دو هفته پیش بود که وزارت خزانهداری امریکا چند شرکت و فرد را در فهرست جدید تحریمهای خود قرار داد؛ در این فهرست جدید از رستم قاسمی گرفته تا فرزند وی و علی قصیر- فرزند احمد قصیر- دیده میشود که به دلیل دور زدن تحریمهای نفتی در این لیست قرار گرفتهاند.
اصولاً امریکاییها کسانی را تحریم میکنند که برخلاف منافع آنها اقدام میکنند؛ چه به صورت شخصی و چه به شکل فعالیتهای اقتصادی- سیاسی که قوانین امریکا را نقض میکند.
به بیان سادهتر، هر فردی که منافع امریکا را تأمین کند در فهرست تحریم نیست و میتواند با خیالی آسوده به فعالیتهای خود بپردازد.
این اتفاق در حالی رخ دادهاست که در فهرست افراد تحریم شده سابق و فعلی نه نامی از وزیر نفت است و نه نشانی از مدیران وی؛ گویی امریکا و وزارت خزانهداری امریکا به این مهم پی بردهاند که نه زنگنه نه تیم وی برخلاف منافع کاخ سفید قدم از قدم بر نمیدارند.
ممکن است برخی بر این طبل بکوبند که تحریم وزیر نفت یک کشور اقدامی غیرعرف است که در پاسخ به این ادعا باید گفت که در دوره پیشین تحریمها، نهتنها وزیر وقت تحریم شد، بلکه تعداد بسیاری از مدیران صنعت نفت به دلیل دور زدن تحریمها، وارد فهرستی شدند که هر آن امکان دستگیری آنها در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران وجود داشت.
از سوی دیگر، در همین دوره محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان توسط امریکا تحریم شد که وقتی این اتفاق رخ داد، بسیاری از طرفداران دولت این تحریم را نشانه تأثیرگذاری ظریف بر صحنه دیپلماسی عنوان کردند و نوشتند ظریف به حدی برای منافع امریکا خطرناک است که تحریم شدهاست. اگر تحریم ظریف به دلیل کارآمدی بودهاست، پس فرمانده فروش نفت چرا تحریم نشدهاست؟!
با چنین توجیهی این سؤال مطرح میشود که چرا نه وزیر نفت و نه مدیران این صنعت تا به امروز در فهرست تحریمها دیده نمیشوند؟ نه خبری از زنگنه است، نه مدیرعامل شرکت ملی نفت، نه مدیران بینالملل و فروش نفت و نه مدیرعامل نیکو. پاسخ ساده است؛ آنها هیچ ضرری برای امریکا ندارند. میزان فروش نفت بهشدت کاهش پیدا کردهاست و این همان چیزی است که دونالد ترامپ مدام در سخنرانیهای خود به آن میبالد.
بخش مهمی از صادرات نفتی که این روزها انجام میشود، توسط افرادی صورت میگیرد که تحریم شدهاند؛ مسئولان تحریم نفت ایران با استفاده از نیروهای نفوذی از اتفاقات رخ داده در مسیر فروش نفت آگاهی دارند و بر اساس جمع بندیهای خود، تشخیص میدهند چه افرادی باید در فهرست تحریم باشند و چه افرادی بیرون از فهرست.
به همین دلیل است که مدیران وزارت نفت بدون هیچ نگرانی نسبت به آینده کشور در اتاقهای خود نشسته و گذر ایام میکنند تا فرجام تحریمها را ببینند.
فرق است میان افرادی که فرزندانشان به دلیل حضور در مسیر دور زدن تحریمها مورد غضب امریکا قرار میگیرند و کسانی که فرزندانشان در خارج از کشور به زندگی مشغول هستند.
کسانی که منافع خود و خانواده خود را در خارج از مرزهای کشور میبینند، قطعاً برخلاف قوانین امریکا حرکت نمیکنند و سعی دارند با مماشات و فرافکنی، سرپوشی بگذارند بر کمکاری خود، آدرس غلط میدهند تا دیده نشوند و برای آنچه وظیفهشان است منت میگذارند و از امانتداری میگویند.
به خواستههای دولت از امریکا نگاه کنید؛ آنها مدام از آزادسازی فروش نفت به اروپا میگویند، به کم قانع شدهاند و تلاش میکنند مفری را برای فروش مقدار بیشتری نفت فراهم کنند. دولتی که تا چند هفته پیش به رفع کامل تحریمها راضی نمیشد، این روزها برای فروش ۱۵ میلیارد دلاری نفت چراغ سبز نشان داده است؛ این اتفاق دقیقاً همان چیزی است که امریکاییها دوست داشتند بشنوند.
کوتاه آمدن دولت از خواسته اصلی خود و طلبکردن فروش بیشتر نفت، حاصل ناکارآمدی وزارت نفتی است که به دولت نفس تنگی دادهاست و چه چیزی بهتر از این برای وزارت خزانهداری امریکا. کسانی که باید برای برون رفت از بنبستهای فروش نفت به میدان بروند، دست از کار کشیدهاند و متضرر این انفعال، امریکاست پس پر بیراه نیست که امریکاییها آنها را از تحریم دور نگه دارد. در روزهایی که تنها سوپرمارکتهای ایران تحریم نشدهاند، وزیر نفت و مدیران فعلی وزارت نفت هیچکدام در فهرست تحریمها دیده نمیشوند!
افراد تحریم شده در حوزه نفت، خارج از وزارت نفت هستند که همگی با این وزارتخانه ارتباط تنگاتنگی دارند، آنها از این وزارتخانه محموله میگیرند و میفروشند؛ آنها با دقیقترین اطلاعاتی که منتشر شده تحریم شدهاند، ولی خبری از مدیران وزارت نفت نیست.
این را مقایسه کنید با دوره پیشین تحریمها که بیشتر افراد تحریمشده، وزیر نفت، معاونان وی، مدیران بینالملل و حتی کارشناسان اداره امور بینالملل بودند، درست برخلاف امروز که حتی نام یکی از مدیران وزارت نفت در فهرست تحریمها وجود ندارد.