شيوا نوروزي
باشگاههاي پرطرفدار فوتبال ايران از بيپولي رنج ميبرند اما ميلياردها تومان از حق و حقوق آنها به دلايلي نامعلوم پرداخت نميشود تا همچنان براي تأمين بودجه دستشان در جيب بيتالمال بوده و همچنان از پرداخت بدهيهاي سنگين معوقه عاجز باشند. متأسفانه فوتبال در كشور ما به قدري بيحساب و كتاب گسترده شده كه در هر سوي آن ميتوان تخلف يا تخلفات گسترده را كشف كرد. پرداخت نشدن سهم تبليغات و بليت فروشي به باشگاهها تنها يكي از اين موارد متعدد است.
روز گذشته يكي از سايتهاي خبري گزارشي مبني بر احضار متخلفان در پرونده بليت فروشي و سامانه هواداري منتشر شد كه حاكي از پشت پردههايي عجيب و غريب مالي است. فوتبال كشورمان تا دلتان بخواهد دستهاي پشت پرده و حواشي دارد، دستهايي كه با فعاليتهاي غيرقانوني و حتي مجرمانه خود نفس فوتبال مملكتمان را گرفتهاند و با سودهاي كلاني كه به جيب زده و ميزنند دست از سر اين رشته پردرآمد برنميدارند. تا حرف از پرسپوليس و استقلال ميشود بحث بيپولي آنها به ميان ميآيد.
اين دو تيم دو قطب اصلي فوتبال كشورمان هستند و پرطرفدارترين تيمهاي قاره كهن نيز محسوب ميشوند. اما در اين سالها عملاً براي سروسامان دادن به حال و روز سرخابيها قدمي برداشته نشده است. تصميمات سطحي، احساسي و غيرحرفهاي تمام تلاشي بوده كه در سه دهه اخير مسئولان فدراسيون و مديران باشگاهها در حق اين دو تيم انجام دادهاند. فكرش را بكنيد؛ ميليونها ايراني كه هوادار يكي از اين دو تيم هستند از اينكه در ورزشگاه خانگي مجهز با استانداردهاي روز دنيا از رقبا پذيرايي كنند چه احساسي خواهند داشت؟ مهمتر از آن موضوع بدهيهاي چندين ميلياردي دو تيم است كه هر فصل چند ميليارد ديگر نيز بر آن اضافه ميشود تا جايي كه هيچ كدام از دو تيم پرسپوليس و استقلال قادر به صاف كردن بدهيهايشان نيستند. استقلال مالي، در اختيار داشتن امكانات حرفهاي و حضور بيدغدغه در رقابتهاي داخلي و بينالمللي انتظارات به حقي است كه طرفداران وطني از تيمهاي محبوب خود دارند.
با اين حال حق و حقوق اين تيمها آنگونه كه عرف و قانون ميگويد به دستشان نميرسد و آقايان خم به ابروي مبارك نميآورند! قراردادهاي فروش بليت ليگ برتر، سامانه هواداري دو باشگاه استقلال، پرسپوليس و تراكتورسازي و قرارداد تبليغات دور زمين ليگ برتر سهمورد مشخصي است كه روزگاري قرار بود به سود فوتبال ايران و البته باشگاههايمان تمام شود. درآمد حاصل از بليت فروشي در ليگ برتر به جيب شركتي معلوم الحال ميرود كه گفته شده نهادهاي نظارتي مشغول پيگيري تخلفات اين شركت و عوامل آن هستند. تبليغات دور زمين در اين رقابتها نيز با قراردادي 160 ميليارد توماني در جريان است و شك و شبههاي زيادي در مورد مبالغ حاصل از آن و نحوه خرج شدنش وجود دارد. سامانه هواداري هم كه به نام سه تيم ذكر شده راهاندازي شد، اما خبري از پرداخت سهم اين سه باشگاهها نيست. بدون شك وقتي پاي نهادهاي نظارتي در موضوعي باز ميشود به معناي اين است كه تخلفاتي رخ داده است. سرخابيها سالهاست كه از پرداخت نشدن حق فروش بليت در ليگ برتر گلايه دارند.
در اين مدت هيئت مديره و مديران عامل دو تيم بارها دستخوش تغييرات شده اما همگي از اينكه حقشان به حساب باشگاه واريز نميشود گلايه داشتهاند. رقم اين قرارداد به قدري نجومي است كه ميتواند كل فوتبال ايران را دگرگون كند. علاوه بر اين اگر درصدي از درآمد حاصل از تبليغات دور زمين نيز تاكنون به حساب سرخابيها واريز شده بود اوضاع آنها حالا جور ديگري بود. در گزارش منتشر شده رقم طلب پرسپوليس از بابت سامانه به اصطلاح هواداري 290 ميليارد تومان اعلام شده است! حتي تصورش نيز سخت است براي هواداري كه تنها يك روز پس از قهرماني تيم محبوبش با اعتصاب بازيكنان پرسپوليس روبهرو شد، اعتصابي كه اولين بار نبود و علتش پاس نشدن چكهاي متعدد بازيكنان بود. از طرفي شرايط پرسپوليس به قدري بحراني است كه در اين فصل دست به دامن كمك گرفتن از هواداران شدند.
اينكه چرا و به چه علت حقي كه براي باشگاهها در نظر گرفته شده هرگز به دست آنها نميرسد يكي از سؤالاتي است كه منتظر شنيدن پاسخي قانعكننده براي آن هستيم. در صورتي كه حتي درصدي هم از اين مبالغ به دست اين سه تيم برسد قطعاً بخش اعظمي از چالشهاي آنها مرتفع خواهد شد. درآمدزايي، محتاج نبودن به بودجه دولتي، بينياز شدن از كمك هواداران و حساب و كتاب پيدا كردن دخل و خرجها از جمله تأثيرات مثبتي است كه پرداخت حق تبليغات و هواداري در فوتبال باشگاهي ايران خواهد داشت.