پدر بودن، در عمیقترین معنای خود، نوعی مراقبت بلندمدت است؛ مراقبتی که نتیجهاش بلافاصله دیده نمیشود و ثمرهاش گاه سالها بعد آشکار میشود. بسیاری از انتخابهای پدران، در زمان خود قابل توضیح نیست و حتی ممکن است با گلایه و نارضایتی همراه شود، اما گذر زمان نشان میدهد آن تصمیمها بر پایهدوراندیشی گرفته شده است جوان آنلاین: پدرها معمولاً در مرکز توجه نیستند و نامشان کمتر در جملههای پررنگ میآید، اما زندگی ما بر شانههای آنها تکیه دارد. از طرفی وقتی از پدر سخن گفته میشود، ذهنها به سمت نقشهای شناختهشده مثل نانآور، تکیهگاه و مرد خانه میرود، این تعبیرها اگرچه بخشی از واقعیت را نشان میدهند، اما معنای پدر را به سطح وظیفه تقلیل میدهند، این در حالی است که پدر فراتر از یک نقش است؛ نوعی حضور است، آرام، پیوسته و کمصدا که نبودنش بیش از بودنش دیده میشود.
در تجربه زیسته بسیاری از خانوادهها، پدر کسی است که کمتر سخن میگوید و کمتر احساساتش را آشکار میکند. سکوت او گاه به اشتباه به معنای فاصله یا سردی تعبیر میشود، در حالی که همین سکوت، شکلی از مراقبت است چراکه پدر مسئولیت را با صدا حمل نمیکند، بلکه آن را در عمل نشان میدهد. او بیشتر گوش میدهد تا حرف بزند و بیشتر تحمل میکند تا گلایه کند. این شیوهحضور، اگرچه کمنمایش است، اما بنیان زندگی را شکل میدهد، همچنین پدران اغلب در لحظههای عادی زندگی دیده نمیشوند، اما در بزنگاههای سخت، نقششان آشکار میشود. هنگامی که بحران سر میرسد و اضطراب فضای خانه را پر میکند، پدر معمولاً آرامتر از دیگران میماند. او شاید پاسخ فوری نداشته باشد، اما بار تصمیم را بر دوش میکشد. این آرامش از بیخبری نمیآید، بلکه از تجربه میآید چراکه میداند شتاب، امنیت نمیآفریند و هیجان، آینده را تضمین نمیکند.
در فرهنگ و تاریخ ما، تصویر پدر با همین ویژگی شناخته میشود. ولادت امیرالمؤمنین علی (ع) که روز پدر نام گرفته است، یادآور الگویی است که پدر بودن را از سطح خانواده فراتر میبرد. زندگی ایشان سرشار از مقاطعی است که سکوت را بر فریاد ترجیح داد؛ سکوتی که از ضعف برنخاست، بلکه از مسئولیت زاده شد. ایشان حق داشت سخن بگوید، اما مصلحت جامعه را در آرام ماندن دید. این رفتار، معنای پدر بودن را به سطح جامعه و تاریخ ارتقا داد.
علی (ع) در مقام پدر، پیش از آنکه فرمان بدهد، الگو شد. عدالت را زندگی کرد و فقط از آن سخن نگفت. سالهایی که سکوت کرد، سختترین سالها بود، زیرا سکوت در اوج توان، آسان نیست. این نوع رفتار، به پدران میآموزد که گاه عقب ایستادن، نشانهدرک عمیقتر مسئولیت است. پدر بودن، در این معنا، به معنای ترجیح دادن دوام جمع بر خواست فردی است.
در روزگار معاصر نیز میتوان رد این حضور بیصدا را دید. حاج قاسم سلیمانی برای بسیاری نماد شجاعت و فرماندهی است، اما آنچه جایگاه او را متمایز کرد، شیوه خاصی از حضور بود. او اهل نمایش نبود و از دیده شدن پرهیز میکرد. مسئولیت را میپذیرفت و کنار میایستاد. همین رفتار باعث شد نقش او تا زمان حضورش کمتر مورد توجه قرار گیرد و پس از فقدانش، اهمیتش روشنتر شود. این تجربه، بسیار به نقش پدر در خانواده شباهت دارد.
بسیاری از پدران جامعه، نامی در رسانهها ندارند و تصویری از آنها در قابهای رسمی ثبت نشده است. آنها صبح زود خانه را ترک میکنند و شب با خستگی بازمیگردند. گفتوگوهایشان کوتاه و دغدغههایشان بلند است. فرصت روایت کردن رنجهایشان را ندارند، اما همین رنجها به امنیت خانواده تبدیل میشود. این پدران، آینده را بیسروصدا میسازند و سهم خود را بدون انتظار تشویق ادا میکنند.
نگاه رایج به روز پدر، اغلب به سطح تبریک و هدیه محدود شده است. این رفتار اگرچه نشانه احترام است، اما عمق نقش پدر را نشان نمیدهد. روز پدر میتواند فرصتی برای تأمل دربارهمعنای مسئولیت، صبوری و ثبات باشد چراکه پدر بودن جایگاه نیست، تعهد است؛ تعهدی که با گذر زمان سنجیده میشود و در لحظههای سخت خود را نشان میدهد. در جامعهای که سرعت و هیجان بر تصمیمها سایه انداخته است، الگوی پدر میتواند یادآور ارزش تأمل باشد. پدر عجله نمیکند، زیرا میداند که برخی تصمیمها هزینههای بلندمدت دارند. او تجربه را جایگزین شتاب میکند و آینده را بر لحظه ترجیح میدهد. این رویکرد اگر در سطح اجتماعی گسترش یابد، میتواند بسیاری از بحرانها را کاهش دهد و ثبات را تقویت کند. پدران اغلب زمانی دیده میشوند که دیگر حضور ندارند. این واقعیت تلخ نشان میدهد ارزش برخی نقشها پس از فقدانشان درک میشود. شاید یکی از کارکردهای روز پدر، یادآوری همین نکته باشد که حضورهای آرام، پیش از غیبتشان دیده شوند. قدردانی از پدر فقط در کلمات خلاصه نمیشود، در فهمیدن راه او و ادامه دادن آن معنا پیدا میکند.
حضور عمیق، اما بیصدای پدر به ما میآموزد که قدرت همیشه در صدا نیست. گاهی در سکوت، اثری نهفته است که سالها باقی میماند. پدر با همین سکوت، ستون زندگی میشود؛ ستونی که تزئین نشده است، اما وزن بنا را تحمل میکند. جامعهای که این ستونها را بشناسد و حفظ کند، در برابر طوفانها مقاومتر خواهد بود، همچنین پدر بودن، در عمیقترین معنای خود، نوعی مراقبت بلندمدت است؛ مراقبتی که نتیجهاش بلافاصله دیده نمیشود و ثمرهاش گاه سالها بعد آشکار میشود. بسیاری از انتخابهای پدران، در زمان خود قابل توضیح نیست و حتی ممکن است با گلایه و نارضایتی همراه شود، اما گذر زمان نشان میدهد آن تصمیمها بر پایهدوراندیشی گرفته شده است. پدر آینده را از زاویهای میبیند که برای دیگران هنوز قابل رؤیت نیست و همین تفاوت نگاه، او را به سکوت وامیدارد. در مناسبات اجتماعی نیز نقش پدرانه دقیقاً با همین منطق تعریف میشود. جامعه برای عبور از بحرانها، بیش از هر چیز به کسانی نیاز دارد که هیجان را مهار کنند، صدا را پایین بیاورند و وزن تصمیم را بپذیرند. این نقشها معمولاً جذاب نیستند و تشویق عمومی به همراه ندارند، اما بدون آنها، هیچ ساختاری پایدار نمیماند. پدران، چه در خانه و چه در عرصه عمومی، حامل همین منطق هستند. شاید به همین دلیل است که پدر کمتر موضوع روایتهای پرشور میشود. او روایت نمیسازد، بلکه زمینه روایت را فراهم میکند. این نقش اگرچه کمتر دیده میشود، اما اگر نباشد، چیزی برای روایت باقی نمیماند. پدر با همین حضور آرام، معنا میآفریند و با همین معنا، زندگی را قابل
ادامه میکند.
به هر روی، روز پدر فرصتی است برای دیدن آنچه عادت کردهایم نادیده بگیریم؛ فرصتی برای درک معنای حضوری که آرام، اما تعیینکننده است. پدران شاید کمتر سخن بگویند، اما اثرشان در مسیر زندگی فرزندان و جامعه باقی میماند. این اثر با صدا منتقل نمیشود، با رفتار منتقل میشود و با زمان ماندگار میماند.