کد خبر: 1336720
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۰
نگاهی به وصیتنامه شهید مهدی نعمتی از شهدای تجاوز رژیم صهیونیستی در گفت‌وگوی «جوان» با برادر شهید
راهگشا بود و خدا هم راهش را تا شهادت باز کرد زمانی که جنگ با داعش و گروه‌های تروریستی در سوریه به اوج رسیده بود، شهید نعمتی چند بار به آنجا اعزام شد. او وصیتنامه خود را قبل از یکی از همین اعزام‌ها نوشته بود. ابتدا هم ذکر کرده بود قبل از «اعزام مجدد» این وصیتنامه را می‌نویسد؛ در سحرگاه روز پرفیض عرفه که شهید نعمتی به گرامیداشت این روز و شرکت در دعای عرفه توجه زیادی داشت
 علیرضا محمدی

جوان آنلاین: شهید مهدی نعمتی از شهدای تجاوز نظامی امریکا و رژیم صهیونیستی به کشورمان است که روز دوم تیرماه در حمله دشمن به ستاد فرماندهی فراجا به شهادت رسید. در باره شهید نعمتی پیشتر مطلبی در روزنامه جوان منتشر کرده بودیم، اما انتشار وصیتنامه این شهید پیش از اعزامش به سوریه برای دفاع از حرم، فرصتی پیش آورد تا با مرور این وصیتنامه درباره ثبات قدم شهید نعمتی و دیگر شهدای ایران اسلامی در پیمودن مسیر اعتقادی‌شان بیشتر بپردازیم. آقا مهدی نمونه‌ای از یک جوان ایرانی است که هرجا احساس کند کشور، اعتقادات و ارزش‌های معنوی‌اش به خطر افتاده است، قد راست می‌کند و برای دفع فتنه پیشقدم می‌شود. چه کیلومتر‌ها دورتر در سوریه باشد یا در قلب تهران و در آغوش کشیدن شهادت پشت میز خدمت... مروری بر وصیتنامه معنوی شهید مهدی نعمتی را از زبان برادرش مجید نعمتی پیش‌رو دارید. 

یک سحرگاه پرفیض

زمانی که جنگ با داعش و گروه‌های تروریستی در سوریه و عراق در اوج قرار داشت، شهید نعمتی چند بار به سوریه اعزام شد. او وصیتنامه خود را قبل از یکی از همین اعزام‌ها نوشته بود. ابتدا هم ذکر کرده بود قبل از «اعزام مجدد» این وصیتنامه را می‌نویسد. در سحرگاه روز پرفیض عرفه که شهید نعمتی به گرامیداشت این روز و شرکت در دعای عرفه توجه زیادی داشت. 

مهدی در وصیتنامه‌اش نوشته بود: «در سحرگاه روز پرفیض عرفه در آستانه اعزام مجدد به سوریه جهت دفاع از اسلام و راه ائمه معصومین (ع)، وصیتنامه خود را به این شرح تقدیم می‌نمایم: از خداوند کریم سپاسگزارم که به این عبد عصیانگر خود با لطف و کرم توفیق شرکت مجدد در میدان جهاد را عطا فرمود و امیدوارم خون بی‌ارزش این بنده گناهکار زمینه ظهور حضرت امام زمان (عج) گردیده و به دعای حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) همه سیئات و گناهانم به حسنات تبدیل گردد.»

پشتیبانی از ولی‌فقیه

یکی از خصوصیات بارز شهید نعمتی ولایتمداری و علاقه بسیارش به حضرت آقا بود. او همیشه خانواده را به پیروی و پشتیبانی از ولی فقیه سفارش می‌کرد و این موضوع در وصیتنامه‌اش هم بازتاب یافته بود. شهید نعمتی در بخشی از وصیتنامه‌اش نوشته بود: «از پدر و مادر عزیزم تشکر می‌کنم که با زحمات فراوان این عبد حقیر را در مسیر ولایت قرار داده و زمینه عاقبت بخیری‌ام را فراهم نمودند. اگر در این مدت فرزند خوبی برای شما نبودم عذر می‌خواهم و امیدوارم این فرزند خود را حلال بفرمایید. از همسر گرامی و دختر دلبندم که زمینه حضور بنده در میدان جهاد را فراهم نمودند، سپاسگزارم. اگر در این مدت همسر و پدر خوبی نبودم، پوزش می‌طلبم و امیدوارم شما با حجاب و عفتتان ادامه‌دهنده راه شهیدان باشید. به خواهر و برادران خود وصیت می‌کنم پشتیبان ولایت فقیه باشید و به فرامین ولی امر مسلمین جهان عمل نمایید.»

دیدار با حاج اسماعیل دولابی!

شهید نعمتی از مریدان مرحوم حاج اسماعیل دولابی بود و پای جلسات ایشان می‌نشست. این حضور باعث تقویت روحی و معنوی شهید شده و زندگی‌اش را تحت تأثیر قرار داده بود. آن قدر که مهدی حتی در وصیتنامه‌اش هم دیدار با مرحوم دولابی و توجه ایشان به شهید را آورده بود. 

شهید در وصیتنامه‌اش می‌نویسد: «در ایام جوانی روزی خدمت مرحوم حاج اسماعیل دولابی رسیدم و ایشان به بنده فرمودند «راه باز کن تا خدا برایت راه باز کند»، این سخن ایشان همواره مد نظر بنده بوده است و اگر خداوند توفیق حضور در صحنه جهاد را به حقیر داده، به این سبب بوده است.» 

در واقع شهید نعمتی خودش اذعان می‌کند ماندن در مسیر حق و جهاد در این مسیر را مدیون خدمت به خلق است. گشودن گره از کار دیگران، همیشه سرلوحه امور ایشان بود. در هر سمتی که خدمت می‌کرد، این توجه به گره‌گشایی و باز کردن راه مردم را مدنظر داشت. به عنوان نمونه عرض می‌کنم وقتی به فراجا مأمور شد، در بحث گذرنامه اربعین، چون خودش هم عاشق و شیفته امام‌حسین (ع) و سفر معنوی اربعین بود، کار مردم را راه می‌انداخت. در صدور گذرنامه اربعین توجه خاصی داشت. اگر کسی کارش گیر می‌کرد و نمی‌توانست گذرنامه اربعین بگیرد، کافی بود با آقا مهدی تماس بگیرد و ایشان سریع کارش را راه می‌انداخت. این توجه به دیگران و رسیدگی به امور مؤمنان تا پایان عمر زمینی شهید نعمتی دیده می‌شود. چند روز قبل از شهادت برادرم، من و یکی دیگر از برادرهایم همزمان عمل جراحی داشتیم که شهید کار‌های ما را انجام داد. وقتی من عمل کردم، ۴۸ ساعت تمام در بیمارستان پیش من ماند. اتفاقاً چهار روز قبل از شهادتش بود. این آخرین باری بود که کمک آقا مهدی را در زندگی‌مان احساس می‌کردیم. 

دستگیر مؤمن باشید

توجه به امور مردم و مؤمنان را در واقع باید نکته درخشان زندگی شهید نعمتی بدانیم. تا آنجا که راهگشایی از دیگران و دستگیری از مؤمنان چند بار در وصیتنامه ایشان بازتاب یافته است. شهید نعمتی در بخش دیگری از وصیتنامه‌اش می‌نویسد: «سعی نمایید دستگیر برادران مؤمن یکدیگر باشید که دعای یک نفر می‌تواند گرهگشای زندگی انسان باشد. هیچ‌گاه امید خود را به عفو و رحمت الهی از دست ندهید که حساب و کتاب خداوند با ما انسان‌های گناهکار فرق می‌کند و اگر از سر اخلاص به درگاه الهی روی آوریم، مورد عفو و رحمت الهی قرار می‌گیریم.»

این وصیتنامه یک مدافع حرم که بعد‌ها مدافع امنیت و اقتدار کشور می‌شود، نمونه‌ای از ایمان و اعتقاد جوانان ایرانی را نشان می‌دهد که هر وقت کشور و ارزش‌هایشان را در خطر ببینند، لباس رزم برتن می‌کنند و به میدان نبرد می‌روند. شهید نعمتی یک روز به سوریه رفت و آنجا جنگید و روز دیگر به رغم خطر بمباران دشمن تا آخرین لحظه پشت میز خدمتش ماند و همانجا به شهادت رسید. مهدی در پایان وصیتنامه‌اش می‌نویسد: «در پایان از همه برادران و خواهران عاجزانه طلب عفو و بخشش داشته و امیدوارم اگر حقی از آنها را زائل نموده‌ام به حرمت خون حضرت اباعبدالله الحسین (ع) حلالم نمایند. پدر و مادر گرامی و همسر عزیزم و فرزند مهربانم، اگر خواستید برای من گریه کنید روضه حضرت اباعبدالله (ع) را بگیرید و بدانید که من در تمامی صحنه‌های نبرد از یاد شما غافل نبوده‌ام. 

مهدی نعمتی نهم شهریورماه ۱۳۹۶» ماند تا خدمتش کامل شود

شهید نعمتی چند بار به جبهه دفاع از حرم اعزام شد و هر بار امکان داشت به شهادت برسد. سال‌ها قبل نیز وقتی تازه وارد سپاه شده بود و حدوداً ۲۰ سال داشت، یک نیمه شعبان نذری شیرینی مادرم را بر‌داشت تا با موتور برای دوستانش ببرد. شب بود و بین راه روی دست‌اندازی به زمین افتاد و سرش آسیب جدی دید. او را به بیمارستان بعثت رساندند. آن شب وقتی من او را در بیمارستان دیدم، از گوش‌هایش خون می‌آمد و علائم خونریزی مغزی داشت. وخامت حالش باعث شد او را به بیمارستان بقیه‌الله اعزام کنند. برادرم از این حادثه به شکل معجزه‌آسایی نجات پیدا کرد و بعد همان طور که عرض کردم چندین بار به سوریه اعزام شد. اما در هیچ کدام از این وقایع آسیب چندانی به او نرسید. انگار خواست خدا بود تا بماند و شهید جنگ با رژیم صهیونیستی شود. شهید آوینی می‌گوید شهادت لباس تک سایزی است که آدم باید خودش را هم اندازه این لباس کند. به نظر من مهدی رفته‌رفته آن‌قدر به پختگی و بلوغ رسید که خودش را به اندازه لباس شهادت کرد و با پوشیدن آن با عاقبت بخیری دنیا را ترک کرد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار