انتشار گسترده نرخهای غیررسمی و اغراقشده ارز و طلا در شبکههای اجتماعی بهویژه کانالهای تلگرامی، به یکی از عوامل تشدید بیثباتی روانی بازار تبدیل شده است جوان آنلاین: انتشار گسترده نرخهای غیررسمی و اغراقشده ارز و طلا در شبکههای اجتماعی بهویژه کانالهای تلگرامی، به یکی از عوامل تشدید بیثباتی روانی بازار تبدیل شده است؛ نرخهایی که نه مرجع رسمی دارند و نه الزاماً بازتابدهنده واقعیت معاملات هستند، اما با سرعت بالا دستبهدست میشوند و بر تصمیمگیری خانوارها، فعالان اقتصادی و حتی معاملهگران خرد اثر میگذارند. کارشناسان اقتصادی هشدار میدهند واکنش هیجانی به این ناکارآمدیها اگر در قالب بازنشر نرخهای غیرواقعی بروز پیدا کند، میتواند به عاملی برای تشدید فشار بر معیشت مردم و تضعیف بیشتر ثبات اقتصادی بدل شود.
بازار ارز و طلا در اقتصاد همواره فراتر از یک بازار معمولی عمل کرده و به شاخصی روانی برای سنجش آینده اقتصادی کشور تبدیل شده است. تغییرات این بازار، حتی زمانی که محدود و کوتاهمدت باشد، بهسرعت به سایر حوزهها سرایت میکند و رفتار مصرفکننده و تولیدکننده را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی، شیوه اطلاعرسانی درباره قیمتها نقشی تعیینکننده در شکلگیری انتظارات دارد.
همزمان با گسترش شبکههای اجتماعی، مرجعیت قیمتی از نهادهای رسمی فاصله گرفته و کانالها و صفحات غیررسمی به منبع اصلی دریافت نرخهای ارز و طلا برای بخش قابلتوجهی از جامعه تبدیل شدهاند. بسیاری از این نرخها بر پایه برآوردهای ذهنی، شایعات یا حتی با انگیزههای سوداگرانه منتشر میشوند. کارشناسان هشدار میدهند تکرار و بازنشر گسترده آنها موجب میشود این ارقام، ولو نادرست در ذهن مخاطب بهعنوان «واقعیت بازار» تثبیت شوند.
اقتصاددانان بر این باورند که انتظارات تورمی بیش از آنکه محصول دادههای عینی باشد، نتیجه فضای روانی حاکم بر جامعه است. زمانی که شهروندان هر روز با عددهای بالاتر برای دلار، سکه یا طلا مواجه میشوند، حتی اگر این عددها تحقق نیافته باشند، تصور افزایش مستمر قیمتها در ذهن آنها شکل میگیرد. این تصور، رفتارهای پیشدستانه را از تبدیل داراییهای ریالی به ارز و طلا گرفته تا افزایش تقاضای زودهنگام برای کالاهای مصرفی تقویت میکند و مجموعه این واکنشها، خود به عاملی برای فشار بر بازار و افزایش واقعی قیمتها تبدیل میشود.
در این میان، خشم و نارضایتی عمومی از عملکرد مسئولان اقتصادی، زمینه روانی این هیجان را تشدید کرده است. بسیاری از فعالان بازار و شهروندان معتقدند سیاستگذاران در انجام تکالیف قانونی و تنظیمگری مؤثر بازار ناکام بوده و با تصمیمهای دیرهنگام یا متناقض، به بیاعتمادی دامن زدهاند. این نارضایتی در مواردی به رفتارهای اعتراضی در فضای مجازی بروز پیدا میکند که یکی از نمودهای آن بازنشر عامدانه یا ناخواسته نرخهای شوکآور بهعنوان ابزاری برای نشاندادن وخامت اوضاع است.
با این حال، تحلیلگران اقتصادی هشدار میدهند چنین واکنشی، هرچند از سر اعتراض باشد، پیامدهایی فراتر از فضای مجازی دارد، چراکه بازنشر نرخهای اغراقشده، عملاً به تقویت همان روندی منجر میشود که مورد انتقاد قرار گرفته است. وقتی بازار با سیگنالهای ناپایدار تغذیه میشود، هزینه بیثباتی در نهایت بر دوش عموم جامعه میافتد؛ از خانوارهایی که قدرت خریدشان کاهش مییابد تا بنگاههایی که در فضای نااطمینان، برنامهریزی تولید و سرمایهگذاری را به تعویق میاندازند.
از منظر اقتصادی، تفاوت مهمی میان اطلاعرسانی و هیجانسازی وجود دارد. اطلاعرسانی مبتنی بر دادههای معتبر و تحلیل کارشناسی میتواند به شفافیت و تصمیمگیری عقلانی کمک کند. در مقابل، انتشار مکرر عددهایی که پشتوانه مشخصی ندارند، به تضعیف عقلانیت اقتصادی منجر میشود و رفتارهای ناصحیح را تقویت میکند. در دورههای اوج نوسان، فاصله میان نرخهای تلگرامی و قیمتهای معاملاتی گاه قابلتوجه بوده و بسیاری از خریداران هیجانی، متحمل زیان شدهاند.
کارشناسان ارتباطات اقتصادی نیز بر نقش مسئولیت اجتماعی رسانهها و کاربران تأکید میکنند. در شرایطی که اقتصاد با شوکهای بیرونی و درونی مواجه است، پیامهای منتشرشده میتواند اثر مضاعفی داشته باشد. بازنشر یک نرخ غیررسمی در مقیاس وسیع به بخشی از زنجیره شکلدهنده انتظارات تورمی تبدیل میشود. این موضوع بهویژه درباره ارز و طلا اهمیت دارد که حساسیت بالایی نسبت به اخبار و شایعات دارند.
در عین حال، مطالبهگری اقتصادی و نقد عملکرد مسئولان، ضرورتی انکارناپذیر در هر جامعهای است. مسیر این مطالبهگری، اما نیازمند ابزارهای مؤثر و کمهزینهتر برای اقتصاد است. تحلیل سیاستها، پرسشگری درباره تصمیمها و مطالبه شفافیت میتواند فشار سازندهای بر نهادهای تصمیمگیر وارد کند. در مقابل، بازتولید هیجان قیمتی به اصلاح سیاستها کمکی نمیکند و فضا را برای تصمیمگیری عقلانی تنگتر میکند.