کد خبر: 1328564
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۵
صادق پارسا

در داستان زنان پشم‌ریس که هفته گذشته و در همین ستون منتشر شد، ماجرای خلق ایده به نظم کشیدن رشته‌های در هم تنیده پلیمری را گفته‌ام. هدف این بود که این رشته‌های درهم و برهم با قرار گرفتن دریک راستا، به مثابه یک قالب «Template»، شرایط لازم را برای تولید پلیمر هادی جریان الکتریسیته با هدایت بالا را فراهم آورند. کار این ایده با الهام از پشم‌ریسی زنان روستا تمام نمی‌شد. حالا فقط یک بستر مناسبی ایجاد شده‌بود، مشکل، اما همچنان وجود داشت. باید کاری می‌کردم که پلیمرهادی در امتداد این رشته‌ها به صورت منظم وپیوسته حرکت کند. یادآوری شگرد مادر بزرگم برای هدایت بره‌هایش به آغل منجر به خلق ایده جدیدی در جهت حل این مشکل شد!
در روستا روال بر این بود که گوسفندان همه روزه پس از چرای روزانه، غروب‌ها به روستا برمی گشتند و شب را در آغل‌های خود می‌گذراندند، گوسفندی که تمام روز را آزادانه در کوه و دمن چریده است، چندان تمایلی به رفتن درون یک آغل تنگ وتاریک ندارد، خاصه بره‌ها که با شیطنت ذاتی هر کدام به گوشه‌ای فرار می‌کنند و جمع کردن آنها مصیبتی است! سخت‌ترین مرحله چرای بره‌ها عموماً همین کار آغل کردن آنهاست، کاری که مادربزرگ من به سابقه تجربه طولانی خود به خوبی و با کمترین زحمتی از عهده آن برمی‌آمد. 
او می‌دانست که بره‌ها همیشه دنباله‌روی یک بره پیشاهنگ هستند، کافی بود که بره پیشاهنگ را به سمت آغل هدایت کنی! گوسفندان دیگر به تبعیت از او به آغل می‌روند. 
مادر بزرگ مقداری یونجه تازه با دست خود جلوی دهان بره پیشاهنگ می‌گرفت و همین‌طور به سمت آغل حرکت می‌کرد، بره به دنبال یونجه اورا تعقیب می‌کرد و به این ترتیب همه گوسفندان با نظم و ترتیب روانه آغل می‌شدند. 
مونومر گوسفند نبود، اما – احتمالاً- ماده‌ای اکسید‌کننده خاصی می‌توانست در آن همان تمایل به حرکت را ایجاد کند. من باید ماده اکسید‌کننده‌ای را که مورد توجه مونومر‌های این پلیمر بود، پیدا می‌کردم. کار گذاشتن آن ماده در مسیر باعث می‌شد که مونومر‌ها به سمت اکسید‌کننده کشیده شوند و حرکت کنند. قراردادن این «یونجه!» در مسیر و بستر منظمی که قبلاً با ایده از شیوه پشم ریسی زنان روستا فراهم شده‌بود، می‌توانست در نهایت پلیمری با قدرت هدایت‌کنندگی بالاتر تولید کند. 
سال‌ها قبل که فرضیه (CVD) پلیمر‌های هادی الکتریسیته ارائه شد، مطالعات زیادی برای شناسایی ماده شیمیایی مناسبی که قدرت اکسید‌کنندگی لازم را داشته باشد، انجام شد. بر اساس این مطالعات مشخص شد که کلرید آهن سه ظرفیتی یعنی FeCl۳ اکسید‌کننده مناسبی برای این کار است. دستگاه CVD مورد نظر برای انجام آزمایش‌های لازم طراحی و ساخته شد. برای تولید پلیمرهادی به روش CVD بخار منومر پی رول- Pyrrole- و کلرید آهن (III) را به داخل محفظه خلأ می‌فرستادیم، این مخلوط روی یک لامل (شیشه نازک آزمایشگاهی مخصوصی در ابعاد ۵۰×۱۰ میلی متر) که بالایه بسیار نازکی از طلا پوشانده شده‌بود متمرکز می‌شد و با کنترل‌های دقیق، فعل و انفعالات شیمیایی لازم صورت می‌گرفت و بدین ترتیب پلیمرهادی تولید می‌شد. 
بسیار طبیعی بود که فکر کنیم در اینجا هم می‌توانیم از همان دستگاه استفاده کنیم، لیکن به جای لایه طلا روی لامل، لایه نازکی از پلیمری که به عنوان قالب در نظر گرفته شده‌بود، قرار دهیم و بخار منومر را به آن شلیک کنیم. همچنین این هم طبیعی بود که در اینجا نیز برای اکسید کردن جهت تولید پلیمرهادی از FeCl۳ استفاده کنیم ویون‌های سه ظرفیتی آهن (یونجه‌ها!) را درمحل‌های مناسب در پلیمر قالب قرار دهیم. تمام مراحل کار طبق فرضیه‌ها انجام شد. پلیمر قالب روی لامل پوشش داده شد و آزمایش‌ها با روش «آزمون وخطا» شروع شد. در حالی که تصور می‌کردم اکسید‌کننده پلیمر هادی هم در محل مناسب قرار گرفته‌است. بیش از یک سال با تمام قوا تلاش کردم که این فرضیه‌ام را به اثبات برسانم، نتیجه، اما به شدت نومید‌کننده بود، من موفق نشده‌بودم! و حالا باید شکست نظریه خود را می‌پذیرفتم. قبل از آن، اما یک راه دیگر باقی مانده‌بود. من عادت خوبی داشتم و آن، این بود که در این گونه موارد و در مواجهه با بن‌بست، موضوع را برای مدتی رها می‌کردم و به اصطلاح روی مسئله می‌خوابیدم، تجربه به من آموخته‌بود که در این موارد معمولاً دستیابی به یک راه‌حل چندان نا‌محتمل نیست. 
ادامه این «داستان زندگی» را هفته آینده در همین ستون بخوانید.

برچسب ها: زنان ، روستا ، کار
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار