فعالان محیطزیست کمپین «خزر، دریای من!» را به راه انداختهاند تا آگاهی عمومی را افزایش دهند و همکاری میان پنج کشور ساحلی یعنی آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان را تقویت کنند. این حرکت با هدف حفاظت از اکوسیستم خزر، بهرهبرداری پایدار از منابع و مشارکت بیشتر جوامع محلی طراحی شده است جوان آنلاین: دریای خزر بهعنوان بزرگترین پهنه آبی محصور در خشکی جهان، طی دهههای گذشته همواره با نوسانات طبیعی سطح آب مواجه بوده است، با این حال از دهه ۸۰ روند کاهش سطح آب سرعت گرفته و در سالهای اخیر به یکی از جدیترین چالشهای زیستمحیطی منطقه تبدیل شده است. کارشناسان علت اصلی این افت را مجموعهای از عوامل شامل افزایش دما، تشدید تبخیر، کاهش ورودی رودخانه ولگا که بیش از ۸۰درصد آب خزر را تأمین میکند، برداشت بیرویه آب در حوزههای بالادست و تغییرات اقلیمی میدانند. عقبنشینی دریای خزر شاید آرام و تدریجی باشد، اما پیامدهای آن شتابان و گسترده است. روایت صیادان مازندران و هشدار مدیران بندری نشان میدهد، اگر امروز برای این پدیده چارهاندیشی نشود، فردا هزینههای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی آن چند برابر خواهد شد.
طی ۲۰ سال گذشته سطح آب دریای خزر حدود ۳۶هزار کیلومتر مربع کاهش یافته است؛ افتی که با عقبنشینی محسوس سواحل، بهویژه در شمالشرق این پهنه آبی، نگرانیهای جدی زیستمحیطی و اقتصادی برای کشورهای ساحلی ایجاد کرده است. کارشناسان هشدار میدهند که در صورت نبود اقدام هماهنگ، خزر ممکن است به سرنوشت دریاچه آرال دچار شود.
تهدید شغل صیادی
عقبنشینی تدریجی آب دریای خزر در سالهای اخیر به یکی از جدیترین چالشهای زیستمحیطی و معیشتی شمال کشور تبدیل شده است؛ پدیدهای که صیادان آن را با کاهش صید لمس میکنند، مدیران بندری با افزایش هزینههای لایروبی و ایمنی دریانوردی و کارشناسان با نگرانی از آینده اکوسیستم بزرگترین دریاچه جهان.
در امتداد سواحل مازندران، جایی که سالها معیشت مردم با موج و تور و قایق گره خورده است، عقبنشینی آب دریای خزر دیگر یک مفهوم علمی یا هشدار کارشناسی نیست. واقعیتی است که هر روز مقابل چشم صیادان اتفاق میافتد. خط ساحلی تغییر کرده، عمق آب در بسیاری از نقاط کاهش یافته و مسیرهای سنتی صید دیگر مانند گذشته پاسخگو نیست.
صیادان باسابقه میگویند آنچه امروز میبینند، با شرایط یک دهه قبل تفاوت جدی دارد؛ دریا نهتنها عقب نشسته، بلکه رفتار ماهیان، زمان صید و حتی امنیت کار در دریا را نیز تغییر داده است.
مدیرعامل یکی از شرکتهای پره با اشاره به تأثیر مستقیم عقبنشینی دریای خزر بر فعالیت صیادی میگوید: «کاهش سطح آب دریا کاملاً محسوس بوده و این موضوع مستقیماً بر صید اثر گذاشته است، زیرا با کاهش بارندگی و کمشدن جریان طبیعی آب، تراز دریا پایین آمده و شرایط زیست ماهیان تغییر کرده است.»
به گفته محمود اسماعیلزاده، وقتی آب عقب میرود، بستر صید تغییر میکند، مسیر حرکت ماهیها به هم میریزد و صیاد مجبور میشود زمان و هزینه بیشتری صرف کند و این مسئله در کنار افزایش هزینهها، فشار زیادی به صیادان وارد و آینده این شغل را با تهدید مواجه کرده است.
وی تأکید میکند: «همه آب خزر از رودخانهها تأمین میشود و وقتی سد میزنند و بارندگی هم کم میشود، طبیعی است که آب دریا پایین بیاید. این روند اگر ادامه پیدا کند، نهتنها صیادی، بلکه کل اکوسیستم ساحلی آسیب میبیند.»
خزر، دریای من!
کاهش سطح آب خزر در دو دهه اخیر، پیامدهای اقتصادی زیادی داشته که به عینه مشخص است. بنادر شمالی با محدودیت تردد کشتیها روبهرو شدهاند، تأسیسات نفتی نیازمند لایروبی گسترده شده و صنایع شیلات در برخی مناطق دچار رکود شدهاند. کاهش تراز آب همچنین اختلافات میان کشورهای ساحلی درباره خطوط ساحلی، مناطق صید و پروژههای انرژی را تشدید کرده است.
مطالعات سازمانهای بینالمللی مانند «هلهمولتز» آلمان و گزارشهای کشورهای ساحلی نشان میدهد که اگر روند کنونی ادامه یابد، سطح آب خزر تا میانه قرن ممکن است یک تا سه متر دیگر کاهش یابد. این رخداد میتواند زیستبومهای حساس شمال خزر از جمله محلهای زادآوری ماهیان خاویاری و زیستگاه فوک خزری را بهشدت تهدید کند.
همزمان فعالان محیطزیست کمپین «خزر، دریای من!» را به راه انداختهاند تا آگاهی عمومی را افزایش دهند و همکاری میان پنج کشور ساحلی یعنی آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان را تقویت کنند. این حرکت با هدف حفاظت از اکوسیستم خزر، بهرهبرداری پایدار از منابع و مشارکت بیشتر جوامع محلی طراحی شده است.
با این حال، پنج کشور ساحلی هنوز نتوانستهاند یک چارچوب جامع و الزامآور برای مدیریت مشترک بحران کاهش سطح آب تصویب کنند. این در شرایطی است که در سالهای گذشته هشدارهای متعددی درباره احتمال تکرار فاجعهای مشابه خشکی دریاچه آرال مطرح شده است؛ فاجعهای که یکی از بزرگترین بحرانهای زیستمحیطی قرن گذشته خوانده میشود.
خزر موضوعی فراملی
مدیرعامل بنادر و دریانوردی مازندران با اشاره به ابعاد گسترده بحرانی که گریبان خزر را چسبیده است، میگوید: «عقبنشینی آب دریا در سالهای اخیر به یک واقعیت جدی تبدیل شده و آثار آن در سواحل مازندران کاملاً قابل مشاهده است. این پدیده هم فعالیتهای بندری و هم معیشت جوامع وابسته به دریا را تحت تأثیر قرار داده است.»
به گفته سعید کیاکجوری، کاهش عمق آب در برخی مناطق، چالشهای جدیدی برای بنادر ایجاد کرده است، پسروی خط ساحلی باعث شده نیاز به لایروبی مستمر حوضچهها و مسیرهای تردد شناورها افزایش یابد. این موضوع هزینههای نگهداری زیرساختهای بندری را بالا برده و مسائل ایمنی دریانوردی را پیچیدهتر کرده است.
این مسئول تأکید میکند: «عقبنشینی دریای خزر یک مسئله صرفاً استانی یا حتی ملی نیست. دریای خزر یک پهنه آبی مشترک است و تغییرات تراز آب آن موضوعی فراملی محسوب میشود. مدیریت این بحران نیازمند همکاری کشورهای حاشیه خزر و تدوین راهکارهای مشترک در حوزه منابع آبی و محیطزیست است.
به گفته کیاکجوری، سازمان بنادر و دریانوردی با انجام مطالعات تخصصی و رصد مستمر تراز آب دریا تلاش میکند اثرات این پدیده را کاهش دهد، اما حل ریشهای مسئله نیازمند تصمیمگیریهای کلان در سطح ملی و منطقهای است.
کاهش حمل و نقل و گرانی کالا
آنچه روزگاری تنها یک هشدار کارشناسی بود، حالا به تجربه روزمره صیادان و دغدغه مدیران بندری تبدیل شده است؛ تجربهای که اگر جدی گرفته نشود، آینده اقتصاد دریاپایه و زیست ساحلی مازندران را با چالشی جدی روبهرو خواهد کرد.
قایقهایی که برای رسیدن به آب عمیقتر مسیر طولانیتری طی میکنند و بنادری که با کمعمق شدن حوضچهها، نیازمند لایروبیهای مداوم شدهاند. کارشناسان معتقدند، اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، پیامدهای عقبنشینی دریای خزر در سالهای آینده شدیدتر خواهد شد. از تغییر اکوسیستم و کاهش تنوع زیستی گرفته تا تهدید جدی مشاغل وابسته به دریا.
مدیریت منابع آب، بازنگری در سیاستهای سدسازی، تقویت همکاریهای منطقهای میان کشورهای حاشیه خزر و حمایت هدفمند از جوامع ساحلی از جمله راهکارهایی است که میتواند از شدت این بحران بکاهد. مدیرعامل بنادر و دریانوردی مازندران با اشاره به چالشهای حملونقل دریایی، محدودیت ظرفیت اسکلهها و آبخور کشتیها و افزایش هزینهها، بزرگترین چالش فعلی را در حوزه حملونقل دریایی خزر به کاهش عمق آب و افزایش هزینههای جابهجایی کالا اعلام کرده و میگوید: «این موضوع مستقیماً تجارت دریایی و اقتصاد دریامحور شمال کشور را تحت تأثیر قرار داده است.» کیاکجوری ادامه میدهد: «خرید کشتیهای جدید باعث شده ظرفیت حملونقل افزایش پیدا کند و آبخور کمتر کشتیها، امکان بهرهبرداری بهتر از ناوگان را فراهم کرده است. با این حال، بزرگترین چالش فعلی ما کاهش تراز آب دریا و افزایش تهدیدات ناشی از کمعمقی است که میتواند ظرفیت جابهجایی کالا را محدود کند.»
وی توضیح میدهد: «پیش از کاهش عمق آب، یک کشتی میتوانست با ظرفیت ۵ هزار تن بار جابهجا شود و با کرایه هر تن ۲۰دلار، درآمد مورد انتظار را کسب کند، اما اکنون همان کشتی، با ظرفیت ۴ هزار تن بار و همان کرایه کلی، هزینه حمل به ازای هر تن افزایش یافته و این موضوع باعث بالا رفتن قیمت تمام شده کالاهای وارداتی شده است.»