در روزگاري كه قدم زدن جواد ظريف در كنار جان كري در خيابانهاي وين به جنجال خبري تبديل ميشود و خندههاي معنادار او پشت ميز مذاكرات، سفر رئيسجمهور به سازمان ملل متحد و مصاحبه وي با خبرنگار شبكه NBC امريكا بسياري را پاي بخشهاي خبري رسانه ملي و وبگردي ميكشاند چرا نبايد انتظار داشت كه فيلمها و تريلرهاي سياسي هم به همين قوت براي مردم و تماشاگران ايراني جذابيت داشته باشند؟
سينماي ايران سالهاست كه از ميان ژانرهاي مختلف سينما تنها دل به ژانر اجتماعي خوش كرده است؛ يك نگاه كلي به سيوسومين جشنواره فيلم فجر هم روايتگر جاي خالي ژانر سياسي روي پرده سينماها در سال آتي است. با اين حال در روزهايي كه با بحران تنوع در سينما مواجه هستيم، فيلم «روباه» ساخته بهروز افخمي دقيقاً پايش را در همان جايي گذاشته است كه كمتر كارگرداني به سمتش ميرود.
مذاكرات هستهاي، جاده يكطرفه تهران – وين، رفت و آمد سياستمداران در اين مسير سياسي و موش دواندن اسرائيليها در روند مذاكرات و در نهايت ترور هستهاي. كشور ما با 17 هزار مورد ترور يكي از قربانيان اين بحران جهاني محسوب ميشود كه در سالهاي اخير با از دست دادن شماري از دانشمندان هستهاياش اين مصيبت را از نزديك لمس كرده است؛ در سينماي ايران اما دريغ از فيلمسازي كه بخواهد به اين واقعيات جامعه نزديك شود، درست به همان اندازه شور و اشتياق نزديك شدن به ساير واقعيات اجتماعي را دارد كه گاه در مواردي حتي با سياهنمايي هم عجين ميشود.
ژانر سياسي در سينماي ايران مهجور است و واقعاً دايره سلايق مردمي تا چه اندازه ياراي تحمل دور تكرار سينماي ايران را دارد؟! در سينماي جهان اما، ژانر سياسي يكي از محبوبترين و پرمخاطبترين ژانرهاي سينما است كه در چرخه توليد فيلم و ژانرهاي مختلف سينمايي سالي چند بار قرعه به نامش ميافتد و فيلمها با مضامين سياسي با سناريوهاي سياست داخلي يا بينالمللي به دست فيلمسازان مختلف ساخته ميشود؛ موضوعات مشترك در اين قبيل فيلمها، فساد سياسي، تروريسم و جنگ است؛ بيشترشان هم بر پايه واقعيت ساخته ميشوند كه نمونه آن فيلم «ترور جان اف كندي» يا «رسوايي واترگيت» است. اگر بخواهيم كارنامه سينماي سياسي ايران را در سالهاي گذشته بررسي كنيم، تعداد فيلمها و تريلرهاي سياسي سالهاي اخير به تعداد انگشتان يك دست هم نميرسد؛ با اين موضوع در شرايطي بايد كنار آمد كه جامعه ايران، جامعهاي بهشدت مطلع از مسائل سياسي داخلي و خارجي است، آن هم برخلاف بسياري از كشورهاي دنيا كه معمولاً مردمانشان چندان علاقهاي به پيگيري مسائل روز سياسي ندارند و در مواردي حتي نميتوانند قارهها را از هم تشخيص دهند.
در اين شرايط جاي شكي نيست كه چرخش سينماي ايران به سمت موضوعات هيجانانگيز سياسي ميتواند تا چه حد فضاي سينماي كشور را زنده و پويا كند به خصوص در اين دوران و در اين روزگار كه مردم اخبار سياسي از جمله اخبار مربوط به مذاكرات هستهاي را لحظه به لحظه دنبال ميكنند، براي شنيدن خبر حصول توافق هستهاي تا پاسي از شب بيدار ميمانند و البته نقش روشنگرانه سينما كجا و نقش شعار و بنرهاي تبليغاتي چون «عنايت امريكايي» كه اين روزها در سطح شهر ديده ميشوند. با اين حال به نظر ميرسد كه اكثر سينماگران و فيلمسازان كشورمان از اين پتانسيل بزرگ جامعه و سينمايي كه متعلق به آن است، غافل مانده باشند؛ خواب خرگوشي كه آنها را همچنان در آپارتمانهاي محدوده ونك به بالا و روابط تيره و تار شده اجتماعي ميان افراد جامعه و سياهروزي جنوبشهر محدوده راهآهن و زندگي بلاتكليف بين مرز سنت و مدرنيته شهر تهران سرگردان نگه ميدارد.
جشنواره فيلم فجر رويدادي است كه ميتوان از ماوراي آن افق سينماي كشور را رصد كرد. سيوسومين دوره از جشنواره فيلم فجر هشتمين روز خود را پشت سر ميگذارد اما تا اين لحظه اين رويداد سينمايي نويدبخش سال خوبي براي سينماي ايران نبوده است؛ مسائل مختلفي ميتواند دال بر اين امر باشند اما جاي خالي عنصري به نام تعدد ژانر كاملاً در فضاي جشنواره امسال محسوس است. عمده فيلمها را كارگردانان جواني ساختهاند كه نماينده نسل چهارم و پنجم سينماي ايران هستند اما جسارت و سرزندگي براي ساخت فيلمهاي مهيج و تريلرهاي جنايي يا سياسي كه معمولاً بايد در اين رده سني از فيلمسازان ديده شود در ميان اين تازهواردان به دنياي سينما به چشم نميخورد. فيلمهاي بهشدت كسلكننده، ريتمهاي كند و ژانر تكراري اجتماعيمحور باعث شده است كه اين روزها در سالنهاي كاخ جشنواره حس رخوت و خستگي زودتر از موعد به سراغ تماشاگران بيايد و به معناي اعتراض صداي خميازههاي بلند، خنديدن و دست زدن تماشاگران را بيشتر از موضوع فيلم به وجد بياورد. تنها فيلم قابل ذكري كه بار ژانر سياسي در اين دوره را يك تنه بر دوش ميكشد «روباه» است؛ فيلمي به نويسندگي و كارگرداني بهروز افخمي و بازي بازيگراني چون حميد گودرزي، بابك حميديان، جلال فاطمي، آرش مجيدي و مرجان شيرمحمدي.
روباه يك تريلر سياسي و جاسوسي است كه بازگشت دوباره افخمي به ژانر سياسي را جشن ميگيرد؛ اين همان ژانري است كه افخمي به آن علاقهمند است و سالها پيش فيلم «روز شيطان» را براساس داستاني از فردريك فورسايت و با توجه ويژه وزارت اطلاعات ساخته است. موضوع اين فيلم حول محور مذاكرات هستهاي، ترور هستهاي و تلاش اسرائيل براي برهم زدن روند مذاكرات است؛ هرچند از دور و نزديك شنيده ميشود كه ماحصل كار چندان رضايتبخش از آب درنيامده است اما باز هم بايد جسارت افخمي را براي پرداختن به اين موضوع سياسي ستود، آن هم درست در روزهايي كه فيلمسازان بنا به هر دليلي از جمله لغو شدن احتمالي ويزايشان جلوي اين ژانر توقف و حتي ذرهاي مكث هم نميكنند؛ حتي شنيده شده كه چند بازيگر فيلم حتي با وجود بسته شدن قرارداد از حضور در آخرين ساخته افخمي انصراف دادهاند تا نام و چهرهشان با چنين موضوع سياسي در نياميزد.
«روباه» سهشنبه در كاخ جشنواره به نمايش در ميآيد و حتي اگر كه در ميانههاي نمايش اين فيلم نيز شاهد اعتراض اهالي سينما و رسانه باشيم اما افخمي ميتواند سرش را با افتخار بالا بگيرد كه در فضاي ژانري مغفول مانده فيلم ساخته كه هرگونه پرداختي در آن حكم آزمون و خطا را براي سينماي ايران دارد.
هرگونه ناكامي و شكست در اين ژانر و شكست و ناكامي ساير فيلمها در جلب نظر مخاطبان هشت روز گذشته جشنواره فيلم فجر حكايتگر يك واقعيت در سينماي ايران است و آن اينكه سينماي ايران با جريان روز حركت نميكند؛ اگرچه ژانر را هرگز نميتوان داخل پرانتز يك بازه زماني گنجاند اما اگر دهه 80 را دهه ژانرهاي اجتماعي و دهه 60 و اوايل دهه 70 را دهه ژانرهاي اكشن بدانيم دهه كنوني، دهه ژانرهاي سياسي است آن هم بهخاطر اتفاقات مهم سياسي كه در آن در حال وقوع است و نيز اتفاقات پشت پردهاي كه شايد بسياري از آن بياطلاع باشند؛ ميل و گرايش جامعه به بالا بردن درك سياسي خود از اتفاقات داخلي و بينالمللي كشور از ديگر دلايلي است كه انتظار همراهي سينما با مسائل روز سياسي را موجه ميكند؛ با اين حال سينماگران كشورمان هنوز اندرخم جادهاي هستند كه دستآخر به شكست منتج ميشود و سينما، اين رواي خوب پشت پردههاي خوفناك دنياي سياست در كشور ما هنوز كه هنوز است ساكت است.