در دنياي امروز، بعضي مسائل مطرح ميشود كه نياز به بررسي مجدد داشته و مربوط به حقوق و مسئوليتهاي زن و مرد نسبت به هم است. يكي از اين مسائل آزادي زن و تساوي حقوق زن و مرد است، براي روشن شدن اين مسئله، تفاوت در خلقت طبيعي زوجه مطرح شده است. در قرن بيستم براي اولينبار در سازمان ملل متحد با صراحت مسئله تساوي كامل زن و مرد بيان شد. سخن غرب روي اين دو محور اصلي بود و اينكه هر دو در انسانيت برابرند ولي هرگونه عملي خلاف فطرتشان مطلوب نخواهد بود و خود به عمد يا سهو، تساوي به جاي تشابه را به كار برده و موجب پايمال شدن حقوق آن دو شدهاند.
در غرب حرف از حقوق من(زن) مطرح است، بر خلاف اخلاقمداري در شرق كه در هر دو حد معيني دارد. به عنوان مثال اگر زن كارهاي سخت و سنگين را مانند مرد انجام بدهد، چون نيروي كارش كمتر و از سويي با عادت ماهانه، وضع حمل و... مواجه است، به حمايت مرد بيشتر نياز دارد.
قانون جامع ازدواج در اسلامبيشك خواستگاري و نامزدي توسط مرد بزرگترين عامل براي حفظ حيثيت زن است چون طبيعت مرد را مظهرطلب و زن را مظهر مطلوب بودن آفريده و اين تدبير خداوند است كه در زن ناز و در مرد نياز را قرار داده و ضعف جسماني زن را با مرد جبران كرده است. از سويي ازدواج موقت و دائم به عنوان يكي از قوانين زيباي جعفري است كه جامعيت اسلام را نشان ميدهد.
امروزه در مورد مشكل جوانان كه در سن پايين نميتوانند ازدواج كنند دو راه براي مواجهه باقي ميماند: يكي اينكه جوان را رها كنيم و دختر و پسر با هر تعداد نفر باشند و عملاً كمونيسم جنسي را بپذيريم(!) يا اينكه شيوه معقول ازدواج موقت را بپذيريم كه زن و مرد را محدود و مخصوص يك نفر ميكند و با اين كار ميتوانيم وضعيت اخلاقي جامعه را كنترل كنيم.
اسلام با هواپرستي مخالف استمنتقدان به خانواده و ازدواج در اسلام در مورد ازدواج موقت و چند همسري مردان طعنههايي را وارد كردهاند. در اسلام مردي كه ذواق است (كسي كه هدفش اين است تا زنان زيادي را مورد كامجويي قرار دهد)، ملعون و مبغوض خداوند معرفي شده است. اسلام در عين حال رياضت و رهبانيت را مردود ميشمارد نه اينكه هواپرستي را مباح و جايز بداند. از نظر اسلام تمام غرايز بايد در حدود اقتضا و احتياج طبيعت اشباع و ارضا گردد. اگر چيزي رنگ هواپرستي و ظلم بدهد مطابق و منظور اسلام نيست.
همه چيز به نفع زنان استدر اسلام دختر و پسر در خصوص درآمد خود استقلال مالي دارند، ولي در امر ازدواج در مورد پسر بالغ اختياردار خود اوست و دختر نيز اگر بيوه باشد در اين زمينه مانند پسر است، ولي اگر دختر دوشيزه باشد و براي اولينبار با مردي پيمان زناشويي ميبندد در اين مورد قانون مدني ما موافقت پدر را شرط لازم ميداند. اجازه پدر دليل بر ناقص بودن دختر نيست وگرنه در مورد درآمد به او استقلال داده نميشد و اين ريشه در رويكرد جامعهشناختي دارد كه از حيث غريزي مرد طالب و زن اسير محبت است، لذا قانون صددرصد در جهت منافع و حرمت دختران ميباشد.
مقام والاي زن از نگاه قرآندر مورد مقام انساني زن، قرآن آيات روشن بسياري دارد. منتقدان غربي موضوع تشابه را مطرح كرده و از تحقير زن و اينكه قوانين اسلام مردانگي را ملاك انسانيت ميداند سخن گفتهاند، در حالي كه اسلام با تساوي حقوق زن و مرد مخالف نيست، بلكه با تشابه كامل حقوق آنها مخالف است و اين دو با هم فرق ميكند.
قرآن و جهانبيني اسلامي، خلقت زن و مرد را تفسير و تأكيد كرده است كه هركس نظري را به نام اسلام ندهد از جمله اينكه ميگويند زن و مرد داراي دو سرشت هستند كه قرآن در آياتي با صراحت كامل ميگويد زن را از جنس مرد آفريديم و خدا از جنس شما براي شما همسر آفريد پس اينكه از ديدگاه اسلام ميگويند زن طفيلي است، در اسلام چنين تحقيرهايي وجود ندارد. منتقدان غربي با رويكردي غلط آيات قرآن را تفسير كرده و ميگويند از نگاه قرآن زن عنصر گناه است كه مرد را به گناه ميكشاند و گفته ميشود حوا آدم را فريب داد، اين در حالي است كه قرآن هر دو را مقصر دانسته و ميگويد شيطان هر دو را وسوسه كرد. مورد ديگر اينكه غربيها انتقاد ميكنند كه اسلام ميگويد زن از نظر معنوي ناقص است و به پايه قرب مردان نميرسد كه اين هم رد شده و قرآن ملاك برتري انسان را تقواي او ميدانند.
مهريه و نفقه براي حفظ حقوق زنمهريه در نظام حقوقي اسلام يك موضوع پيشرو براي حفظ حقوق زن است. مهر زن به خود او تعلق ميگيرد نه ديگري. نفقه او به عهده مرد است. زن از لحاظ اقتصادي استقلال كامل دارد و مهر پيشكشي است كه از طرف مرد تقديم به زن ميشود و در عين دريافت اين پيشكش، استقلال اجتماعي- اقتصادي خود را حفظ ميكند.
پديد آمدن مهر نتيجه تدبير ماهرانهاي است كه در متن خلقت و آفرينش براي تعديل روابط زن و مرد و پيوند آنها به كار رفته است. زن به الهام فطري دريافته است كه عزت و احترام او به اين است كه خود را به راحتي در اختيار مرد قرار ندهد و پيشكشي از مرد به عنوان نشانهاي از صداقت (صداق) او دريافت دارد.
تفاوتهاي ذاتي زن و مرد را بپذيريماز لحاظ جسمي، مرد درشتاندامتر و زن نازكاندام است. مرد بلند قدتر از زن است. زن زودتر از مرد به بلوغ ميرسد. گرايش مرد به ورزش و كارهاي پر جنب و جوش بيش از زن است. زن از مرد محتاطتر، مذهبيتر، پرحرفتر، ترسوتر و تشريفاتيتر است. از نظر احساسات نسبت به يكديگر مرد زني را دوست دارد كه او را بپسندد و انتخاب كرده باشد و زن مردي را دوست دارد كه ارزش او را درك كرده و دوستي خود را قبلاً اثبات كرده باشد. مرد ميخواهد شخص زن را تصاحب و زن ميخواهد دل مرد را مسخر كند و از راه دل بر او مسلط شود.
دو جنس مخالف تفاوتهايي دارند كه دليل بر ناقص بودن زن وكامل بودن مرد يا برعكس نيست و ناشي از تناسب است نه نقص يا كمال. طبيعت براي هر كدام نقشي معين كرده كه در بقاي نسل آنها مؤثر است. خداوند هر دو را طوري آفريده كه هر يك طالب ديگري باشد و سعادت و آسايش يكديگر را بخواهند و از گذشت براي هم لذت ببرند.
در خاتمه بايد گفت است مطالبي را كه غرب مورد شبهه قرار ميدهد با مروري منطقي و موشكافانه در آيات و روايات مورد بررسي قرار دهيم تا راه نفوذ بيگانگان بر عقايد و انديشههاي آنها باز نشود.