رویداد ملی «قلمه» بر پایه یک ایده ساده، اما عمیق شکل گرفت: طنز فقط در تهران متولد نمیشود. جوان آنلاین: طنز، زبان نقد و آگاهی است؛ زبانی که میتواند هم لبخند بر لب بنشاند و هم اندیشه را به حرکت درآورد. در روزگاری که بسیاری از جریانهای فرهنگی در پایتخت متمرکز شدهاند، رویداد ملی آموزشی «قلمه» تلاشی است برای بازگرداندن طنز به متن زندگی مردم و کشف استعدادهای طنزپرداز در سراسر ایران. این رویداد که از سوی دفتر طنز حوزه هنری طراحی و اجرا میشود، تا امروز در ۱۱ استان کشور برپا شده و به تدریج به یکی از مهمترین رویدادهای ملی در حوزه طنز ادبی و هنری بدل شده است.
از ایده تا اجرا؛ چطور قلمه به جریان تبدیل شد؟
رویداد ملی «قلمه» بر پایه یک ایده ساده، اما عمیق شکل گرفت: طنز فقط در تهران متولد نمیشود.
دفتر طنز حوزه هنری با درک این ضرورت، تصمیم گرفت برنامهای طراحی کند که بهصورت استان به استان برگزار شود و ضمن شناسایی استعدادهای نو، بستر آموزش و تولید آثار طنز در سراسر کشور را فراهم کند.
قلمه در هر استان با انتشار فراخوان آغاز میشود. شرکتکنندگان که اغلب جوانان ۱۵ تا ۳۰ ساله هستند، پس از ثبتنام در کارگاههای تخصصی شرکت میکنند. این کارگاهها معمولاً در دو بخش حضوری و مجازی برگزار میشوند و شامل سرفصلهایی، چون شعر و نثر طنز، داستان طنز، کاریکاتور و کارتون، استندآپ کمدی، پادکست طنز، فن بیان و ایدهپردازی خلاق هستند. استادان شناختهشده طنز ایران – از نویسندگان مطبوعاتی تا طنزپردازان رادیو و تلویزیون – در این دورهها حضور مییابند تا تجربههای خود را به نسل تازه منتقل کنند.
مثلاً در یازدهمین دوره قلمه مهرماه امسال در مشهد برگزار شد و کارگاههای متنوعی در زمینههای مختلف طنز برگزار کرد. پیش از آن، استانهایی، چون سمنان، همدان، یزد، گیلان، قم، خوزستان، اردبیل و اصفهان میزبان این رویداد بودند. هر دوره متناسب با ویژگیهای فرهنگی استان طراحی میشود؛ در خوزستان تمرکز بر طنز اجتماعی بود، در یزد بر داستان کوتاه طنز و در گیلان بر طنز مطبوعاتی و پادکست.
چنین الگویی نشان میدهد؛ قلمه تنها یک کارگاه آموزشی نیست، بلکه یک جریان شبکهساز فرهنگی است؛ شبکهای از طنزپردازان جوان که پس از پایان دوره همچنان با دفتر طنز و یکدیگر در ارتباط میمانند و آثارشان را در قالب نشریات، کتابها و محافل طنز منتشر میکنند.
چرا برگزاری قلمه ضروری است؟
طنز در فرهنگ ایرانی همواره نقشی اجتماعی و انتقادی داشته است؛ از عبید زاکانی و دهخدا تا صابری (گلآقا) و طنزپردازان امروز. با این حال، در دهههای اخیر بخش مهمی از ظرفیت طنز کشور در تهران متمرکز شده و بسیاری از استعدادهای شهرستانی امکان بروز و دیدهشدن نیافتهاند.
قلمه پاسخی فرهنگی به این نابرابری است. این رویداد سه ضرورت اساسی را دنبال میکند:
۱) گسترش عدالت فرهنگی
طنز، همچون دیگر هنرها، نیازمند آموزش و میدان تجربه است. وقتی این آموزش از تهران به استانها میرسد، عدالت فرهنگی محقق میشود. جوانی در شاهرود، خرمآباد یا بندرعباس میتواند همان آموزشی را دریافت کند که یک طنزپرداز در پایتخت میگیرد. این اتفاق، به معنای واقعی، «ملی شدن طنز» است.
۲) پرورش نسل تازه طنزپردازان متعهد:
قلمه با تمرکز بر جوانان، درپی پرورش نسلی از طنزپردازان است که علاوه بر مهارت نوشتن و بیان، نگاه اجتماعی و مسئولانه نیز داشته باشند. در فضای امروز که طنز گاه به سطح شوخیهای بیریشه و فضای مجازی تقلیل مییابد، چنین دورههایی به تربیت نسلی کمک میکند که طنز را «هنر تفکر» میداند، نه صرفاً ابزار خنده.
۳) شکلدهی زیستبوم طنز استانی:
وقتی در هر استان گروهی از طنزپردازان آموزش میبینند، شبکهای محلی از نویسندگان و هنرمندان شکل میگیرد که میتواند به استمرار فعالیتها کمک کند. در برخی استانها پس از برگزاری قلمه، نشستهای ماهانه طنز، شبهای شعر طنز و انتشار نشریات محلی طنز راه افتاده است. به این ترتیب، طنز از یک رویداد مقطعی به یک جریان ماندگار فرهنگی تبدیل میشود. افزون بر اینها، قلمه در عمل نشان داده طنز میتواند پلی باشد میان هنر و جامعه. زبان طنز، اگر درست و اخلاقی به کار رود، هم انتقاد میکند، هم آگاهی میبخشد و هم مخاطب را درگیر میسازد. از همین روست که دفتر طنز حوزه هنری قلمه را صرفاً دورهای آموزشی نمیداند، بلکه آن را بخشی از مأموریت خود در زمینه تربیت هنرمند متعهد و اجتماعی تلقی میکند.
از کارگاه تا کتاب؛ ثمرات قلمه روی قفسه کتابفروشیها
نشانه موفقیت هر جریان فرهنگی، «تولید اثر» است. قلمه در این زمینه نیز به نتایج ملموسی رسیده است. بسیاری از شرکتکنندگان پس از پایان دوره، نوشتن را ادامه دادهاند و آثارشان در نشریات طنز، برنامههای رادیویی یا کتابهای مستقل منتشر شده است.
از جمله کتابهایی که مستقیماً از دل دورههای قلمه یا با حمایت دفتر طنز حوزه هنری منتشر شدهاند، میتوان به چند نمونه اشاره کرد:
«آشخور وارد میشود» نوشته مطهره حکیمیان، داستانی طنز درباره زندگی یک سرباز است که ایده اولیهاش در کارگاه طنز یزد شکل گرفت و پس از بازنویسی در همان دوره، ازسوی انتشارات سوره مهر منتشر شد.
«کاملاً» نوشته سیدمحمد ساداتاخوی، مجموعه طنزنوشتههایی است که بخشی از آن حاصل تعامل نویسنده با هنرجویان قلمه و نشستهای آموزشی دفتر طنز است؛ اثری که طنز را در مرز میان شوخطبعی و تأمل اجتماعی نگه میدارد. همچنین مجموعههای دیگری از طنزپردازان استانی در دست انتشار است؛ از جمله «قند در عسل» (طنزهای کوتاه اجتماعی از شرکتکنندگان دوره خوزستان) و «قندیل طنز» (منتخب آثار کارگاه مشهد) که نشان میدهد؛ مسیر قلمه به ثمر نشسته است. این خروجیها، در کنار شبکه ارتباطی و استمرار جلسات استانی، قلمه را به یک پلتفرم فرهنگی تبدیل کرده است؛ پلتفرمی که از آموزش آغاز میکند و به تولید اثر ختم میشود.
طنز؛ زبانی برای آگاهی و امید
در روزگاری که جامعه بیش از هر زمان دیگر به زبان نرم نقد و گفتوگو نیاز دارد، طنز میتواند یکی از مؤثرترین قالبهای هنری برای ترویج امید و اصلاح باشد. قلمه، با تأکید بر آموزش، اخلاق و تعهد در طنز، این پیام را منتقل میکند که خندیدن، اگر با تفکر همراه باشد، میتواند ابزار رشد فرهنگی باشد. برگزاری ۱۱ دوره موفق در استانهای مختلف، حضور بیش از هزار شرکتکننده از سراسر کشور و شکلگیری چندین اثر مکتوب و نمایشی از دل این رویداد، همه نشانه آن است که قلمه به مرحله بلوغ رسیده است. حالا دیگر طنز، نه فقط در مجلات و پایتخت، بلکه در شهرهای کوچک و میان نسل جوان جریان دارد. قلمه یعنی جوانهزدن لبخند آگاهانه در خاک فرهنگ ایران؛ طنزی که میخنداند، اما پیش از آن، میاندیشد.