پس از جنگ جهانی دوم، مردم و دولتهای اروپایی از گروههای راستگرای افراطی (نژادپرستی) رویگردان شدند و فعالیت این گروهها نیز غیرقانونی اعلام شد. با این حال، در طول دهه اخیر شاهد تقویت پایگاه اجتماعی این احزاب و قدرتیابی سیاسی آنها در کشورهای مختلف اروپایی هستیم. قدرتیابی این گروهها در کشورهای اروپایی از عوامل گوناگونی ناشی شده است و به نوبه خود میتواند پیامدهای مهمی برای کشورهای اروپایی و بهویژه اتحادیه اروپا درپی داشته باشد.
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان از جمله رهبران اروپایی است که نسبت به پیروزی احزاب راست افراطی که طرفدار نژادپرستی و بازگشت ملیگرایی در اروپای واحدند ابراز نگرانی کرده و گفته است: ارزشهای مشترک اروپایی کمی تبدیل به مسأله روزمره شده است. در این زمان البته این امر طبیعی و بدیهی نیست که ما دوباره به ملیگرایی روی آوریم. اروپا باید از ارزشهای مشترک دفاع کند. مهاجران باید همانگونه که با منافع ما منطبق است، هدایت شوند.
واقعیت امر این است که مقامات فعلی اروپایی، خود نقش موثری در تمایل شهروندان قاره سبز نسبت به بازگشت به گذشته (قبل از تشکیل اروپای واحد) ایفا کردهاند. در انتخابات سراسری سال ۲۰۱۴ میلادی، شاهد راهیابی بیش از یکصد نماینده وابسته به جریان راست افراطی به پارلمان اروپا بودیم. حال مجلس ژوئیه سال ۲۰۱۹ به پایان میرسد و کشورهای اروپایی باید نمایندگان خود را برای دوره نهم این پارلمان انتخاب کنند.
این موضوع که اخیراً هم در سوئد روی داد، میتواند به نقطه آغازی جهت ایجاد تحولات بنیادین در سیاستهای کلان اروپا و ایجاد نوعی رابطه اقناعی میان سران اروپایی و شهروندان این مجموعه تبدیل شود. انتخابات پارلمانی سوئد را که اخیرا برگزار شد؛ میتوان به مثابه زنگ خطری برای انتخابات پارلمان اروپای واحد دانست که قرار است سال آینده برگزار شود و مقامات قاره سبز از افزایش نژادپرستی و راهیابی نامزدهای انتخاباتی آنها به پارلمان این کشور ابراز نگرانی کردند. در این انتخابات موضوع مهاجرت، اصلیترین موضوع کارزار انتخاباتی سوئد اعلام شد که احزاب راست افراطی طی سالهای گذشته در بسیاری از کشورهای اروپایی با تبلیغ علیه پذیرش پناهجویان و انتقاد از اتحادیه اروپا موقعیت عوامفریبانه خود را نزد افکار عمومی بهبود بخشیدهاند.
انتخابات پارلمانی سوئد از نظر تأثیر احتمالی آن بر انتخابات سال آینده پارلمان اروپا نیز میتواند حائز اهمیت باشد. پیشرفت راست افراطی در یکی از کشورهایی که با ثبات اقتصادی و نظام کارآمد رفاه اجتماعی خود شناخته میشود، در نهایت میتواند بر نگرانیها از نتیجه انتخابات سال آینده پارلمان اروپا بیفزاید. از سویی دیگر این نوع نگاه نژادپرستانه در عرصه سیاسی فرانسه هم در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه دیده شده است. آنجا که مارین لوپن، رهبر منتقد جدی دولت و مخالف مهاجران، توانست با کسب 30درصد از آرا به رقیب اصلی ماکرون در فرانسه تبدیل شود و همه نگاهها را به خطر قدرتگیری نژادپرستان در اروپای واحد بهسوی خود معطوف سازد. اگرچه ناتوانی سران اروپایی در مدیریت بحران مهاجرت و از همه مهمتر، استمرار بحران اقتصادی در برخی کشورهای حوزه یورو و جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا در رقم خوردن وضعیت فعلی تاثیرگذار بوده، نباید فراموش کرد که رشد تصاعدی آرای احزاب افراطی و ملیگرا در اروپا، تا حدود زیادی به قانع نشدن شهروندان اروپایی نسبت به سیاستهای کلان جاری در اروپا برمیگردد. نگاههای نژادپرستانه که در اروپا در حال گسترش است تا آنجا پیش رفته است که صدها نفر از فعالان جنبش «نسل هویتطلب» فرانسه، چندی پیش با حضور در مناطق کوهستانی مرزی با ایتالیا، بهصورت نمادین گذرگاههای ورود پناهجویان به فرانسه را بستند. این افراد با اجاره بالگردهای تفریحی در کوههای آلپ عملیات دیدهبانی نمادین اجرا کردند و از حرکت «میهنپرستانه» خود فیلم گرفتند. در این خصوص افرادی مانند آنگلا مرکل و ماکرون نیز عملاً احساس وظیفهای نکرده و همچنان نمیکنند. بدون شک درصورتیکه چنین روندی متوقف نشود یا تجدید نظر اساسی در آن صورت نگیرد، تمایل به ناسیونالیسم یا به عبارت بهتر، تمایل نسبت به بازگشت به گذشتهای نه چندان دور، سراسر اتحادیه اروپا و بهویژه منطقه یورو را در بر خواهد گرفت. موضوعی که بریتانیا با جدایی از اتحادیه اروپا سنگ بنای ملیگرایی و نژادپرستی را در سالهای اخیر در قاره سبز بنا نهاد و ساز برای جدایی از «برگزیت» نواخت.
بیگدلی: اتحادیه اروپا به سمت متلاشی شدن میرود و امیدی به بقای آن نیست
آقای «علی بیگدلی» کارشناس اروپا در گفتوگو با خبرنگار روزنامه «صبح نو» با اشاره به تضعیف ارزشهای مشترک اروپایی و خطر نژادپرستی در قاره سبز، عنوان کرد: صدر اعظم آلمان برای چندمین بار طی یکسال اخیر نسبت به وقوع ملیگرایی در اروپای واحد هشدار داده است.
این هشدار در حالی از سوی «آنگلا مرکل» عنوان میشود که دیگر مقامات اروپایی از جمله امانوئل ماکرون، رییسجمهوری فرانسه هم نیز بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم نسبت به تضعیف ارزشهای مشترک اروپایی سخن گفتهاند و خطر ملیگرایی و بازگشت به گذشته را دور از ذهن تصور نمیکنند. این کارشناس مسائل بینالملل، تصریح کرد: نزدیک به
دو دهه است که جریان راستافراطی به محبوبیت بیشتری در اروپا دست یافته است. موضوع ناسیونالیستی و دیگری، نژادگرایی که برجستهترین این موضوعات در فرانسه دیده شده، خطراتیاند که کشورهای اروپایی از آن بیم و واهمه دارند. خانم مارین لوپن (که جریان ملیگرا، ضد مهاجرت و اسلامستیز فرانسه را رهبری میکند) 15درصد آرا را چند سال پیش در انتخابات فرانسه بهدست آورده بود، اخیراً در رقابت با ماکرون این آرا را به 30درصد آرا رساند. حتی عنوان میشود که این افراطیگری که در فرانسه و یا آلمان دیده شده است در کشورهای کوچک اروپایی همانند هلند و بلژیک هم ادامه یابد. این استاد دانشگاه ادامه داد: برخی علت رشد و قدرت راست افراطی در اروپا را ورود گسترده مهاجران از کشورهای آفریقایی و آسیایی میدانند که موجب شده است ترکیب فرهنگی اروپا را بههم بریزند. بیگدلی با اشاره به اینکه مرکل موافق پذیرش 800هزار نفر مهاجر به کشورش بود، اظهار داشت: مرکل با اینکه با پذیرش مهاجران موافق بود ولی این اقدام وی موجب شد نتواند آرایی همچون گذشته داشته باشد چرا که برخی منتقدان وی خطر ناسیونالیستی را متوجه این موضوع میدادند. حتی تفکرات پوپولیستی هم که ترامپ راه انداخته است در اروپا دیده میشود. وی با بیان اینکه مهاجران در موضوع ملیگرایی در اروپا دارای تأثیرند، گفت: از آنجا که مهاجران زبان بلد نیستند و فرهنگ و سنت خودشان را به کشورهای اروپایی بردند و حتی با برقع و حجاب یا علائم مذهبی در این کشورها تردد میکنند، غربیها این گونه رفتارها را موجب افزایش افراطیگری یا نژادپرستی توصیف میکنند و یکی از مخالفتهایشان با حجاب به این خاطر است. حتی نصب صلیب برای مسیحیان هم در اروپا ممنوع شده است تا شاهد توسعه چنین تفکراتی در اروپا نباشند. این کارشناس مسائل اروپا با اشاره به اینکه برگزیت یا مشکلات اقتصادی اروپا هم تا اندازهای در ملیگرایی اروپا تأثیرگذار است، افزود: سیاست کشوری مثل انگلیس که بهدنبال مسائل جداگانهای میرود، بیتأثیر نیست. به نظر من اتحادیه اروپا به سمت متلاشی شدن میرود و امیدی به بقای آن نیست.
بیمروتی ترامپ نسبت به اروپا
وی با بیان اینکه آلمان حاضر به پرداخت هزینههای اشتباه سیاستمداران یونان نیست، یادآور شد: آلمانیها میگویند به چه دلیل هزینه بیلیاقتی سیاستمداران یونان را که با مشکلات اقتصادی و یا اجتماعی روبهرو شده است؛ ما بپردازیم. مشکلاتی که در کشورهای اروپایی دیده میشود موجب شده آمریکا از این موضوع خرسند باشد. آمریکا بعد از جنگ جهانی درست است که اقتصادش را بهبود بخشید ولی بیمروتی را در برابر اروپا در پیش گرفته است. بیگدلی، ادامه داد: وقتی دونالد ترامپ به سرکار آمد در دیدار با خانم مرکل با سردی برخورد کرد. موضوعی که واکنش مجلس آلمان را به همراه داشت و مرکل را مواخذه کردند که چرا وقتی ترامپ بیاحترامی کرد،
بلند نشدی. اینگونه بیاحترامیها را نسبت به مکرون و همسرش از سوی رییسجمهوری آمریکا هم دیدهایم. این کارشناس امور بین الملل، افزود: غیر از مهاجرت -که یک واکنش روانی به جامعه اروپا و هویت آن دارد- بیتعادلی توزیع ثروت در اروپا هم خیلی خطرناک است. شاید برخی از کارشناسان رفتن یک خودروی ون به میان مردم فرانسه را کار تروریستی بدانند ولی باید گفت که این راننده مراکشی و آفریقایی شاید با این اقدام نسبت به وضعیتی که فرانسه در چند دهه گذشته در کشور آنها در آفریقا وارد کرده است، اعتراض کرده است.
هشدار مقامات اروپایی از بیگانهستیزی و نژادپرستی در قاره سبز
البته به نظر میرسد اظهارات صدر اعظم آلمان، بهجای آنکه بهمثابه نوعی خود انتقادی تلقی شود، یک فرافکنی جدید از سوی سران اروپایی محسوب میشود. مرکل، ماکرون و دیگر مقامات اروپایی که امروز نسبت به وقوع ملیگرایی در اروپا هشدار میدهند، باید سهم و نقش پررنگ خود را در این معادله بپذیرند. اکنون مقامات اروپایی بهشدت نگران انتخابات پارلمانی سال آینده در اروپای واحدند. اگر این بار احزاب راست افراطی بتوانند میزان آرای عمومی خود را افزایش داده و از این طریق کرسیهای بیشتری را در پارلمان اروپا کسب کنند، با وضعیتی بحرانی در قاره سبز مواجه خواهیم شد. از سال۲۰۱۴ میلادی تاکنون احزاب راست افراطی در کشورهایی مانند فرانسه، سوئد، اتریش، آلمان و... توانستهاند آرای خود را افزایش داده و ضمن تقویت موقعیت خود در معادلات سیاسی کشورشان، در حوزه اجتماعی دست به یارگیری گستردهتری بزنند. این موضوع اصلیترین پیششرط نسبت به اصلاح بنیانهای موجود در اروپای واحد محسوب میشود. در غیر این صورت حرکت اروپای واحد در مسیر نزولی و در نهایت، فروپاشی اتحادیه اروپا و منطقه یورو موضوعی اجتنابناپذیر خواهد بود. مسألهای که مرکل و ماکرون نیز در خفا نسبت به آن آگاهاند.