در يكي، دو ماه اخير كمتر روزي بوده كه از حوالي ساختمان شهيد رجايي يا ساختمانهاي تابعه آن خبر از تلاش براي تغيير ذائقه دانشآموزان و خانوادهها در تحصيل در مدارس غير دولتي و غيرانتفاعي و پر كردن صندليهاي خالي مانده اين مدارس منتشر نشده باشد. اين در حالي است كه بسياري از مدارس غيردولتي و غيرانتفاعي كنوني به اندازهاي كه شهريه ميگيرند، خدمات آموزشي ارائه نميكنند يا به بهانه بالا بردن بازده عملكرد خود، پرورش را پيش پاي آموزش قرباني ميكنند. به نظر ميرسد جرياني پر قدرتتر از قبل به دنبال تحميل خصوصيسازي به آموزش و پرورش است.
آموزش رقابتي يا ايجاد رقابت در آموزش يك ايدهآل است كه وزراي زيادي در رأس آموزش و پرورش به دنبال آن بودند.
در اين صورت آموزش از حالت سنتي خارج شده و مثل ساير پديدههاي اجتماعي صنعتيسازي ميشود. آنچه باعث ميشود منتقدان اين دست طرحها در مقابل آن مقاومت كنند، پيامدهاي صنعتيسازي است كه تجربه خود را در ورود به ساير عرصههاي اجتماعي و اقتصادي پس داده است و نتوانسته كارنامه قابل دفاعي ارائه كند. آن هم در كشور ما كه پايه فرهنگ و پايه انسان است.
اولين گام رسيدن به اين هدف كه گاه خواسته و گاه ناخواسته در دورانهاي مختلف در اولويت آموزش و پرورش قرار ميگيرد، خصوصيسازي يا همان توسعه مشاركتهاي مردمي است كه تجربه يك دهه اخير نشان داده مشاركتهاي مردمي در آموزش و پرورش به مشاركتهاي مالي خلاصه ميشوند.
همه ميتوانند مدرسهدار شوند
از طرفي مرضيه گرد، رئيس سازمان مدارس غيردولتي و مشاركتهاي مردمي و خانواده آموزش و پرورش از برنامهريزي براي تجديدنظر در مجوزهاي مدارس غيردولتياي كه فاقد كيفيتند ميگويد كه اين اظهار نظر نشان ميدهد آموزش و پرورش از اوضاع و آمار مدارس غير دولتي بيكيفيت مطلع است. اما وي بلافاصله خبر از راه اندازي مدارس غيردولتي ارزانقيمت ميدهد و از ورشكستگي مدارس غيردولتي در دولت گذشته انتقاد ميكند.
وي در مسير تحقق توسعه مدارس غيردولتي ارزانقيمت دست ياري به سوي شهرداريها، صاحبان صنايع، سازمان مسكن و شهرسازي براي واگذاري زمين به سرمايهگذاران دراز كرده تا در نهايت بتوان اين مدارس را با كيفيت آموزشي خوب و استاندارد ايجاد كرد.
اما گرد به اين سؤال پاسخ نداده است كه چرا مدارس غيرانتفاعي گرانقيمت و بيكيفيت را مجبور به ارتقاي كيفيت يا كمكردن شهريه نميكند؟ چرا از ظرفيت بيش از 12 هزار مدرسه غيردولتي موجود براي توسعه مدارس غيرانتفاعي ارزانقيمت استفاده نميكند؟ رئيس سازمان مدارس غيردولتي و مشاركتهاي مردمي و خانواده آموزش و پرورش در عين حال اظهار كرده است كه اگر در استان يا شهري با كمبود مدارس دولتي مواجه بوديم، سعي خواهيم كرد تا با كمك مردم و سرمايهگذار، مدارس غيردولتي ارزان قيمت را توسعه دهيم تا آنها در كنار مدارس دولتي، نقش آموزشي خود را ايفا كنند.
اما باز اين سؤال را بيجواب گذاشته كه پس نقش پرورشي چه ميشود؟ آيا مدارس غيرانتفاعي و غيردولتي موجود توانستهاند آنطور كه شايسته نظام تعليم و تربيت در يك كشور اسلامي است همان نقش آموزشيشان را ايفا كنند؟ چند درصد از خروجيهاي مدارس غيردولتي و غيرانتفاعي شهروندان تراز جمهوري اسلامي هستند؟ آيا در توسعه مدارس غيردولتي و غيرانتفاعي تغيير الگوي جمعيتي و كاهش جمعيت دانشآموزي كشور مد نظر قرار گرفته است؟ اگر چنين است، مدارس رايگان و دولتي از دانشآموز خالي خواهند شد يا مدارس غيردولتي؟
راه رفته را دوباره ميرويم
گرد هدف از مشاركت مردمي را مشاركت مادي، معنوي و كمك اوليا در اداره مدرسه دانسته و گفته مشاركتهاي مردمي دامنه گستردهاي داشته كه بايد در همه ابعاد اين مشاركت بازنگري و تعريف شود. وي همچنين با بيان اينكه بايد در شوراهاي آموزش و پرورش فضايي تعريف شود كه معتمدين محل و اولياي دانشآموز حضور داشته و نقش قابل توجهي براي جذب سرمايه ايفا كنند، تصريح كرده كه ما بيشتر به دنبال اين هستيم تا سرمايهگذار را براي ساخت مدارس استاندارد با مديريت صحيح و مورد قبول آموزش و پرورش جذب كنيم تا آنها در اين مدارس الگوهاي تربيتي و آموزشي مناسب را اجرا كنند و حتي مديريت مدرسه خود اقدام به گزينش نيرو و به كارگيري معلم كند؛ اما وي در بيان اظهارات خود دقت ندارد كه آنچه ميگويد، ديگران پيش از او همان را اجرا كرده و به نتيجه قابل قبول و پذيرشي براي جامعه دست نيافتهاند. معلمان حقالتدريسي و نيروي آزاد و مازادي كه الان روي دست دولت ماندهاند و خارج از فرآيند تعليم و تربيت سر كلاس حاضر شدهاند، نتيجه همين نگاهند.
بستر توسعه مدارس غيردولتي وجود ندارد
اقتصاد آموزش و پرورش كه وزير آموزش و پرورش در ابتداي وزارتش از آن سخن گفت اگر صرفاً بر پايه توسعه مدارس غيردولتي و غيرانتفاعي استوار باشد در يك نگاه واقع بينانه اول ذائقه دانشآموزان و خانوادهها را به مدرسه پولي و تحصيل پولي عادت ميدهد و كمكم به جاي تركيب نامأنوس مدرسه پولي بايد از مدرسه رايگان ياد كرد و با ذره بين به دنبال اين دست مدارس در مناطق مختلف كشور گشت.
دوم با اين اوضاع مدارس دولتي كه هيچ كس در جلوگيري از اخذ وجه اجباري حريفشان نيست، در گونه جديد مدارس به طريق اولي اگر دانشآموزي نداشته باشد يا به استناد قانون پول به مدرسه ندهد بايد براي اولين بار در مكان مقدس مدرسه شكسته شدن كرامت انساني خود را مشاهده كند و تا آخر عمر باور كند كه ثروت بهتر از علم است و به دامن سرد و خشن نظام سرمايهداري بيفتد.
سوم لابد بعد از اين خانوادهها براي اثبات اينكه توانايي پرداخت شهريه و كمك اختياري اجباري را ندارند بايد از سازمانها و نهادهاي حمايتي مثل كميته امداد و بهزيستي تأييديه بگيرند.
شايد مسئولان آموزش و پرورش تا به حال به اين اندازه به عمق نتيجه اخلاقي داستان پولي شدن مدارس فكر نكرده بودند.
جايابي اين مدارس چگونه خواهد بود؟ چه كساني مجوز مدرسه ميگيرند؟ اگر خارج از دستگاه تعليم و تربيت هستند كه صلاحيت آنها در مدرسه داري چگونه ارزيابي خواهد شد؟ اگر از درون بدنه آموزش و پرورش هستند كه تجربه سالهاي گذشته كماكان در بسياري از مدارس گوشه و كنار كشور تكرار ميشود. مديران و معلماني كه سر كلاس كمفروشي ميكنند و پاسخ به عطش دانشآموزان و خانوادهها را به مدارس البته غيرانتفاعي خود و دوستان و آشنايانشان حواله ميدهند. نظارت بر مدارس غير انتفاعي چگونه خواهد بود؟ آيا مدارس تازه تأسيس نيز مثل بسياري از مدارس غير انتفاعي و غيردولتي كنوني به آموزشگاه كنكور تبديل ميشوند؟ يا مراكز آموزشي خواهند شد كه چون با پول والدين اداره ميشوند به سليقه برخي از والدين هم اداره ميشوند؟
در مزاياي استفاده از ظرفيتهاي بخش خصوصي در آموزش و پرورش شكي نيست، اما مسلم است در حال حاضر شرايط و بسترهاي توسعه مدارس غيردولتي و غيرانتفاعي وجود ندارد.
بايد بپذيريم كه آموزش و پرورش هنوز آنقدر بالغ نشده كه با كمك و همكاري ساير نهادهاي اجرايي كشور، مدارسي تأسيس و نيروي انساني مورد نياز اين نهادها را از دوران ابتدايي تربيت كند و در نتيجه اين خانوادهها هستند كه بايد يك تنه بار مشاركت در تأسيس و اداره مدارس را به دوش بكشند.