کد خبر: 816077
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۱
فساد ساختاري اصلاح‌طلبان كه اين روزها شوربختانه بايد نوشت يك طرف آن از هيئت دولت سر برآورده است، دم‌خروسي است كه...
صادق پارسا
فساد ساختاري اصلاح‌طلبان كه اين روزها شوربختانه بايد نوشت يك طرف آن از هيئت دولت سر برآورده است، دم‌خروسي است كه بيرون زده و هرچه تيتر ريز و درشت براي لاپوشاني اين دم‌خروس علم مي شود، باز هم كارساز نيست. در همين ابتدا نانوشته نبايد گذاشت كه فساد، جناح نمي‌شناسد و مي‌تواند در همه گروه‌هاي سياسي خودش را نشان دهد.

هنوز ماجراي حقوق‌هاي ميلياردي برخي دولتي‌ها به انتها نرسيده و متخلفي در اين رابطه توبيخ نشده، خبرهايي رسيده است كه «محمد- ش»، از مسئولان بلندپايه در هيئت دولت را با فساد ميلياردي ديگري زمين گير كرده است. پازل چهل‌تيكه فساد اعتدالي – اصلاح طلبي به نحوي است كه هر روز و هر هفته تيكه‌اي از آن هويدا شده و جورچين اين فساد ساختاري در حال تكميل است؛ البته اگر فساد چهل تيكه، چهارصد تيكه و چهار هزار تيكه نشود!

چند روز پيش بود كه به اصطلاح پدر تئوريسين‌هاي اصلاح طلبي، با دهن‌كجي به مردم و بدون تقبيح كردن غارت بيت‌المال توسط چند مدير اعتدالي – اصلاح‌طلبي، از همفكران خود خواست به چالش مبارزه با فساد بپيوندند و با انتشار فيش‌هاي حقوقي و مسائلي از اين دست پيشقراول مبارزه با فساد شوند ! نتيجه اين دعوت مضحك علاوه بر فسادهاي فاش شده قبلي چنين شد: «چند مدير رده بالاي محيط زيست به اتهام فساد مالي بازداشت شدند؛ وزارت آموزش و پرورش در شرايطي كه در تأمين معيشت چندده هزار معلم زحمتكش وا مانده و ناراضيان بسياري دارد درگير فساد ميلياردي صندوق ذخيره فرهنگيان و بازداشت مديران آن شد.»

جريان به اصطلاح چپ از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي كه بعدها به دوم خرداد و اصلاح طلبي و اعتدالي تغيير نام داد، همواره با فساد سيستماتيك مالي و غيرمالي دست و پنجه نرم كرده و هرازچندگاهي اخبار اين فسادهاي ساختاري رسانه‌اي هم شده است. دهه 60 شاهد پرونده فساد مشهور به «المكاسب» به سركردگي اسدالله اميراصلاني بود كه با حمايت‌هاي «كارگزاران»ي از طريق بانك ملي وقت چندصد ميليون اختلاس رخ داد؛ در دهه 70 فاضل خداداد با ولي‌الله سيف، رئيس وقت بانك صادرات وارد مذاكراتي شده كه در نهايت اختلاسي 123 ميلياردي را رقم زد و با حكم دادگاه اعدام شد. در همان دهه كرباسچي، ‌شهردار «كارگزاران»ي تهران هم با رشوه چندده ميليوني و اختلاس و جابه‌جايي ارقام به چند سال حبس و محروميت از فعاليت‌هاي دولتي محكوم شد. شهرام جزايري در دهه 80 شمسي با برداشت بلاوجه 38 ميلياردي و جعل اسناد و تباني در معاملات دولت اصلاحات به 27 سال حبس محكوم شد. مه‌آفريد اميرخسروي هم با گشايش ال‌سي‌هاي بي‌پشتوانه در دولت اصلاحات و با پشتوانه «كارگزاران»ي خود توانسته بود قريب به 3 هزار ميليارد اختلاس كند كه در نهايت با حكم دادگاه اعدام شد.

اين تنها بخشي از فسادهاي مالي جريان موسوم به اصلاح طلبي ايران است. رديف كردن ساير فسادهاي مالي و غيرمالي اين عده مثنوي هفتاد من كاغذي خواهد شد كه جاي ذكر آن اينجا نيست. آنچه تأسفبار است اين است كه جرثومه‌هاي فساد دهه 60، 70 و 80 اين جريان، با پوست اندازي و پوشيدن لباس اعتدالي در دل دولت رخنه كرده اند و از هم‌اكنون انذار پيش آمدن دهها فساد گسترده تر را در آينده مي دهند. اينكه سخنگوي محترم دولت اعتدالي با وجود دل ريش‌ريش شده مردم كشورمان از نجومي بگيران بي‌درد، غارتگران بيت‌المال را بنا بر ملاحظات حزبي علناً و پشت تريبون «ذخاير انقلاب» معرفي مي كند يا اينكه وزير محترم اعتدالي دريافت‌هاي چندصد ميليوني و بلاوجه وزارتخانه متبوعش را «قانوني» قلمداد مي كند، نمودهايي از انذاري است كه خبر دردناك رو شدن فسادهاي گسترده‌تر در آينده نه چندان دور را مي دهد.

آخرين قطعه از پازل چند تيكه فساد اصلاح طلبي -اعتدالي، در بازداشت مسئولان صندوق ذخيره فرهنگيان نمايان شد؛ آن جا كه «شهاب الدين-غ» به همراه همسر و پسرش – از مديران وقت صندوق ذخيره فرهنگيان - طبق خبري كه شهريورماه خبرگزاري ايلنا منتشر كرده است به اتهام فساد مالي بازداشت شده اند. آن گونه كه در اخبار آمده اين فرد با تهيه اسناد جعلي مبالغ زيادي از صندوق ذخيره فرهنگيان را كه با هزار تومان هزار تومان معلمان گرد آمده به حساب‌هاي شخصي اش واريز كرده است.

پاي «محمد- الف» كه ارتباطات وثيق و وسيعي با يكي از معاونان رئيس‌جمهور دارد هم در داستان صندوق ذخيره فرهنگيان گير است. راقم اين سطور به دليل نهايي نشدن احكام قضايي اين فساد اصلاح طلبي – اعتدالي از ورود به جزئيات بيشتر جديدترين قضيه پرهيز مي‌كند، هرچند رسانه‌هاي بسياري به صورت ريزتر به اين فساد جديد برخاسته از برخي دولتمردان پرداخته‌اند.
بسياري از تحليلگران سياسي و اقتصادي كشور بر اين نظرند كه پايه‌هاي فساد مالي در كشورمان زماني ريخته شده كه مشي اقتصادي كارگزاران سازندگي با مديريت اشرافي مديران اين طرز تفكر در دهه 60 و 70 شمسي به جان ساختارهاي اسلامي و نوپاي اقتصاد ايران افتاده‌اند، آن هم با تزهاي ژنده شده اقتصادهاي فرو ريخته شده غربي. اكنون كه غالب دولتي‌ها همان هايي هستند كه يك دهه در دوران كارگزاران سازندگي هر آنچه در چنته داشته‌اند رو كرده اند و نتيجه اش دهها فساد عظيم شده است، بيم تكرار فسادهاي ساختاري ديگر و شديدتر، واهمه جدي‌اي است كه پالس‌هاي آن از هم‌اكنون قابل‌حس شدن است.

گفت‌وگوي فرهاد و شهرزاد در فيلم «شهرزاد» به تهيه‌كنندگي محمد امامي، گوشه‌اي از بحران هويت عارض شده بر جريان كارگزاران و نوبرخاسته‌هاي آن يعني گروه اعتدال و اصلاح‌طلب را به خوبي نمايان مي‌كند. بحران هويتي كه فسادهاي ساختاري نظري – عملي اين جريانات طي سه دهه دليل آن بوده است:
فرهاد: شهرزاد دلم مي‌خواست يه صدايي داشتم که همه مي‌شنيدند، داد مي‌زدم مي‌گفتم ما تو يه جاي غريبي از تاريخيم؛ بعدها، صد سال بعد، مردم اين روزها يادشون ميمونه؛ اين روزها خيلي ملتهبه شهرزاد!
شهرزاد: آره ملتهبه، ملتهب و بلاتکليف، چه خواب بدي من ديدم ديشب!
فرهاد: مي‌خواي برات تعبيرش کنم؟
شهرزاد: نه، اصلاً، حتي نمي‌خوام تعريفش کنم!
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۷/۱۸
0
0
ای دولت مردان قوه ی مجرییه ازآه مظلومان بترسید
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار