی به استخدام خبرنگاران مجرب و کارآزموده در تهران و یا کشورهای مقصد، با تولید اخبار مدنظرشان در افشای نیات پلید استکباری دولتهای غربی، رو آورند و این مهم با تأسیس شبکههای نسل نوی برونمرزی ایران نظیر العالم، پرس تیوی و هیسپان تیوی تحققی بیش از پیش در پی آورد.
در سالهای اخیر با روی کار آمدن رئیس جمهور نژادپرست فعلی امریکا، دونالد ترامپ و خروج غیرقانونی وی از معاهده برجام، رسانههای افراطی ایالات متحده و انگلیس مانند تلویزیون فاکسنیوز و خبرگزاری رویترز سعی کردند با وارونه جلوه دادن حقایق نزد افکار عمومی غرب عملاً به وضع تحریمهای غیربشری سران کاخ سفید مشروعیت بخشند و همین مسئله میطلبید که خبرنگاران برونمرزی صدا و سیما نیز دستور کار مشخصی برای بیاثر کردن پروپاگاندای رسانههای غربی با همراهی مدیران رسانههای برونمرزی، طراحی کنند که مشتمل بر دو گزینه است:
۱- انجام مصاحبههای متعدد با کارشناسان شرافتمند و آزادمنش غربی در راستای تبیین سیاستهای استعماری امریکا و انگلستان علیه دولت و ملت ایران بخصوص بعد از توقیف نفتکش ایرانی توسط ارتش بریتانیا در تنگه جبلالطارق که نهایتاً با توقیف نفتکش انگلیسی متخلف در آبهای تنگه هرمز پررنگتر شد.
۲-پرداختن به ابعاد وسیع پروندههای غیراخلاقی دونالد ترامپ در ارتباط با هنرپیشههای زن بدنام هالیوود، دادن رشوه به واسطه وکیلش به آنها جهت حقالسکوت، فرارهای مالیاتی و سوءاستفاده از اختیارات ریاست جمهوری برای دادن پستهای مدیریتی به دختر و دامادش جرارد کوشنر.
برای اولین بار در نبرد رسانهای میان امریکا و ایران این جمهوری اسلامی ایران است که رسانههایش هجوم گسترده پوشش اخبار اینچنینی علیه سیاستهای امریکا را آغاز کردند و رسانههای غربی به ویژه امریکایی مجبور به واکنش و پاسخگویی در برابر بمباران خبری ترامپ توسط رسانههای برون مرزی صدا وسیما شدند.
تداوم چنین روند مثبتی نیازمند بالاتر رفتن سطح سواد رسانهای خبرنگاران برونمرزی و نیز افزودن بر دانش عمومی، داشتن نگاه ذرهبینی به ویژه در حوزه روابط بینالملل و نیز قدرت درک بالای تجزیه و تحلیل از روشهای رسانهای دشمن دارد.