اولین ترکش عدم موفقیت دشمن باز هم به منوتو خورد و تلاشهای این رسانه، برای جذب فاند بینتیجه ماند. حالا در کمتر از یک سال بعد از راهاندازی، منوتو دوباره مجبور شده، کرکرهها را پایین بکشد. جوان آنلاین: به جز اسرائیل که دچار افسردگی پس از شکست شده است، بازوان رسانهای صهیونیستها هم دچار بیماری مزمن شدهاند. تصور آنها این بود که با شروع حمله و تجاوز اسرائیل و آمریکا به ایران که چندین سال بود برای آن لحظهشماری میکردند، کار تمام میشود و استودیوهای نفرتپراکنیشان به تهران منتقل میشوند. اما همانند پاییز ۱۴۰۱ رؤیاپردازیها محقق نشد و حالا رسانههای فارسیزبان در خلسه و ناامیدی به سر میبرند تا آنجا که انتشار خبر به حراج گذاشتن «توالت فرنگی از جنس طلای ۱۸ عیار»، «انتشار خبر عذرخواهی نخستوزیر کانادا از ترامپ» و پوشش اخبار «بازی استقلال - آلومینیوم» را به پرداختن به شکستی که این رسانهها در جریان جنگ ۱۲ روزه متحمل شدند، ترجیح میدهند تا با سکوت از کنار این شکست عبور کرده باشند.
به گزارش مهر، در اولین ترکش عدم موفقیت این رسانهها برای به خیابان کشاندن مردم، باز هم به منوتو خورد و تلاشهای این رسانه، برای جذب فاند بینتیجه ماند. حالا و در کمتر از یک سال بعد از راهاندازی، منوتو دوباره مجبور شده، کرکرهها را پایین بکشد و خداحافظی کند.
منوتو دیگر توان زندهماندن ندارد
«این شبکه دیگر توان زندهماندن ندارد.» کمتر از سه ماه بعد از پایان جنگ ۱۲ روزه، کیوان عباسی این اعتراف را در پخش زنده این شبکه که بهصورت اینترنتی فعالیت میکند، اعلام کرد. منوتو که بعد از شکست در پروژه ۱۴۰۱ بهخاطر قطعشدن فاندهایش تعطیل شده بود، اوایل سال ۲۰۲۴ تلاش کرد دوباره این شبکه فارسیزبان را بهصورت اینترنتی احیا کند. منوتو با شروع جنگ ۱۲ روزه با همه توانش پای کار اسرائیل آمد تا بتواند هزینه اداره شبکه را تأمین کند. این حمایت حتی به توجیه حمله صهیونیستها به میدان تجریش هم رسید. درحالیکه دیگر رسانههای فارسیزبان تلاش میکردند اصل اتفاق را به حاشیه ببرند و هزینه آن را تا جای ممکن کم کنند، کیوان عباسی در مورد جنگی که در ایران اتفاق افتاده گفت: «دیگه بمبه دیگه میوفته، هم کسایی که باید کشته میشدن رو کشتن هم یکسری بیگناه کشته شد، این تقصیر جمهوری اسلامی است.» عباسی در ادامه مردم ایران را هم مقصر جنگ دانست، آنهم به این دلیل که در جنگ تماشاگر بودند و برخلاف خواسته آنها به خیابان نیامدند. چند وقت بعد کیوان عباسی در اسپیس منوتو رسماً اعلام کرد: «وضعیت ما اضطراری است، شاید باید زودتر میرفتیم و بعد از سه ماهی که گفته بودیم، میرفتیم.» و روز گذشته هم یکی از مجریهای منوتو رسماً اعلام کرد منوتو بعد از ۱۵ سال، عملاً فروپاشیده خواهد شد. با وجود خوشرقصیها و تلاشهای این شبهرسانه برای جلب حمایت و جذب فاند، منوتو نه توانست مخاطب جذب کند و نه توانست فاند لازم را برای ادامه فعالیتش جور کند. از قضا افسردگی پس از شکست رسانههای فارسیزبان بازهم دامن منوتو را گرفت.
اینترنشنال در هالووین
اینترنشنال در جریان جنگ ۱۲ روزه، در خط مقدم اجرای پروژههای رسانهای صهیونیستها قرار گرفته بود و تبدیل به تریبون فارسیزبان اسرائیل برای اعلام هشدارهای رژیم شده بود. برای مثال این شبهرسانه در ماجرای حمله به زندان اوین که برای زدن تیرخلاص به ایران طراحی شده بود، پای کار آمده بود. اما این رسانه هم از این افسردگی دور نمانده است. البته رویکرد ضدایرانی اینترنشنال شیب تندتری از دیگر رسانههای فارسیزبان دارد. اینترنشنال تنها رسانهای است که حتی در عادیترین شرایط هم تلاش میکند جنجالی به راه بیندازد و بلوایی به پا کند به امید آنکه جنگ داخلی اوج بگیرد؛ اما حتی اینترنشنال هم بعد از پایان جنگ ۱۲ روزه مسیر نزولی را طی کرد. نیمنگاهی به محتواهایی که این شبهرسانه منتشر میکند، نشان میدهد اینترنشنال بعد از پایان جنگ، بیشتر تمرکزش را برجلب رضایت و پوشش فانددهندهها متمرکز کرده و بر اتفاقاتی که در سنای آمریکا و سرزمینهای اشغالی میگذرد بیش از تحولات در ایران تمرکز کرده است.
در روزهای بعد از پایان جنگ، اعلام خبر عملیات پلیس آمریکا در میشیگان برای خنثی کردن یک عملیات تروریستی در آستانه جشن هالووین و پوشش اخبار هدیه دادن رئیسجمهورآمریکا به کودکان در جشن هالووین جذابیت بیشتری دارد. اینترنشنال در گریز به اتفاقات مربوط به محور مقاومت هم از روشهای نخنما و طنزگونه برای تخریب حماس استفاده و خبری را با این تیتر منتشر کرد: «اعضای حماس، آیفون ۱۷ را در غزه، ۱۱ هزار دلار میخرند تا ثروتشان را به رخ بکشند.» این نوع پوشش خبر که کیلومترها با کار حرفهای خبری فاصله دارد، با توجه به اوضاع نابسامان در غزه باورپذیر نیست؛ چراکه در موقعیت فعلی رفتارهای حماس و آنچه در غزه انجام میدهد، برای همه روشن شده است. واقعیت آن است که اینترنشنال در انتشار این قبیل خبرها، روی کندذهنی مخاطبانش حساب باز کرده است.
اینترنشنال در مواجهه با اتفاقات و رویدادهای داخلی بر مبنای اصل بهرهبرداری سیاسی از هر اتفاق اجتماعی، فرهنگی یا حتی ورزشی حرکت میکند. بعد از پایان بازی استقلال - آلومینیوم، کارشناس ورزشی شبکه اینترنشنال، پیروزی استقلال مقابل آلومینیوم را اینطور تحلیل کرد: «استقلال نتیجه را برد؛ اما فوتبال را آلومینیوم برد… فوتبال را این جوانها بردند که جلوی این استقلال بیرحم بازی را نبستند.» پوشش این خبر بهنوعی است که گویی کارشناس اینترنشنال حتی در بازی استقلال - آلومینیوم هم با دشمن فرضی میجنگد. بعد از پایان جنگ و شکستخوردن پروژه براندازی، اینترنشنال هم در فقدان سوژه به طنزپردازی افتاده و ترجیحش آن است برایآنکه چرخ اینترنشنال بچرخد، به حاشیههای اتفاقات آمریکا در جشن هالووین و پوشش صحبتهای نتانیاهو مشغول باشد.
بیبیسی فارسی بر طبل بیعاری میزند
در میان شبهرسانههای فارسیزبان، بیبیسی فارسی سعی میکند ژستی حرفهایتر بگیرد و در پوشش مواضع ضدایرانیاش چندان رو بازی نکند. بیبیسی در جریان جنگ ۱۲ روزه برخلاف اینترنشنال که تبدیل به تریبون فارسیزبان اسرائیل شده بود، یکی به میخ و یکی به نعل میزد و گهگاهی حملات اسرائیل علیه ایران را محکوم میکرد تا بتواند بخشی از مخاطبان داخلیاش را حفظ کند. بعد از پایان جنگ، بیبیسی فارسی هم رویکرد عجیبی اتخاذ کرده است. این رسانه نهتنها تمرکز چندانی روی اتفاقات و رویدادهای داخلی ایران ندارد و آنها را پوشش نمیدهد، بلکه از کنار اتفاقات و رویدادهای مهم بینالمللی هم عبور کرده و بیشتر شبیه به یک مجله سرگرمی عمل میکند. در میانه شرایطی که جهان درگیر اتفاقات و ناآرامیها بهخصوص در ماجرای سودان قرار دارد، بیبیسی ترجیح میدهد گزارشی خبری در مورد اینکه «چرا گورخرها، پانداها و برخی حیوانات، سفید و سیاه هستند» منتشر کند. از یک طرف، مهمترین دغدغهاش این است که چرا یک افسر پلیس در ایالت میشیگان، با شلوارک سوگند یاد کرده است و از آن طرف، حراج توالت فرهنگی که از طلای ۱۸ عیار ساخته شده، یکی از پستهای خبری این رسانه بود. به نظر میرسد بیبیسی در مسیر سفیدشویی و فاصله گرفتن از موقعیت جنگی آنقدر تند رفته که حالا حتی از شمایل یک رسانه با شاخصهایی که آنها را حرفهای میداند فاصله گرفته و به یک مجله سرگرمی تبدیل شده است تا آنجا که حتی از مقابل اتفاقات و رویدادهای خبری مهم جهان، با سکوت عبور میکند. بیبیسی فارسی افسردگی بعد از شکستش را با زدن بر طبل بیعاری و پوشش خبرهایی که کوچکترین سویه سیاسی ندارند، مدیریت میکند.
نان به نرخخوران بلوا در ایران
بعد از اتفاقات پاییز ۱۴۰۱ شبهرسانههای فارسیزبان شکست سختی خوردند. این رسانهها که تا مدتها بدون رو شدن وابستگیشان به غرب و به ظاهر مستقل فعالیت میکردند، بعد از پاییز ۱۴۰۱ ارتباطات پشتپردهشان با صهیونیستها و آمریکاییها را رو کردند و رویکردشان برای مخاطب ایرانی داخل کشور، روشن شد. همین موضوع باعث شد برخی از این رسانهها بخشی از برنامههایشان را تعطیل کنند و با برخی از مجریان بدنام و وابسته به تجزیهطلبها، خداحافظی کنند تا سفیدشویی نسبی حاصل شود؛ اما وجه دیگر این بود که در سایه کاهش اعتماد و البته مخاطب، بودجههای آنها تا حد زیادی کاهش پیدا کرد و ترامپ هم برای مدتی فاندهای این رسانهها را قطع کرد. با شروع جنگ ۱۲ روزه این رسانهها این بار علناً به عنوان بازوی رسانهای صهیونیستها به میدان آمدند و پیامهای دشمنان صهیونیستی خطاب به مردم ایران را منتشر کردند. پایان این جنگ که با طراحی پیچیده رسانهای شروع شده بود، ضربه سنگین دیگری به این رسانهها زد و آنها را در خلسه فروبرد تا آنجا که با نگاهی به نحوه پوشش اخبار این شبهرسانهها بهوضوح، شاهدیم که رویکرد آنها پیش و پس از جنگ تغییر محسوسی کرده است. برای این رسانهها که حالا دیگر نه شبیه به یک رسانه که شبیه به پروژهبگیران صهیونی عمل میکنند، کاسبی زمانی سکه میشود که پای آشوب و شورش و بلوایی در داخل ایران در میان باشد.