در بررسي حوادث پس از واقعه عظيم كربلا به حماسه مهم و مؤثر زينب كبري(س) ميرسيم كه مكمل حماسه عاشوراست و به عبارتي اين حماسه دژ محكم نگهدارنده حماسه عاشوراست. اين بانوي بزرگ بشريت، توانست در برابر سنگيني مصايب، قامت خود را استوار و برافراشته نگهدارد و حتي در صدا و سخن اين بانوي بزرگ لرزشي از پي اين همه حادثه و مصيبت پديدار نشد.
در بازار كوفه و در مقابل مردم در محمل اسارت، آن خطبه شگفتآور را ايراد كرد و لفظ مثل پولاد محكم، معنا همچون آبِ روان تا اعماق جانها نشست. در آنچنان وضعيتي، خطابه زينب كبري(س) همگان را به ياد اميرالمؤمنين علي(ع) انداخت و دلها و جانها را تكان داد و اين سخنان پرصلابت در تاريخ ماندگار شد. در مقابل يزيديان، آنچنان با قدرت، سخن بر زبان جاري ميساخت كه هم دشمن را تحقير كرد و هم تمام مصايب و سختيهاي تحميل شده از سوي دشمن را با ديده حقارت نگريست. حقيقتاً زينب كبري(س) مجسمه عزت است همچنانكه حسين بن علي (ع) در كربلا و در روز عاشورا مجسمه عزت بود.
جهانبيني زينب كبري(س) بسيار متفاوت بود. شماتت دشمن را در اوج درك مصايب و سختيها، با عبارت «ما رَاَيتُ اِلّا جَميلاً» پاسخ ميگويد و همه آن سختيها را براي حفظ اسلام ميبيند. در نگاه عميق زينب كبري(س) جرياني مهم ديده ميشود كه در طول تاريخ، راه مقاومت و ايستادگي و عزتآفريني را براي امت اسلام ميآموزد. در روز عاشورا عظمت آن حادثه، عظمت جهاد جگرگوشه پيغمبر (ص) و ياران و نزديكانش و همچنين عظمت فاجعه كشته شدن فرزندان و نورديدگان پيغمبر بر كسي روشن نبود و آنقدر از خودبيگانگي و غفلت بر جبهه دشمن عارض شده بود كه درك اين حادثه ميسر نشد. مستان عالَم، مستان غرور و شهوت و غضب و مستان حيوانيت، نميفهميدند در عالم انسانيت چه دارد اتفاق ميافتد، زينب كبري(س) اما به خوبي اين حادثه عظيم را معنا كرد و اين مصيبت عظمي را تبديل به يك مانيفست هدايت جامعه اسلامي عزتمدار كرد و در تاريخ ماندگار شد و اين حادثه به سرعت برق، عظمت و اهميت خودش را نشان داد و دنياي اسلام روز به روز به مكتب اهل بيت (ع) نزديكتر، دلبستهتر و مشتاقتر شد و اين حادثه توانست پايههاي عقيده اسلامي و مكتب اسلام را در طول تاريخ استوار كند. اگر حادثه كربلا نبود، ما امروز از مباني و اصول اسلام هم چندان خبري نميداشتيم و شايد فقط نامي از اسلام به گوش ما ميخورد.
اين مخلصي بود بر آن حماسه بزرگزينبي كه عزت اسلام را به ارمغان آورد. حال بايد حركت دولتمردان جامعه اسلامي در برابر قدرتهاي جهاني به خصوص امريكاي مستكبر را با حركت زينب كبري(س) قياس كرد و اگر تشابهي را بتوان يافت بايد بر ماندگاري و عزتمندانه بودن اين حركت، اميدوار بود ولي اگر مغايرتي محسوس باشد، چيزي جز ذلت به بار نخواهد نشست. همت دولتمردان جمهوري اسلامي بايد بر اين اصل باشد كه پيشبرنده گفتمان عاشورايي باشد و تجربه نه تنها در ايران بلكه در ساير ممالك اسلامي نيز ثابت شده است كه هر جا چنين رخ دهد و توان اجرا كردن اصول و منش عاشورايي باشد، پايندگي و عزت ماحصل كار خواهد شد. عقلانيت عاشورايي از مسير خدا، تقوا و مقاومت ميگذرد و خروجي آن عزت است و ميتواند يك الگوي پايدار براي بسياري از جوامع اسلامي باشد ولي عقلانيت غربي مسير را به سمت سود و فايده و بده و بستان پيش ميبرد و همان ميشود كه امروز بايد از آن به تعامل سازنده با دنيا(بخوانيد امريكاي شيطان و ايادي كفر) تعبير شود.
برجام امروز تنها نقطهاي است كه دولت چارهاي جز تكيه بر آن ندارد و تزلزل عجيبي نيز بر پايههاي آن مستولي شده است. عدمنتيجهدهي برجام، موضوعي طبيعي است كه از روز اول هم هويدا بود و بارها هم عدمخوشبيني رهبر انقلاب حكايت از اين امر داشت و متأسفانه دولت براي بازتعريف برجام در اذهان، حتي از تحريف تاريخ اسلام هم نگذشت و صراحتاً رئيسجمهور در يكي از سفرهاي استاني خود اعلام داشت كه كربلا درس مذاكره و تعامل سازنده بود! و اگر كسي درصدد جستوجوي جهانبيني دولت باشد همين سخنرانيها درباره برجام عمق جهانبيني دولت را هويدا ميكند. اگر مبناي ما، انقلاب اسلامي است و به جريان پيشرونده انقلاب اسلامي اعتقاد داريم، بايد بدانيم كه مسير ما از كربلا ميگذرد و هرچه رهتوشه داريم از حركتهاي عاشورايي است و اگر قرار است به عنوان الگوي اسلامي مطرح باشيم، بايد دشمن را هميشه به ديده حقارت نگريست نه اينكه بناي كار را بر كدخدا خطاب كردن شيطان بزرگ قرار بدهيم و بر همين منوال راه خود را پيش بگيريم.