مادران میتوانند الگو باشند، مدیر باشند، معلم باشند، اما نمیتوانند بهتنهایی حافظ الگوی مصرف صحیح باشند. مردان باید در مدیریت اقتصادی و مصرفی خانه نقشی فعال داشته باشند و کودکان باید از سنین پایین در کارهای خانه مشارکت کنند تا ارزش منابع را بفهمند و مصرف بهینه به عادت آنها تبدیل شود جوان آنلاین: اگر از بیرون نگاه کنیم، مدیریت مصرف در خانه به نظر ساده میآید، اما واقعیت کاملاً متفاوت است. مادران هر روز دهها تصمیم کوچک، اما تأثیرگذار میگیرند. از مقدار برنجی که باید پخته شود تا زمان روشنشدن وسایل برقی، از چگونگی نگهداری میوهها تا اولویتبندی تاریخ مصرف همه و همه تصمیمات کوچکی هستند که اگر درست گرفته شوند، جلوی حجم بزرگی از اسراف را میگیرند. بسیاری از مادران از همان صبح زود با ذهنی مشغول مدیریت مواد غذایی روبهرو هستند. امروز چه غذایی باید پخته شود؟ کدام مواد در آستانه فاسد شدن هستند؟ از غذای مانده شب قبل چگونه میشود یک وعده جدید ساخت؟ برای حفظ سلامت خانواده چه موادی باید در اولویت خرید باشند؟
این تصمیمگیریهای مداوم همان ستون نامرئی مدیریت مصرف است. مادران بهتر از هر کس میدانند که خرید بیبرنامه، اولین گام به سوی اسراف است. آنها بهتجربه آموختهاند چگونه خرید روزانه یا هفتگی را تنظیم کنند تا نهتنها مواد غذایی هدر نرود، بلکه هزینههای خانوار نیز کاهش یابد، به همین دلیل است که بسیاری از مادران در شرایط اقتصادی سخت، بیش از هرکس دیگری میتوانند از بودجه خانواده محافظت کنند.
بخشی از اسراف در خانهها ناشی از فقدان برنامهریزی است و نقش مادر در ایجاد نظم غذایی و مصرفی، بزرگترین سد در برابر این هدررفت به شمار میآید. این مدیریت خانگی شاید ساده به نظر برسد، اما اگر روزی مادران از چرخه مدیریت مصرف کنار بروند، هدررفت مواد غذایی، هزینههای اضافی و مصرف بیرویه انرژی بهسرعت افزایش خواهد یافت.
«مادران» مدیران انرژی در خانه
مصرف انرژی گاز، برق و آب یکی از مهمترین چالشهای کشور است. خانوادهها سهم قابل توجهی در مصرف این منابع دارند و بر اساس الگوهای جهانی، زنانی که مدیریت خانه را بر عهده دارند بیشترین نقش را در کنترل مصرف انرژی ایفا میکنند. رفتارهای کوچک، اما مستمری مثل خاموش کردن چراغها، تنظیم دما، بستن شیر آب هنگام شستوشو، استفاده از لوازم کممصرف و زمانبندی برای استفاده از وسایل برقی پرمصرف، در نگاه اول کماهمیت به نظر میرسند، اما مجموع همین رفتارها به صرفهجویی گسترده در سطح خانه و جامعه کمک میکند. در بسیاری از خانههای ایرانی، مادران مسئول یادآوری و آموزش مصرف درست انرژی هستند. آنها به کودکان میآموزند که آب هنگام مسواک نباید جاری بماند، کولر نباید بیدلیل روشن باشد، لامپها در اتاقهای خالی نباید روشن بمانند و شیر آب هنگام ظرفشستن نباید پیوسته باز باشد. این آموزشها، نه از طریق سخنرانی، بلکه از طریق رفتار روزمره و مشاهده عملی انجام میشود. مادران بیش از هرکس دیگری از هزینههای انرژی آگاه هستند و میدانند قبضهای بالا چگونه میتواند فشار اقتصادی خانواده را افزایش دهد، به همین دلیل بسیاری از آنها روشهایی را بهکار میبرند که حتی فراتر از قواعد عمومی صرفهجویی است؛ روشهایی که از تجربههای نسلهای قبل نیز به ارث رسیده است.
«آشپزخانه» کلاس درس تربیت مصرفی
شاید مهمترین نقشی که مادران در مدیریت مصرف بر عهده دارند، نقشی تربیتی باشد. فرزندان نه با نصیحت، بلکه با مشاهده رفتار والدین یاد میگیرند چگونه مصرف کنند. آشپزخانه برای کودکان، اولین کلاس درس مدیریت مصرف است. وقتی کودک میبیند مادر باقیمانده غذا را دور نمیریزد، بلکه آن را تبدیل به یک وعده جدید میکند، مفهوم «ارزش نعمت» را بهصورت عملی درک میکند. وقتی میبیند مادر میوههای رو به فساد را در قالب دسر یا کمپوت استفاده میکند یا نان خشک را دور نمیریزد و برای آبدوغ خیار یا آبگوشت کنار میگذارد، یاد میگیرد هر ماده غذایی قابل استفاده است و اسراف نهتنها رفتاری غیرعقلانی، بلکه غیراخلاقی است. فرهنگ مصرف صحیح چیزی نیست که بشود آن را در یک کتاب یا کلاس درس خلاصه کرد، این فرهنگ در محیط خانه شکل میگیرد و مادران معلمان بیکتاب، اما مؤثر این کلاس هستند. کودک با دیدن رفتار مادر میآموزد که خرید باید بهاندازه باشد، غذا باید به اندازه پخته شود و مصرف هر منبعی باید بر اساس نیاز باشد نه هیجان یا چشموهمچشمی.
«الگوی رفتاری»
مهمترین سرمایه تربیتی مادر
همواره گفته میشود رفتارها بیش از کلمات تربیت میکنند. در حوزه مصرف نیز همین قاعده صادق است. مادری که بهطور اصولی مصرف میکند، در واقع خانوادهای را تربیت میکند که در آینده مصرف بهینه را نه یک «وظیفه»، بلکه یک «عادت» میداند. این عادتها از رفتارهای کوچک مثل خوردن غذا به اندازه نیاز، استفاده دوباره از مواد غذایی، مرتب نگه داشتن یخچال، خرید بر اساس نیاز نه تبلیغ، مراقبت از وسایل و تعمیر آنها بهجای دور انداختن شروع میشود. نظام ارزشی یک خانواده در حوزه مصرف، محصول رفتار مادر است، به همین دلیل مادرانی که الگوی درست مصرف را اجرا میکنند، در عمل یک نظام اخلاقی و تربیتی را به نسل آینده منتقل میکنند؛ فرهنگی که در آن اسراف نکوهیده است، مصرف اصولی ارزش است و مدیریت منابع یک فضیلت خانوادگی محسوب میشود.
بار روانی و اقتصادی مدیریت مصرف بر دوش زنان
در کنار تمام نقشهای مثبت و سازنده مادران در مدیریت مصرف، یک حقیقت مهم نیز وجود دارد. بسیاری از زنان از فشارهای ناشی از این نقش گلایه دارند. آنها میدانند کوچکترین هدررفت در خانه، اغلب به حساب مادر گذاشته میشود. بسیاری از زنان میگویند اگر غذایی خراب شود، نانی بیات شود یا میوهای دور ریخته شود، نگاه خانواده ابتدا به مادر است، درحالیکه او تنها مسئول مدیریت مصرف نیست. واقعیت این است که مادران بار روانی بسیار بزرگی را برای حفظ نظم اقتصادی خانه تحمل میکنند. آنها تلاش میکنند بین سلامت خانواده، کیفیت مواد غذایی، نیازهای فرزندان، بودجه خانوار، قیمتهای بازار و محدودیت زمانی خود تعادل برقرار کنند. این تعادل برقرار کردن یک هنر است؛ هنری که سالها زمان میبرد تا در مادران شکل بگیرد و بسیاری از آنها بدون هیچ آموزشی و تنها با تجربه و حساسیت مادرانه به آن میرسند، اما این نقش نباید تنها بر دوش زنان باشد. مردان و فرزندان باید نقش خود را در مدیریت مصرف بپذیرند. مشارکت در خرید، مدیریت انرژی، نگهداری مواد غذایی و آموزش صرفهجویی به کودکان باید یک مسئولیت مشترک باشد، نه نقشی که تنها بر دوش مادران گذاشته شده است.
«مادر» ستون مصرف بهینه با دیوارهای حمایتی
در نهایت باید گفت مادران ستون مصرف بهینه در خانواده هستند، اما برای حفظ این ستون، باید دیوارهای حمایتی کنار آن قرار گیرد. مادران میتوانند الگو باشند، مدیر باشند، معلم باشند، اما نمیتوانند بهتنهایی حافظ الگوی مصرف صحیح باشند. مردان باید در مدیریت اقتصادی و مصرفی خانه نقشی فعال داشته باشند و کودکان باید از سنین پایین در کارهای خانه مشارکت کنند تا ارزش منابع را بفهمند و مصرف بهینه به عادت آنها تبدیل شود. مصرف بهینه یک «رفتار فردی» نیست؛ یک «فرهنگ جمعی» است و مادران بنیانگذاران این فرهنگ هستند، اما بقای آن نیازمند همکاری همه اعضای خانواده است. در جامعهای که هر روز با چالش اسراف و مصرف نادرست روبهرو است، مادران بیشترین نقش را در حفظ منابع، مدیریت هزینهها و تربیت نسل صرفهجو بر عهده دارند. از آشپزخانه تا قبضهای انرژی، از تربیت فرزندان تا تنظیم خریدهای خانه، نقش مادر بهعنوان ستون مصرف بهینه بیش از هر دوره دیگری اهمیت دارد. مادران بهتنهایی نمیتوانند بار اصلاح الگوی مصرف را بر دوش بکشند، اما بدون آنها نیز این اصلاح ممکن نیست. رفتار مادران در خانه نهتنها مدیریت مصرف را شکل میدهد، بلکه ارزشهای مصرفی نسل آینده را نیز تعیین میکند. هر مادری که امروز با انضباط و آگاهی مصرف میکند، در واقع آیندهای میسازد که در آن فرهنگ کیفر دادن به اسراف و ارزش گذاشتن بر صرفهجویی، تبدیل به یک «رفتار ملی» میشود.