سرویس ایران جوان آنلاین: این یک گزارش تکراری و بیارزش است. امروز حتماً در اکثر رسانهها گزارشها و آمار و ارقام متفاوتی از وضعیت مدارس ناامن و کلاسهایی که هنوز به سیستم گرمایشی استاندارد و بیخطر تجهیز نشدهاند و در سراسر کشور دانشآموزان را در دل خود جای میدهند، به چاپ میرسد و منتشر میشود. بهانه هم وجود دارد و چه اتفاقی بدتر از اینکه بدانیم چند کودک در کلاس مدرسهای سوختند و مردند...! البته درست در آذر ماه سال گذشته هم نوشتیم که «مدرسهای در خرمآباد دچار آتشسوزی شد»، «آتشسوزی در مدرسه ابتدایی «انقلاب اسلامی» در روستای «شینآباد»، «آتش سوزی در مدرسه شهید کاتب روستای حماملو» و چندین اتفاق تلخ دیگر، از حوادثی هستند که کشور را متأثر کرد، اما مسئولان وقت را تکان نداد. پس این گزارش تکراری است... مسئولان محترم به کارهایشان برسند!
شاید بدتر و غیرقابل تحمل از فاجعهای که در مدرسه غیرانتفاعی زاهدان رخ داد و منجر به فوت سه دانشآموز اول ابتدایی شد، حرفها و اقداماتی باشد که بعد از آن از طرف مسئولان امر میبینیم و میشنویم. اول اینکه روز گذشته دادستان عمومی و انقلاب زاهدان با اشاره به حادثه تلخ آتش سوزی پیش دبستانی اسوه حسنه زاهدان، اعلام کرد: «برای جلوگیری از این گونه حوادث ناگوار، به دو ارگان بهزیستی و آموزش و پرورش استان ابلاغ شد تا مدارسی که استاندارد نیست، پلمب شود.» حجتالاسلام موحدیراد از نظارت ویژه بر مدارس ناایمن در خصوص وسایل گرمایشی و سرمایشی نیز خبر داد و افزود: «در این رابطه دستور بازداشت مدیر و مربی آموزشی مدرسه صادر شد.» چرا این اقدام باید بعد از پژمرده شدن چند شاخه گل انجام شود؟ آیا اگر این اتفاق نمیافتاد کسی به فکر رسیدگی به مدارس ناامن و سیستم خطرناک سرمایشی و گرمایشی آنها نمیافتاد؟ هر چند اینگونه اقدامات هم مقطعی بوده و فقط برای خالی نبودن عریضه انجام میشود. چراکه اگر قرار بود کاری شود بعد از بدترین فاجعهای که هنوز هم زخم آن بر دل جامعه باقی مانده، یعنی «شین آباد» انجام میشد.
ما اصلاً به زاهدان و اتفاقاتش کاری نداریم
همین ۱۲ هفته پیش بود که فیلمی در فضای مجازی دست به دست میچرخید که حکایت از گرم کردن کلاس درس با ذغال داشت. بعد از آن به جای اینکه مسئولان به دنبال یافتن این کلاس و مدرسه باشند، یکی یکی آمدند و آنچه که عیان بود را تکذیب کردند و رفتند. یعنی درست مثل دفعات قبل، صورت مسئله پاک شد بعد نوشتیم فصل پاییز رو به پایان است و با رسیدن زمستان سوز سرما همکلاس دانشآموزان لرستانی. این حرف ما نبود، چون ردپای مدارس یخزده را میتوانستیم در سخنان مسئولان استان پیدا کنیم زمانی که اعلام کردند: «سیستم گرمایشی ۷ هزار کلاس استاندارد نیست.» بر اساس اعلام مسئولان متولی در لرستان، سیستم گرمایشی ۷ هزار کلاس درس این استان استاندارد نیست، تا سوز سرما لابلای نیمکتهای تحریر بچرخد و منتظر وقوع حادثهای دلخراش باشد. چون آقایان میگویند اعتباری برای تجهیز این تعداد کلاس درس به سیستم گرمایشی نداریم. حالا مدیرکل نوسازی مدارس لرستان خیلی راحت میگوید: «به احتمال زیاد نتوانیم به میزان سال قبل گرمایش کلاسهای درس را فراهم کنیم.» این سخنان در حالی مطرح میشود که پیش از این رضا زینیوند مدیرکل آموزش و پرورش لرستان در شورای آموزش و پرورش لرستان با تأکید بر تأمین سوخت مورد نیاز مدارس فاقد لوله کشی گاز در فصل سرما، گفته بود: «نزدیک به هزار و ۵۰ مدرسه در سطح استان کد تخریبی خوردهاند.» تأسف بار اینکه مسئولان استانی رسماً اعلام میکنند نوسازی مدارس اعتباری برای گازکشی و لوله کشی مدارس اختصاص نمیدهد. بنابر این به خاطر کمبود فضای آموزشی ناچار به استفاده از بخشی از مدارس در حال تخریب هستیم! حالا در شرایطی که مسئولان کشوری وجود نفت و گازوئیل در مدارس را انکار میکنند مدیرکل آموزش و پرورش لرستان از شرکت نفت استان خواهش میکند تا حدود یک میلیون و ۷۳۹ هزار لیتر نفت و ۵۱۸ هزار لیتر گازوئیل برای این مدارس اختصاص دهد.
وعدههایی برای کسب رأی
اما در اوایل سال تحصیلی سال گذشته یعنی در مهر ماه ۹۶ بود که وزیر آموزش و پرورش صراحتاً اعلام کرد: «بیش از ۴۰ درصد مدارس کشور فاقد سیستم گرمایشی مناسب هستند.» این مهر تأییدی بر خطرات احتمالی بود که در کمین دانشآموزان نشسته حالا به خبرهای ناگوار تبدیل و در فضای رسانهای کشور میچرخد. وقتی وزیر از نداشتن سیستم گرمایشی استاندارد در مدارس صحبت کرد حتماً منظورش این بود که بیشتر مدارس در مناطق و به ویژه روستاها باید از چراغهای نفتی و گازوئیلی استفاده کنند و با پای خود به استقبال حوادث بروند. با اینکه همه وزرایی که سکاندار آموزش و پرورش شدهاند، وعده برطرفسازی این مشکل را در دوران کاری خود دادهاند، اما ادامهدار شدن فجایع کلاسها هم نشان داده وعدهها برای کسب رأی بوده نه چیز دیگری.
سه ماه بعد از حرفهای آقای وزیر، معاون سازمان نوسازی مدارس با بیان اینکه سیستم گرمایشی ۳۰ هزار کلاس درس را استانداردسازی میکنیم، گفت: «در صورت تأمین منابع مالی، سیستم گرمایشی ۸۰ هزار کلاس درس طی۲ سال استاندارد خواهد شد.» هر چند کسی ندانست آن ۳۰ هزار مدرسه کدام مدرسهها بودهاند و، اما سؤال اینجاست، با این پیش فرض که اعتبارات نرسید و آقایان هم نتوانستند ۸۰ مدرسه دیگر را استاندارد کنند پس چرا پشت میزهایشان ماندند و از بیتالمال حقوق گرفتند؟ اما در مردادماه سالجاری رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور آمار و ارقام دیگری ارائه کرد و با اشاره به اینکه ۶۰ درصد مدارس کشور از سیستم گرمایشی استاندارد برخوردار هستند، گفت: «استانداردسازی سیستم گرمایشی ۴۰ درصد مدارس کشور نیز در دستور کار است.» مهرالله رخشانی مهر تأکید کرد: «پس از حادثه آتش سوزی مدرسه شینآباد پیرانشهر، مجلس تصمیم خوبی گرفت. بر اساس آن از محل اعتبارات عوارض شرکت گاز، درصدی در اختیار نوسازی مدارس قرار گرفت تا سیستمهای گرمایشی مدارس استاندارد شود.» پس کجا رفتند آن اعتباراتی که رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور خودش میگوید به آنها تعلق گرفته است؟ مگر کارها اولویت بندی ندارند؟ سازمان با برنامه و طرح از پیش تعیین شده پیش نمیرود؟ همگان خوب میدانند که پراکندگی سرانه فضای آموزشی در سراسر کشور برابر نیست و در برخی از استانها نظیر استان سیستان و بلوچستان، سرانه فضای آموزشی به ازای هر دانشآموز پایینتر از میانگین کشوری است. با این تفاسیر آیا نباید اولویت کارها از همین استانها باشد؟
بخاری نفتی، بخاری نفتی است و اینکه از برخی استانها خبر میرسد که در مدارس روستایی از بخاری نفتی مجاز! استفاده میکنند، کمی مضحک است. بر اساس گزارشهای مستند، هنوز هستند کلاسهایی در روستاهای کردستان و آذربایجان شرقی و غربی و دیگر استانها که با نفت و گازوئیل گرم میشوند و اگر بخاری نفتی ممنوع است، اما هنوز در این کلاسها خود نمایی میکند. با این حال اگر مدیر اداره آموزش و پرورش باشت در استان کهگیلویه و بویراحمد اعلام کرده که ۳۵ مدرسه این شهرستان که در روستاهای محروم از برق و گاز قرار دارند از بخاری نفتی مجاز استفاده میکنند، حتماً تعریف جداگانهای از استاندارد دارد و شاید هم این کفشپاره را در بیابان نعمتی میداند.