جوان آنلاين: کابینههای رژیم صهیونیستی از اواخر دهه 90 به این سو عمر کوتاه مدت داشته و نتوانستهاند دوره چهار ساله خود را تمام کنند بلکه حداکثر تا دو سال دوام آوردهاند. کابینه فعلی همین سرنوشت را داشته و از زمان تشکیل در ژانویه 2013 حدود همین دو سال دوام آورده و نتانیاهو نتوانست کابینه ائتلافی این دوره را برای تمام زمان قانونی سر پا نگهدارد. از حدود سه ماه قبل که دو وزیر از کابینه خارج شدند سقوط آن حتمی شد و چارهای نماند جز انتخابات زودهنگام پارلمانی که در 17 مارس برگزار میشود. در واقع، نتانیاهو در انتخابات 2013 نتوانست اکثریت پارلمان یا همان کنست، 61 کرسی از مجموع 120 کرسی، را به دست آورد و به همین دلیل مجبور شد به کابینهای ائتلافی تن بدهد که سرنوشتش جز سقوط چیز دیگری نبود.
او برای تشکیل کابینه ائتلافی ترکیبی از چپ و راست میانه ایجاد کرد به نحوی که یائیر لپید، رهبر حزب یشعتید، و زیپی لیونی، رهبر حزب هاتنوعا، از چپ میانه تا آویگدور لیبرمن، رهبر یسرائیل بیتنو، و نفتالی بنت و یوری ادل، رهبر و عضو حزب بیت یهودی، از راست میانه در آن شرکت داشتند. این ترکیب نمیتوانست چندان به کار خود ادامه بدهد به خصوص دو رهبر چپ میانه که با سیاستهای افراطی نتانیاهو سر ناسازگاری داشتند و آخر سر هم با خروج این دو، کابینه سقوط کرد و زمینه برای انتخابات زودهنگام در 17 مارس فراهم شد. حالا تمام احزاب از چپ تا راست افراطی خود را آماده این انتخابات میکنند و مسئله مهم این است که کابینه آینده تلآویو در دست چه کسی خواهد بود تا آن که چه سیاستهایی را دنبال میکند.
طیفهای حاضر
نخستین نکته قابل توجه در آرایش سیاسی احزاب و رقابتی است که بین آنها در گرفته است. میتوان در یک نگاه کلی گفت که در این آرایش احزاب با تمایلات مختلف سیاسی حضور دارند که به سه گروه چپ میانه، راست میانه و راست افراطی قابل تقسیم هستند. چپ میانه از چهار حزب یش عتید، کارگر، هاتنوعا و مرتص، راست میانه از چهار حزب کالونو، لیکود، بیت یهودی و یسرائیل بیتنو تشکیل شدهاند و راست افراطی از سه حزب شاس، اتحادی یهودیت توراتی و عام ایتانو. البته در این میان احزابی از اعراب فلسطینی هم فعال هستند به نامهای حداش، رعام و بلد که چون نمیتوان راهی برای این احزاب به کابینه تصور کرد، در قاعده بازی جدی گرفته نمیشوند و بیشتر به بازی حزبی در رژیم صهیونیستی خدمت میکنند تا آن که در واقع امر نقشی در سرنوشت سیاسی خود یا دیگران داشته باشند. در هر صورت، رقابت انتخاباتی را باید بین احزاب یهودی در نظر گرفت و این که احزاب موجود در این سه دسته از چپ و راست چه وضعیتی دارند.
مشکل اساسی در عدم ثبات سیاسی این احزاب در نزد رایدهندگان است به نحوی که انتخابات 2013 نشان داد حزب قدیمی کارگر دیگر آن جایگاه گذشته را ندارد و به جای آن حزب تازهتاسیس یشعتید توانست به صورت غیرمنتظرهای به پیروزی قابل توجهی برسد. گذشته از این، حزب لیکود با از دست دان 11 کرسی در آن انتخابات ضربه قابل توجهی خورد و معلوم نیست که با وضعیت فعلی و رهبری نتانیاهو بر این حزب باز ضربه دیگری بر آن وارد نشود و تعدادی از کرسیهای فعلی را هم از دست ندهد. از طرف دیگر، احزاب راستگرای افراطی در نقشه سیاسی این رژیم همواره از نقش عمدهای برخوردار نبودهاند و حضور آنها از اساس در تشکیل کابینه نیست بلکه امید آنها در تاثیرگذاری بر این موضوع است.
ائتلافهای جناحی
یکی از نتایج انتخابات گذشته این بود که احزاب فعلی و به خصوص حزب قدیمی کارگر را به این نتیجه رساند که برای رسیدن به نتیجهای قابل قبول و حتی به دست آوردن حداکثر کرسیها در پارلمان، اصل ائتلاف با دیگر احزاب همروش را قبول کنند. شکست سنگین حزب کارگر در انتخابات گذشته ناشی از اطمینان بیش از حد به گذشته سیاسی و عدم قبول شیوه ائتلافی بود که به نظر میرسد اسحاق هرتزوگ، رهبر کارگر، از آن درس گرفته و حاضر شده حزبش با حزب هاتنوعا ائتلافی به نام اتحاد صهیونیستی تشکیل بدهد که به نام اتحاد صهیونیستی لیونی – هرتزوگ شناخته میشود. این ائتلاف محور مبارزه انتخاباتی را در پایین آورد نتانیاهو از قدرت گذاشته و این شعار را بر سر زبانها انداخته است: «هر کس به غیر از بیبی (لقب نتانیاهو)».
نظرسنجیها از رقابت تنگاتنگ اتحاد لیونی-هرتزوگ با نتانیاهو خبر میدهند به نحوی که طبق این نظرسنجیها، اتحاد صهیونیستی از 25 تا 27 کرسی پارلمان را به دست میآورد اما لیکود نتانیاهو به 22 کرسی میرسد. این نتیجه نشان میدهد که تشکیل ائتلاف جناحی ابزار موفقی در برابر نتانیاهو بوده اما باید توجه داشت که این ائتلاف بیش از این ابزار، پیشدستی خود در نظرسنجیها را مدیون شعارها و برنامههایی است که مطرح میکند. محورهای عمده این شعارها تکیه بر مشکلات داخلی در این رژیم دارد و از طرف دیگر بنبست فعلی در سیاست خارجی را هدف خود قرار داده است. شعارهایی مثل تامین معیشت و مسکن برای رایدهندگان با وجود مشکلات اقتصادی جذاب است که اتحاد لیونی-هرتزوگ مطرح میکنند و همچنین، این اتحاد شعار خروج رژیم از انزوای دیپلماتیک را میدهد که میتواند امیدی بر حل مشکلات داخلی باشد.
کابینه و احزاب کوچک
اگر نظرسنجیها در انتخابات 17 مارس درست از آب دربیاید، پیروزی اتحاد لیونی-هرتزوگ حتمی است و این نتیجه میتواند پایانی باشد بر نخست وزیری نتانیاهو که از 2009 تا کنون ادامه داشته است. تنها مسئلهای که باقی میماند این است که برنده انتخابات به طور کامل فاتح کرسی نخست وزیر نیست بلکه رییس جمهور این رژیم میتواند پیشنهاد مقام نخست وزیری را به کسی بدهد که میتواند کابینه ائتلافی تشکیل بدهد نه آن کسی که بیشترین کرسیها را در کنست به دست آورده است. مسئله اساسی در به دست آوردن دست کم 61 کرسی کنست است و معلوم نیست اتحاد لیونی-هرتزوگ در صورت موفقیت بتواند این میزان از کرسیهای کنست را با خود همراه کند و در نتیجه کابینه ائتلافی را تشکیل بدهد.
در اینجا است که نقش احزاب کوچکتر معلوم میشود. این احزاب برای تشکیل کابینه وارد رقابت انتخاباتی نمیشوند چرا که از ابتدا معلوم است شانسی در این مورد ندارند. ورود این احزاب به کنست باعث میشود تا شانسی در ایجاد ائتلاف درون کنست داشته باشند تا به این وسیله بر نحوه تشکیل کابینه اثر بگذارند. نتانیاهو از این جهت است که هم به دیگر احزاب راست میانه و هم راست افراطی نظر دارد و همین امر با توجه به اختلاف چپ میانه با این احزاب، شانس او را برای باقی ماندن در پست نخست وزیری بیشتر میکند و اتحادیه لیونی-هرتزوگ حتی با 27 کرسی هم نمیتواند به هدف خود در سقوط او از قدرت دست بیابد.
با توجه به این شرایط است که میتوان گفت انتخابات 17 مارس به معنای پایان دوره نتانیاهو و تشکیل کابینهای به طور کامل متفاوت در رژیم صهیونیستی نیست بلکه احتمال تکرار وضعیت موجود بعد این انتخابات وجود دارد. این نتیجه به معنای تداوم مشکلاتی است که نتانیاهو در داخل و خارج از این رژیم به وجود آورده و حتی امکان دارد او صدایش را بعد این انتخابات بلندتر از گذشته بکند.