
چندي پيش با يكي از تهيهكنندگان مطرح سينما كه امسال هم در جشنواره فيلم دارد، درباره هيئت انتخاب و اعتراض حاتميكيا به سيستم انتخاب فيلمها گپ و گفت دوستانهاي داشتيم، اين تهيهكننده معتقد بود كه انتخاب و داوريهاي فيلمها در جشنواره فيلم فجر فاصله زيادي با آن چيزي كه در فستيوالهاي خارجي رخ ميدهد، دارد. اين سينماگر ميگفت در يك جشنواره جهاني تا ساعتهاي پاياني اعلام اسامي برندگان جايزه، كسي از نام فيلم برنده خبر ندارد اما در ايران يكي از اعضاي هيئت انتخاب فيلم كه سابقه داوري نيز دارد بعد از تماشاي فيلمها و پيش از آغاز رسمي جشنواره به شركتهاي پخشكننده فيلم مشاوره ميدهد كه چه فيلمي را بخرند كه پتانسيل فروش خوبي دارد! فاصله داوري ما تا سطح جهاني در همان گپ و گفت كوتاه مشخص شد.
ليست نامزدهاي دريافت سيمرغهاي جشنواره فيلم فجر اعلام شد و باز هم انتخاب داوران جشنواره باعث تعجب گرديد. اينكه معمولاً داوران به چيزي فكر ميكنند كه كمتر كسي در برج ميلاد به آن فكر كرده است و به كساني ميخواهند سيمرغ بدهند كه معدود افرادي فكرش را ميكردند كه آنها نامزد دريافت جوايز جشنواره شوند. امسال نيز اين قاعده تكرار شد. رفتارهاي كدخدامنشانه و ريش سفيدانه هيئت داوران فيلم فجر در نوع خود جالب توجه است. گويا هيئت داوران جشنواره به جاي اينكه از چند سينماگر و متخصص سينما تشكيل شده باشد، با دعوت از تعدادي حقوقدان قوه قضائيه كه در شوراي حل اختلاف فعاليت ميكنند، شكل گرفته باشد و وظيفه اين هيئت داوران راضي نگه داشتن طرفين و رفع اختلافات باشد به طوري كه بعد از اعلام برندگان سيمرغهاي بلورين اعتراضات زيادي صورت نگيرد و جوايز به نحوي تقسيم شود كه بيشتر فيلمهاي مطرح دست خالي از جشنواره بيرون نروند. مصالحه كردن باعث ميشود كه بعد از جشنواره كسي اعتراض نكند كه حق فيلم من را خوردهاند. اين روش را ميتوان به صورت مختصر به فرمول تخس كردن سيمرغها ميناميم. مبدع اين نوع سيستم كه نامش هيچگاه در تاريخ به ثبت نرسيده است به هيئت داوران ياد داده است كه نبايد طوري جوايز را تقسيم كرد كه همه جوايز مهم به يك فيلم برسد با آنكه ممكن است آن فيلم براي رفتن همه سيمرغهايي كه در آن نامزد شده است، از بقيه رقبا مستحقتر باشد.
در دوره سي و دوم جشنواره هيئت داوران به فيلم رستاخيز بيشترين حسن نظر ممكن را داشته است. با آنكه فيلم احمد رضا درويش هم از نظر فرم و اجرا با ايرادات متعددي روبهرو است و حتي تصور اكران عمومي اين فيلم بدون جرح و تعديل، سخت است. از طرف ديگر فيلم قصهها ساخته رخشان بني اعتماد كه به گفته خود فيلمساز بيانيهاي سياسي است در چند بخش نامزد دريافت سيمرغ شده است كه يكي از آنها سيمرغ بهترين فيلم است!
هيئت داوران در نهايت بيتفاوتي بسياري از نامهايي را كه ميتوانستند جزو نامزدهاي نهايي دريافت جايزه باشند را ناديده گرفته و از طرف ديگر ذرهبين برداشته و به دنبال كورسوهاي اميد در يك اثر يا يك نام گشته است تا آن را به عنوان نامزد دريافت سيمرغ معرفي كند. امسال هيئت داروان معذورات جديدي هم دارند و آن حضور هنرمندان خارجي جايزه برده و اسكاري در فجر است. نامهاي بينالمللي كه اگر سيمرغ نگيرند ممكن است تصورشان از سينماي ايران تغيير كند و بايد به هر نحو ممكن مهماندوستي ما ايرانيها به آنها اثبات شود.
مشكل اصلي سينما و جشنواره فيلم فجر اين است كه ميگويند امسال به فيلمي جايزه بده تا سال آينده به فيلمت جايزه بدهند. اينكه چرخه جايزه دادن و جايزه گرفتن تا چه حد واقعيت دارد، مسئله ديگري است اما آنچه مشخص است اين مثال نشاندهنده نوعي نگاه غيرعادلانه در اهداي سيمرغها است. سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر مهمترين درجه اعتبار يك فيلم ايراني است كه براي دارنده آن ارزش و اعتبار به همراه ميآورد. اگر فيلمي به رغم ارزشهايش از دريافت نشان اعتبار سينماي ايران محروم شود، يك گروه فيلمسازي براي ادامه كار در آينده نا اميد ميشود و در مقابل وقتي فيلمي نه به خاطر كيفيتش بلكه به خاطر فرمولهاي هيئت داوران به سيمرغ برسد به بقيه فيلمسازان نيز ياد ميدهد كه ميشود بدون دغدغه فيلم با كيفيت به جايزه رسيد و سطح سينماي ايران را تنزل داد.
ناديده گرفتن فيلمبرداري حسين جعفريان در «چ»، بازي فخيمزاده در «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران»، بازي جلال اجلالي در «آرايش غليظ» و چهرهپردازي مهرداد ميركياني و همچنين موسيقي خوب فريدون خلعتبري براي «چ» از موارد عجيب داوري اين دوره جشنواره است. اما نكته جالب نبودن فيلمنا مههاي «چ»، «رستاخيز» و «ميهمان داريم » در بين كانديداها هستند، با وجود اينكه در بخش بهترين فيلم و كارگرداني كانديد شدهاند.