
پس از به توافق نرسيدن باشگاههاي فوتبال با صداوسيما بر سر حق پخش تلويزيوني براي سال آينده، چند روزي است که رسانهها پر از مظلومنمايي فوتباليها و البته خط و نشان براي جام جم شده است تا بتوانند يکي از حقهاي مسلم فوتبال را که در تمام دنيا به باشگاهها داده ميشود، زنده کنند. اظهارنظر مديران باشگاههاي مختلف پس از اينکه رئيس فيفا در تهران تهديد کرد که اگر مشکل حق پخش فوتبال حل نشود، ديگر پايش را به ايران نميگذارد، بيشتر هم شده و موافقان حق پخش با تکيه به صحبتهاي اينفانتينو بر موضعشان پافشاري ميكنند تا بالاخره به گفته خودشان بتوانند صداوسيما را وادار به پرداخت پول براي پخش فوتبال کنند. باشگاهها در شرايطي حق پخش را حق قانونيشان ميدانند که يکي از مهمترين ايرادهايي که به فوتبال ایران وارد است، دولتي بودن آن است، نکتهاي که ديروز مجيد جلالي، سرمربي پيکان نيز به آن اشاره کرد و مشکل فوتبال کشورمان را اداره فوتبال توسط دولتيها دانست. البته نميتوان منكر اين شد که حق پخش تلويزيوني و پولي که از اين طريق باشگاهها به دست ميآورند، يکي از مهمترين منابع درآمدي است که سهم زيادي از بودجه سالانه باشگاه را پوشش ميدهد. با اين حال موضوعي که بين فوتبال ايران و ساير کشورها تمايز ايجاد كرده، نوع اداره شدن فوتبال است، مسئلهاي که سبب شده تا برخلاف ايران در ساير ليگهاي خارجي، تيمها بتوانند حق طبيعيشان را دريافت کنند و از اين طريق هم بتوانند به درآمدزايي برسند.
در ايران اکثر باشگاههاي فوتبال در انحصار دولت هستند و از بودجه عمومي کشور و بيتالمال هزينه ميکنند، اما در ساير کشورها خبري از فوتبال دولتي نيست و اين بخش خصوصي است که در اين رشته ورزشي که به يک صنعت پولساز در جهان بدل شده، فعاليت ميکند. خارج بودن فوتبال از انحصار و اداره دولت، اين اجازه را به باشگاههاي خارجي داده است تا به خوبي بتوانند از راههاي درآمدزايي که پيشرويشان قرار گرفته، استفاده کنند. در ايران اما فوتبال از دولت بودجه ميگيرد مانند صداوسيما و اينجاست که موضوعي به نام حق پخش تلويزيوني کمتر قدرت مانور پيدا ميکند و دست مديران باشگاهها براي گرفتن حقشان بسته ميشود. در چنين شرايطي قبل از حل و فصل موضوع حق پخش تلويزيوني، بايد فوتبال به سمت خصوصيسازي برود. فوتبال دولتي که از بودجه بيتالمال ارتزاق ميکند با روندي که در پيش گرفته، نميتواند به حقوق واقعياش مانند حق پخش برسد و راه برونرفت از وضعيتي که باشگاههاي ايراني گرفتار آن هستند، خصوصيسازي و ورود سرمايهگذران به حوزه فوتبال است. البته اين نبايد تنها محدود به يکي، دو باشگاه شود، امري که در چند سال اخير شاهد آن بوديم و تنها نابودي باشگاههاي خصوصي شده را به همراه داشته است، باشگاههايي مانند پاس، نفت، صبا يا راهآهن، تيمهايي که در اجراي کاريکاتوري و بدون برنامه واگذار شدند و خصوصيسازيشان شکست خورد.
با توجه به چنين تجربهاي و جلوگيري از تکرار آن و براي رفتن به سمت فوتبال غيردولتي بايد خصوصيسازي از صدر تا ذيل فوتبال اجرا شود و استثنايي هم در اين بين وجود نداشته باشد، مسئلهاي که سبب ميشود تا حقي به نام حق پخش تلويزيوني براي فوتبال کشورمان ملموستر شود و باشگاهها بدون لکنت زبان و بدون اينکه يک مدير دولتي بالاي سرشان باشد، حق مسلم خودشان را اعاده کنند. خصوصي شدن فوتبال علاوه بر رسيدن فوتبال به حقوقش، ميتواند فساد و ريخت و پاشهاي گردش چندهزار ميلياردي سالانه فوتبال را نيز کاهش دهد و با توجه به اينکه بخش خصوصي براي هزينههايش در فوتبال به دنبال درآمدي چند برابر است، همه چيز از رقم قراردادها و هزينههايي که در يک باشگاه صورت ميگيرد، ضابطهمند خواهد شد و گسترش فساد در فوتبال که ريشه آن در دولتي بودن است، ريشهکن ميشود.
رئيس فيفا که امروز حامي حق پخش تلويزيوني براي باشگاههاي ايراني شده، در صورتي که بداند 99 درصد باشگاهها در کشورمان دولتي هستند به طور قطع در اولين خواستهاش خواستار خصوصي شدن فوتبال در کشورمان مانند تمام دنيا ميشود، موضوعي که ميتواند مشکلات ريشهاي فوتبال را حل کند. باشگاهها نيز در چنين شرايطي است که ميتوانند به يکي از حقوق مسلمشان که حق پخش تلويزيوني است، برسند. با اين حال تا دولتي ماندن فوتبال مظلومنمايي مديران دولتي براي حق پخش تلويزيوني در قالب مصاحبه و خط و نشان ثمري نخواهد داشت و فوتبال همچنان گرفتار يک دور باطل خواهد بود که فساد آن نيز روز به روز بيشتر خواهد شد.