روایت است هنگام قحطی مدینه حضرت امام صادق (ع) از پیشکار خود میپرسند که ما چقدر ذخیره گندم داریم؟ پیشکارشان در پاسخ میگوید: نزدیک یکسال ذخیره داریم. حضرت میفرماید آنها را بفروش و روزانه گندم بخر و نصف غذای ما را از گندم و نصف دیگرش را از جو بگذار. وقتی علت را میپرسند حضرت میفرمایند که میخواهم خداوند مرا مقتصد ببیند و میانهروی کرده باشم.
حضرت امام صادق (ع) این رفتار خودشان یک نوع سبک زندگی مقتصدانه و معتدلانه و به دور از حرص و آز و طمع را به دیگران معرفی میکنند و اینکه خداوند بزرگ و ارحم الراحمین است. اگر این رفتار حضرت را با کارهای دولت امروز خودمان مقایسه کنیم، میبینیم کاملاً تضاد دارد. دولت به جای اینکه برای مردم جا بیندازد که سکههای خود را بفروشید و فقط موقع نیاز بخرید، کاری میکند که مردم تا صبح در صف بخوابند تا سکه دولتی بخرند. حضرت امام صادق (ع) با سیره خود روحیه حرص مردم را از بین میبرند، ولی دولتمردان ما حرص و نفعطلبی مردم را تحریک میکند. اینگونه میشود که مردم به فروشگاهها هجوم میبرند، چون میترسند مبادا آن جنس و کالا دیگر گیرشان نیاید!
به اندازه نیاز بخریم تا تورم بشکند
در رسانههای مختلف خبرهایی از این دست میشنویم و میخوانیم که مردم فلان کشور در مقابل گرانی فلان کالا با نخریدن آن کالا، تورم را شکست دادند. این روال عادی بسیاری از کشورهای دنیاست که وقتی جنسی گران و تورمی ایجاد میشود مردم در جهت پایین آمدن نرخ اقلام و شکستن تورم، با نخریدن به این موضوع کمک میکنند و تا وقتی قیمتها به آنچه قبل از گرانی بوده است، برنگردد دست از نخریدن بر نمیدارند. در نتیجه عاملان گرانی را وادار به عقبنشینی میکنند، اما چرا ما این کار را نمیکنیم؟ دلار بالا میرود همه هجوم میآورند دلار میخرند که یک سودی به جیب بزنند. به سوپرمارکتها هجوم میبرند و دست به خرید اقلام در حجم بالا میزنند تا مبادا در زمان کمبود، آنها دچار مشکل شوند. در سایتهای خرید خودرو چنان هجومی برای خرید ماشینهای بیکیفیت داخلی میآورند که باید رکورد رقم خرید اینترنتی را در کتاب گینس ثبت کرد!
خبرهایی که هر روز از کشف احتکار برنج، ربگوجه، چای، قند، شکر و... در رسانهها پخش میشود، ما را به دوران جنگ هشت ساله میبرد. همان دورانی که عدهای سودجو با استفاده از شرایط زمان جنگ، اقلام مورد نیاز مردم را احتکار میکردند تا با گرانفروشی به سود و منفعتی برسند، اما آن موقع مردم نهتنها با آنان همراهی نمیکردند، بلکه دار و ندار خود را به جبههها میفرستادند و حالا اصلاً قابل باور نیست که بعضیها دست به احتکار اقلام موردنیاز مردم میزنند و باعث ایجاد گرانی و تورم در جامعه میشوند. در این چند ماهه افرادی از قشرهای مختلف جامعه دست به احتکارهای مختلفی زدهاند و همچنان میزنند که باعث تعجب است. البته علت این هجوم و احتکار، در نگاه خوشبینانه همان ترس از نداشتن، نبودن و قحطی تصور میشود که آنها را وادار به این کار میکند. باید از آنها پرسید بر فرض اینکه برای شش ماه آینده خود آذوقه هم انبار کردید، بعد از شش ماه اگر دیگر جنسی برای خرید وجود نداشت آن وقت قرار است چه کنید؟! آیا هر کدام از شما که ربگوجه، روغن، برنج و... را در خانه خود انبار کردهاید حتی برای لحظهای به این موضوع فکر کردهاید؟ فکر نکردهاید که وقتی شما تمام موادغذایی سوپرمارکت محل خود را میخرید هیچ جنسی را باقی نمیگذارید تا دیگران آن را تهیه کنند. شما فکر نکردید که با هجوم خود به دلارفروشیها، سکهفروشیها و سوپرمارکتها، به دلیل بالارفتن تقاضا بر گرانی دامن میزنید. شما به عواقب کاری که میکنید اصلاً فکر نمیکنید که در نهایت دامان خودتان را میگیرد.
فرزندانمان از ما یاد میگیرند
دبیر دبیرستان فرزندم در جلسه اولیا و مربیان اول سال تحصیلی به والدین خاطرنشان کرد که ما الگوی فرزندانمان هستیم. آنها همان کاری را انجام میدهند که ما انجام میدهیم. اگر میگوییم به حقوق دیگران باید احترام بگذاریم در عمل نیز خود ما باید آن را رعایت کنیم. اگر فقط حرف بزنیم فایدهای ندارد، چون فرزندانمان ما را میبینند. فرزندان ما آینه رفتار ما هستند. حال تصور کنید که در این وانفسایی که در هر خانه حرف از دلار، سکه، گوجه و سیبزمینی و... است، تا جایی که بچهها هم دنبال نرخ دلار و سکه هستند، چگونه قرار است الگوی درستی برای فرزند خود باشیم. اگر موافق هستیم که با اتحاد و همدلی میتوانیم شاخ هر غولی را بشکنیم باید در عمل هم آن را نشان دهیم. خوشبختانه همه مردم به این باور رسیدهاند که هرکسی باید از خودش شروع کند، ولی با عمل فاصله داریم.
نکته مهم این است که والدین نباید از فرزندان خود و تربیت صحیح آنها غافل شوند. این روزها همان روزهای آزمون سخت تربیتی است که هر پدر و مادری میتواند خود را محک بزند. اگر هر کدام از ما به الگو بودن خود برای فرزندانمان اعتقاد داشته باشیم، رفتار و اعمال خود را در مقابل اینچنین شرایطی تصحیح میکنیم. اگر تربیت فرزندانمان برایمان مهم باشد آن را فدای چند ماه آذوقه بیشتر داشتن نمیکنیم. خانه خود را محل نگهداری سکه و دلار نمیکنیم. در خانه مرتب از انبار کردن فلان کالا حرف نمیزنیم. به این روزها خوب نگاه کنیم، آینده فرزندانمان را فدای شرایط موقتی نکنیم و آنان را قحطیزده و دلال بار نیاوریم!