کد خبر: 741098
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۱
مرضیه صاحبی

هفته نامه سراج استان اصفهان: سینمای ایران، را می توان همان سینمای تهران دانست. طی سالیان اخیر همه عالم و آدم فهمیده اند که سینمای ما به معنای واقعی کلمه تهرانیزه شده و جایی برای عرض اندام سایر شهرهای ایران نیست.
آن طور که مسئولان حوزه سینما آمار می دهند، صد درصد فیلم های سینمایی در تهران و صفر درصد در سایر شهرهای ایران تولید می شود. در واقع نیاز به ارائه این آمار و ارقام ها هم نیست، چرا که کافی است سری به سینما بزنید و ببینید که گویش ها و لهجه ها کاملا تهرانی است و فیلمبرداری هم در شمال تهران انجام گرفته، آنگاه بیشتر در می یابید که سینمای ما کجای کار است.
سینمای ایران را به تهران می شناسند
کاری کرده ایم که سینمای ایران را به تهران می شناسند، خودمان خواسته ایم که مردم جهان تنها یک گوشه از جغرافیای ایران را بشناسند، خودمان خواسته ایم که چشمانمان را به روی استعدادهایی که در دیگر شهرها هستند، ببندیم، گرچه کارگردانان ما هم رغبتی چندانی ندارند تا در فضای شهرهای کوچک فیلم بسازند و از ظرفیت این جوانان مستعد استفاده کنند.
در فیلمنامه ها کمتر اثری از دغدغه های مردمان شهرهای کوچک تر به چشم می خورد، همه موضوعات مربوط می شود به گرفتاری های ساکنان شهر تهران، اما اگر می خواهیم سینمای ما رویکرد جهانی داشته باشد، با این نگاه و این هدف گذاری به جایی نخواهیم رسید، به قول شاعر این ره که تو می روی به ترکستان است.
تصویری که از سینمای ایران به نمایش گذاشته می شود، فقط متعلق به حال و هوای تهران است و کوچکترین سنخیتی با فضای مجموعه شهرهای کشور ندارد.
جای خالی شهرستان ها در ویترین سینمای ایران
جمعیت کشور ما هفتاد میلیون است، اما همیشه برای همان جمعیت چند میلیونی که در تهران ساکن هستند، فیلم ساخته شده است. انگار قاب سینما هیچ گاه برای نمایش گوشه ای از زندگی اهالی شهرستان های کوچک، گنجایش و ظرفیت لازم را نداشته، همیشه وضعیت اجتماع پایتخت به تصویر کشیده شده است، در این میان جای خالی فیلمنامه هایی اثربخش در حوزه شهرستان ها به وضوح به چشم می خورد.
سینمای ما به درد تهرانیزه مبتلاست
فیلمسازان ما به یک نقطه تکیه داده اند و فیلمنامه نویسان تنها از یک دریچه به ایران نگاه می کنند، جهان بینی آنان کامل نیست و در واقع این درد سالهاست که به صورت کج دار و مریز، سینمای ایران را به خود مبتلا کرده است.
چرایی این بحث مشخص است زیرا کارگردانان ما اغلب در محدوده تهران ساکن هستند و کمتر فرصت می کنند تا سفری به سایر شهرهای ایران داشته باشند و در مقابل، فیلمنامه نویسان ما هم این نگرش را دارند که ایران یعنی تهران و تهران یعنی ایران، این باور سالهاست که در وجود آنان نهادینه شده است.
از سویی دیگر وجود لابی های قوی ای که در حوزه تولید فیلم وجود دارد، اجازه عرض اندام فیلمنامه نویسان شهرستانی را چندان نمی دهد و ما با فیلمنامه نویسانی رو به رو هستیم که خود یا سال ها در تهران زندگی کرده اند یا تهران زدگی در رفتار آنان مشاهده می شود.
رنگ و لعاب پایتخت در فیلم های ایرانی
بیگانگی فیلمسازان ما با وضعیت سایر شهرهای کشور روز به روز بیماری مزمن تهرانیزه شدن سیما و سینما را تشدید کرده، حال آنکه آنان باید در رابطه با موضوعات و ماجراهایی که در سایر شهرهای این مرز و بوم رقم میخورد نیز، فیلم بسازند، اما فیلمساز ما به امید فروش گیشه و بدست آوردن جایزه جشنواره های خارجی، فیلم هایش را در فضای تهران محدود کرده و رنگ و لعاب پایتخت را به فضای سایر شهرها ترجیح می دهد
سینما باید آینه تمام نمای جامعه باشد، یعنی ضرورت دارد تا همه قصه ها و زوایای زندگی مردم یک جامعه در آن انعکاس یابد، اما اکنون شاهد چنین سینمایی نیستیم به همین خاطر سالهاست که سینمای ایران در یک رکود و سکون نسبی قرار گرفته و قصه های آن به علت همان تهرانیزه شدن دایره موضوعی محدود دارد و پیرامون مسائل اجتماعی جامعه تهران می گردد.
مخاطب احساس همذات پنداری نمی کند
بدون شک با چنین وضعیتی مخاطبی که در شهرستان قرار دارد، احساس همذات پنداری نمی کند بنابراین یا خود را به تدریج نسبت به سینما بی رغبت نشان می دهد یا سعی میکند شبیه آن سبک زندگی ای شود که در فیلم های مذکور به نمایش در آمده اند. به این ترتیب شاهد این هستیم که سینمای ملی ما در بعضی از شهرها در نقش تهاجم فرهنگی عمل میکند! سینمایی که دائما به موضوعات زردی نظیر عشق های مثلثی و خیانت می پردازد و هیپ بویی از دین وفرهنگ و قهرمان های واقعی نبرده است.
در اغلب موارد به فیلمنامه هایی که از شهرستان ها می رسد نیز توجهی نمی شود، چون همیشه به گیشه فکر شده و فروش بالای یک فیلم به هر قیمتی حتی اگر هرچقدرهم بی کیفیت هم باشد، برای فیلمساز یک نوع امتیاز است. اگرچه گیشه نیز دارای اهمیت بالایی است اما تکلیف دغدغه های فرهنگی و اجتماعی مردمانی که کیلومترها دورتر از تهران زندگی می کنند، چه می شود؟ دغدغه هایی که شاید هیچگاه به ذهن فیلمساز سینمایی ما خطور کند
این روزها برخی از فیلمسازان فیلم هایی می سازند که به راحتی در آن از خطوط قرمز عبور می شود، بعد توقیف شده و سپس  کارگردان با کلی جار و جنجال به راه انداختن مجوز اکران فیلمش را می گیرد و با این حربه تماشاگر را به سینما می کشاند و رسانه ها را وادار می کند که به همین نقطه که او نگاه می کند، نگاه کنند. در میان این هیاهوها جایی برای دیده شدن شهرستان ها وجود ندارد، سینما و فیلم سازی در شهرستان ها به خودی خود  محکوم به شکست است.
غائله ای که باید ختم شود
اما به هرحال از یک جایی باید این غائله را ختم کرد، منظور  همین تهرانیزه شدن سینماست، اگر امروز همانند دیروزها دست روی دست بگذاریم دیگر باید با جسم نیمه جان این سینما وداع گفت. بالاخره این سینما باید خیرش به شهرستان ها هم برسد و کاری کند که این عرصه، میدانی برای بروز و ظهور همه استعدادها باشد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار