از آنجایی که منابع اندیشهای و مکتبی پهلوانها و قهرمانها بیشتر در حوزههای ملی، دینی و مذهبی نهفته است، لازم است پیشوایان و پیروان اندیشهها و مکاتب، دست به دست هم دهند و ضمن انجام فعالیتهای آموزشی و پرورشی منتهی به خلق انسانهای پهلوان و قهرمان در هر دورهای از زندگی، در راه زنده نگهداشتن نام و یاد پهلوانها و قهرمانهای دورههای پیشین کوشا باشند جوان آنلاین: در میان بحرانهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که هم اکنون جوامع بشری مبتلا به آنها هستند، بحرانهای فرهنگی و اجتماعی، آثار تخریبی بیشتری نسبت به دو بحران دیگر دارند، زیرا بنیانهای فرهنگی و اجتماعی میتوانند باعث تخریب یا سازندگی بناهای اقتصادی و سیاسی شوند. در کشور ما نیز اگر به موقع در باره این موضوع چارهاندیشی نشود، بحرانهای اقتصادی و سیاسی نیز تشدید خواهد شد. یکی از روشهای ایجاد روند رشد و توسعه در جوامع بشری، بهرهگیری از الگوهاست که در چهار حوزه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میتوان الگوهایی را شناسایی و در جهت ترویج ابعاد شکلی و ماهوی آن برنامههای مختلفی را طراحی و اجرا کرد. بهطور معمول الگوها قرار است یک سرمشق اندیشهای، گفتاری و کرداری را در میان مردم به ظهور و ثبوت برسانند تا اقشار مختلف جامعه بتوانند سمت و سوی خود را به درستی تعیین و تبیین کنند. برای چنین امر مهمی باید فرزانگان جامعه دست بهکار شوند و بر اساس معیارها و شاخصههایی که در چارچوبهای ارزشی آن جامعه قرار داشته باشند، الگوها معرفی شوند.
دو واژه پهلوان و قهرمان را همه شنیدهاند و هر یک از افراد جامعه در اذهان خود تعاریف و تعابیری از آنها دارند و پهلوانان و قهرمانان را الگوهای اجتماع خود میدانند، اما باید دید کدام تعاریف و تعابیر درستتر هستند؟
با توجه به اینکه نگارنده سالها در حوزه فرهنگ پهلوانی فعالیت داشته و دارم، همواره در پی این بودم تا فارغ از همه تعاریفی که از واژه پهلوانی وجود دارد، با استفاده از تجارب خود، تعریف جدیدی داشته باشم که بر این اساس نوشتم: پهلوانی یعنی فقط خود را ندیدن و پهلوان کسی است که فقط خود را نمیبیند. انسانی که دارای تفکر اجتماعی است و علاوه بر سود و منافع خود، سود و منافع دیگران و اجتماع خود را نیز در نظر میگیرد، پهلوان است و اگر چنین افرادی با برخورداری از این ویژگیها در جامعه زندگی کنند، بانی و باعث رشد و توسعه آن جامعه خواهند شد.
آنچه اکنون جامعه ما را با خطر نابودی در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مواجه کرده این است که توجه به سود و منفعت اجتماعی کاهش یافته است و افراد، اغلب در پی سود و منافع شخصی یا در حال تأمین و حفاظت از منافع گروهی محدود هستند و از منافع ملی غافلند. کمرنگ شدن ارزشهای هویتی بر محور منافع ملی در جریان رفتارهای فردی و اجتماعی مردم، عواقب بد و ناگواری را بهدنبال دارد و فرهنگ و آیین با هم بودن، برای هم بودن و در کنار هم بودن آنان را کم اهمیت یا بیاهمیت جلوه میدهد.
یکی از راهحلهای اساسی، مفید و مؤثر برای برونرفت از بحرانها این است که در سطحی وسیع، ترویج دهنده شخصیت کسانی باشیم که در قالب دو واژه پهلوان و قهرمان جای میگیرند و به همین دلیل به ناچار باید بدانیم پهلوان کیست و پهلوانی چیست و از سوی دیگر باید به این دو پرسش نیز پاسخ دهیم که قهرمان کیست و قهرمانی چیست؟
آیا معنای این دو واژه یعنی پهلوان و قهرمان یکی است؟ در این باره نظرها متفاوت است، اما به نظر من عمق، ارتفاع و وسعت معانی پهلوان و پهلوانی بسیار متفاوت و بیشتر از قهرمان و قهرمانی به نظر میرسد.
هرچند پرداختن به وجوه مشترک و تفاوتهای موجود مابین واژهها کار سادهای نیست و باید در یک گفتار و نوشتار مشروح و مفصل بیان شود، اما اینجا تنها به این نکته بسنده میکنیم که پهلوانها و قهرمانها کسانی هستند که از ویژگیهای برجستهای نسبت به دیگران برخوردار و بهرهمند شدهاند و همین موضوع آنها را متفاوتتر نشان میدهد ولی پر واضح و روشن است که در واقع، مکاتب و اندیشهها هستند که پهلوان و قهرمان را خلق میکنند.
نقش الگوهایی مانند پهلوانها و قهرمانها در بهبود مهندسی رفتارهای فردی و اجتماعی مردم بسیار ارزنده است و بهتر به نظر میرسد که هم مردم و هم حاکمیت برای این منظور برنامههای حساب شدهای را طراحی و اجرا کنند، زیرا سود و زیان ناشی از بود و نبود الگوهای مثبت و منفی، متوجه آنان خواهد بود. از آنجایی که منابع اندیشهای و مکتبی پهلوانها و قهرمانها بیشتر در حوزههای ملی، دینی و مذهبی نهفته است، لازم است پیشوایان و پیروان اندیشهها و مکاتب، دست به دست هم دهند و ضمن انجام فعالیتهای آموزشی و پرورشی منتهی به خلق انسانهای پهلوان و قهرمان در هر دورهای از زندگی، در راه زنده نگهداشتن نام و یاد پهلوانها و قهرمانهای دورههای پیشین کوشا باشند.
به طور طبیعی کودکان و نوجوانان برای یادگیری و پرورش جسم و جان خود، نیازمند الگوهایی هستند تا از آنها سرمشق گیرند و در این راه، حکومتها و مردمانی موفق خواهند بود که الگوهای اصیل خود را از منابعی استخراج کنند که برآمده از بستر ارزشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مرز و بومشان باشد و با بهرهگیری از دانش، بینش و روش درست و منطقی، در اختیار نسلها قرار دهند.
نهادهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حاکمیتی و مردمی بهتر است اختلافات بیمورد را کنار نهند و به این امور حساس و حیاتی بپردازند و وقت و انرژی خود را صرف کارهای بیهوده نکنند.
بیتردید بدخواهان ایران خواستشان این نیست که فرزندان این مرز و بوم از الگوهای ملی، دینی و مذهبی درست، منطقی، اصیل و سازنده پیروی کنند و همواره در تلاشند با وارد کردن الگوهای نادرست، جعلی، مخرب و خطرناک مسیر آنها را منحرف سازند و از آنها انسانهایی در جهت اهداف و منافع نظام سلطه و استکبار جهانی بسازند.
قهرمانان ملی، دینی و مذهبی ما که در دورهها و بزنگاههای حساس تاریخی هیچگاه اجازه ندادهاند منافع ملیمان مورد دستبرد بیگانگان قرار گیرد، همیشه به عنوان چراغ راه نسلهای پس از خود، هدایتگر و راهنما هستند و خواهند بود و کشورمان را از گزند عوامل مخرب خارجی و ایادی داخلی آنها حفظ خواهند کرد. حال که در شرایط و وضعیت بسیار حساسی قرار داریم، بر ماست که ترویج و تبلیغ الگوهای ملی، دینی و مذهبی خود را یک وظیفه خطیر و دارای اولویت بالا بدانیم و برای جاری و ساری ساختن جنبههای شکلی و ماهوی سبک زندگی پهلوانها و قهرمانهای ارزشمند میهن عزیزمان ایران از هیچ اندیشه، گفتار و کردار نوآورانه و خلاقانهای دریغ نورزیم تا بتوانیم به سهولت و به صورت اثربخش، آرمانهای سازنده ایران و ایرانیان را محقق کنیم و جامه عمل بپوشانیم.
*پژوهشگر حوزه فرهنگی و مدرس دانشگاه