سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: اقبال چراغداری بزرگی در زبان فارسی کرد و آخرین شاعر شبهقاره است که زبان فارسی را پاسداری و اندیشه مشرقزمین را حمایت و معرفی میکند.
علیرضا قزوه، شاعر و وابسته فرهنگی ایران در هند، در مراسم پاسداشت علامه اقبال لاهوری، شاعر و اندیشمند فارسی زبان که با حضور جمعی از شاعران و پژوهشگران فارسیزبان از کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان، افغانستان، هندوستان، پاکستان، سوریه و... در گروه بینالمللی هند ایران برگزار شد، ضمن گرامیداشت یاد علامه اقبال لاهوری درباره ارزش و اهمیت کار این اندیشمند جهان اسلام گفت: میگویند اقبال تنها یک شاعر نیست و فراتر از یک شاعر است. در طول تاریخ شاعران بسیار زیادی داشتیم؛ در زبان فارسی تعداد شاعران به اندازه ستارگان شبهای کویر زیاد است، اما در این میان تعداد شاعرانی که بسیار درخشانند، کم بوده است، در طول تاریخ تعداد شاعرانی که حکیم بودند نیز کم است؛ مانند فردوسی، سنایی، امام (ره) و....
در این میان علامه اقبال لاهوری یک حکیم است، کسی که حکیم است میتواند حکم دهد.
وی با بیان اینکه اندیشههای امام (ره) و اقبال را میتوان از یک زاویه بررسی کرد، افزود: امام (ره) فروپاشی نظام شوروی را از قبل پیشبینی و آن را در نامهای خطاب به گورباچف ذکر کرده بودند؛ دقیقاً همین نگاه را علامه در «جاویدنامه» دارد. کسانی که میتوانند آینده را اینقدر زیبا ببینند، حکیم و شاعر بزرگی هستند. درست است که او یک فیلسوف و اندیشمند است، اما او یک شاعر حکیم است و این امر مقام او را بالاتر میبرد.
قزوه با بیان اینکه در بین شاعران حکیم هم سلسهمراتبی وجود دارد، یادآور شد: به عنوان نمونه حکمتی که مولانا و حافظ ارائه میکنند با آنچه اقبال مطرح میکند، هر دو از یک جنس هستند، اما در سلسله مراتب شاید مولانا و حافظ جایگاه بالاتری داشته باشند، اما این سبب نمیشود که کار اقبال کوچک جلوه کند، او خیلی بزرگ است و از جمله ستارگانی است که در شب چشم را میزند. او چراغداری بزرگی در زبان فارسی کرد و آخرین شاعر شبهقاره است که زبان فارسی را پاسداری و اندیشه مشرقزمین را حمایت و معرفی میکند.
حمید حمزهنژاد، پژوهشگر نیز در ادامه این مراسم با بیان اینکه اگر بخواهیم عظمت کار ویژهای که اقبال انجام داد، بشناسیم و نقش بیبدیل او در ترویج زبانفارسی در شبه قاره را بررسی کنیم، باید شرایط آن زمان شبهقاره و بهطور کلی منطقه غرب آسیا را مدنظر قرار دهیم، گفت: اقبال در برههای تاریخی کار خود را آغاز کرد که جهان اسلام، هم از نظر سیاسی مغلوب غرب شده بود و هم از جهات فرهنگی و فکری «هویت» و «شخصیت» خود را در مقابل غرب به تدریج فراموش میکرد. به گفته وی، اقبال در رأس متفکرانی بود که به رویارویی با استعمار غرب پرداخت و بهخصوص در وجهه عقیدتی و فرهنگی با جهادهای فکری و سیاسی پیگیرانهاش، نقشههای استعمارگران را نقش بر آب ساخت و یک نهضت بازگشت به خویشتن را در جهان اسلام آغاز کرد.