کد خبر: 1323830
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۶
خودپسندی را چگونه درمان کنیم؟ یکی از آفاتی که انسان را به دام شیطان مبتلا می‌کند و حتی انسان را از مسیر سعادت باز می‌دارد و به دنبال خود، انسان را به آفت‌های دیگر مبتلا می‌کند عجب و خودپسندی است.

جوان آنلاین: چگونگی و میزان تأثیر دین در هر جامعه‌ای از یکسو به تعریف و نقش دین در زندگی افراد و از سوی دیگر به شرایط اجتماعی-فرهنگی آن جامعه بستگی دارد. جوانان سرمایه‌های عظیم یک جامعه و آینده سازان نظام و افتخار آفرین مردم‌اند جامعه شناسان معتقدند جامعه‌ای سالم است که جوانانی سالم داشته باشد. یکی از راه‌های مهم تربیت سالم آشنایی جوانان با آموزه‌های دینی و باید‌ها و نبایدهاست. باید‌ها و نباید‌های دین به مثابه نسخه دکتر است که انسان را از بیماری‌ها نجات می‌دهد و نتیجه آن ایجاد جامعه‌ای قانون‌مند متمدن و سالم است. از این رو بایسته است همه مردم به ویژه جوانان با دین بیشتر آشنا شوند زندگی بدون ایمان و دین رنج‌آور است.

به گزارش مهر، به طور کلی جوانان ذهن خلاق و جستجوگری دارند و همواره به دنبال کشف حقیقت و حل مسائل و پاسخ گویی به شبهات خویش‌اند. جوان با ده‌ها سوال از جمله این که من کیستم و از کجا آمده‌ام و به کجا می‌روم رو به رو است که برای این سوال‌ها باید جواب قانع کننده‌ای ارائه داد. این شبهات به تعبیر آیت الله شهید مطهری گذرگاه خوبی هستند، اما عدم پاسخ گویی به آنها یا در نظر نگرفتن روحیه جوانان در هنگام پاسخ گویی موجب تزلزل در باور‌های دینی آنان می‌گردد و پایه‌های تربیت دینی را سست می‌گرداند. خدای متعال به نسل امروز عنایت فرموده و آن این است که قوای فکری و عقلانی جوانان امروز ما نسبت به نسل‌های پیش خیلی زودتر به کار می‌افتد، به طوری که علاقه‌مندند مسائل را به صورت ریشه‌ای و همراه با استدلال درک کنند و تنها به تبعیت از دیگران اکتفا نکنند و این نعمتی خدایی است که زودتر انسان‌ها را در معرض تکامل قرار می‌دهد. آن چه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان مرحوم آیت الله مصباح یزدی است:

یکی از آفاتی که انسان را به دام شیطان مبتلا می‌کند و حتی انسان را از مسیر سعادت باز می‌دارد و به دنبال خود، انسان را به آفت‌های دیگر مبتلا می‌کند عجب و خودپسندی است. خودپسندی آفت بسیار بدی است که غالباً توأم با غرور می‌شود. انسان خودپسند دیگران را به حساب نمی‌آورد و هر چه خودش می‌فهمد گمان می‌کند که آخرین مطلب صحیحی است که انسانی فهمیده است و هیچکس مثل او نمی‌فهمد و هر کس هر چه برخلاف آن مطرح کند طرد می‌کند و اصلاً قابل گوش‌دادن نمی‌داند، و این چنین مبتلا به غرور می‌شود. بزرگ‌ترین عاملی که انسان را روانه جهنم می‌کند غرور است که از همین عُجب شروع می‌شود.

ریشه این مسأله به حب ذات برمی‌گردد. حب ذات لازمه وجود انسان است و امکان ندارد هیچ موجود باشعوری فاقد حب ذات باشد. اما وقتی خدا به انسان توفیق می‌دهد که کاری را درست و با نیت خوب انجام دهد و به نتیجه هم برساند شیطان او را وسوسه می‌کند که واقعاً شما خیلی شخص ممتازی هستید. مثلاً اگر انسان عبادتی انجام داده است، به ذهن او القا می‌کند که خود را با گنه‌کاران مقایسه کن، و می‌گوید: «مردم این همه اهل گناه، شهوت‌رانی و هوس‌بازی هستند؛ اما شما الحمدلله اهل عبادت‌اید و از گناهان حفظ شده‌اید. شما خیلی بر دیگران امتیاز دارید!» بعد کم‌کم او را با اهل عبادت مقایسه می‌کند و برخی از کسانی را که اهل عبادت‌اند، اما لغزش‌ها واشتباهاتی دارند به رخ او می‌کشد. در سایر کار‌های خوب مانند تحصیل، تدریس، سخنرانی، انفاق و … هم سعی می‌کند به او القا کند که به واسطه این عملِ خوب بر اقران و افراد مشابه، بسیار برتری دارد.

انسان‌ها در برابر این وسوسه شیطان دو گونه برخورد می‌کنند؛ عده‌ای بلافاصله بعد از چنین وسوسه‌هایی به خود یادآوری می‌کنند که همه این خوبی‌ها نعمت خداست و هر کدام از اینها باعث بدهکاری بیشتر ما به خدا می‌شود. اگر نمازِ با حضور قلب خواندم باید بیشتر خدا را شکر کنم که توفیق حضور قلب به من داد. او بود که به من سلامتی بدن، ایمان، عقل و برخورداری از راهنمایی اهل معرفت عنایت کرد تا من موفق به نماز شوم و اکنون که خدا توفیق حضور قلب در نماز هم به من داد باید بیشتر خدا را شکر کنم. در روایت آمده است که وقتی حضرات معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین یاد نعمت خدا می‌افتادند هم به زبان الحمدلله می‌گفتند و هم سر مبارکشان را به علامت تعظیم پایین می‌آوردند. این یک نوع برخورد با نعمت‌های خدا، کار‌های خوب و تفضلات الهی است که البته چنین افرادی کم پیدا می‌شوند. ان‌شاءالله خدا به ما توفیق دهد که از ائمه معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعینیاد بگیریم و کم‌کم عادت کنیم که در برخورد با نعم الهی، لطف خدا را به یادآوریم و خود را بیشتر بدهکار او بدانیم؛ قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُم بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ.۲ این ادب اسلامی و اخلاق توحیدی است. دسته دیگر که شاید بیشترِ انسان‌ها را شامل شود وقتی در خود امتیازی نسبت به دیگران می‌بینند به خودشان می‌بالند و بادی به غبغب می‌اندازند که بله، ماییم که این‌گونه‌ایم! این همان حالت عجب است. شیطان از این راه وارد می‌شود و آن‌چنان انسان را به زمین می‌کوبد که تا مدتی گیج می‌شود.

راه مبارزه با خودپسندی چیست؟

اما راه علاج این آفت خطرناک چیست؟ طبعاً هر کسی برای خود امتیازاتی قائل است. اگر انسان اصلاً هیچ امتیازی برای خود قائل نباشد باز به نوعی، دچار ناسپاسی می‌شود و نعمت‌های خدا را درک نمی‌کند. خدای متعال به هرکسی امتیازی خاص عطا فرموده است. اما اگر حب ذات تربیت نشده باشد آثار بد مذکور را خواهد داشت.

بهترین راه علاج عجب این است که انسان به نقایص خود بیشتر توجه کند. امیرالمومنین صلوات‌الله‌علیه می‌فرمایند: «ما لابن آدم والعُجب اوّله نطفة مذرة وآخره جیفة غذرة وبینهما حامل العذرة؛۳ فرزند آدم را با خودپسندی چه کار؟! آدمی‌زادی که آغاز او آبی گندیده است و آخر کار او مرداری پوسیده و متعفّن است و بین این آغاز و انجام، حمل کننده عذره و فضولات است.» چنین موجودی به چه ببالد؟ این بهترین راهی است که آدم را از خودپسندی، عجب، غرور و کبر حفظ می‌کند. در قرآن هم با بیانی لطیف در چند جا به این مطلب اشاره شده است: «أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ؛۴ آیا انسان نگاه نمی‌کند که ما او را از نطفه‌ای آفریدیم که اکنون به مخاصمه با ما برخاسته و علیه ما سخن می‌گوید اعتقادات صحیح را انکار می‌کند و در برابر احکام ما، چون و چرا می‌کند.»

علاوه بر این، آنچه که خدا بر آن نطفه افزود همه نزد ما امانتی است که هر لحظه اراده کند می‌تواند آن را بگیرد. اگر عالِم دهر هم باشیم ممکن است در یک لحظه همه علوم ما به فراموشی سپرده شود. گاهی خدا برای ارشاد و تنبیه بندگان چیز‌هایی را از ذهن او می‌برد که گمان نمی‌کند روزی آنها را فراموش کند، برای آنکه بدانند که همه هستی آنها به دست خداست.

مرحوم آقای بهجت رضوان‌الله‌علیه نقل می‌فرمودند: «مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی غروی – آیت‌الله بهجت چه از نظر علمی و چه از نظر مقامات معنوی به ایشان بسیار ارادت داشت و مرحوم آقا شیخ محمد حسین نزد ایشان بسیار محبوب بود – درسی را برگزار کردند که بزرگانی، چون مرحوم آقای میلانی، مرحوم آقای طباطبایی و مرحوم آقاشیخ علی محمد بروجردی در آن درس شرکت می‌کردند. اما سه روز متوالی مطالب درس ایشان کاملاً تکراری بود. آقا شیخ علی محمد بروجردی که با ایشان خودمانی‌تر بودنداز ایشان حکمت این کار را سوال کردند. ایشان فرمودند: سه روز است که مغز من جامد است و هیچ فکر جدیدی به ذهنم نمی‌آید.»

ایشان این ماجرا را این‌گونه تفسیر می‌کردند که: «خدا می‌خواست به ایشان بفهماند که چه قدر محتاج به خداست و تفضل هر علم جدیدی به دست اوست.» فهمیدن این‌که عبد چه قدر نیازمند به خداست، هم برای خود ایشان و هم برای شاگردان‌شان از هر درسی مفیدتر بود.

خداوند حضرت یونس علیه‌السلام را نیز به خاطر ارتکاب یک ترک اوْلی مدتی در شکم ماهی حبس کرد. او سال‌های سال مردم را هدایت نموده و بار‌ها بی‌مهری‌ها و نامردمی‌های آنها را تحمل کرده بود. اما با ظاهر شدن آثار عذاب آنها را رها کرد و رفت و تا لحظه آخر صبر نکرد و در کنار مردم نماند. وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا ۷ آیه‌ای است که هر شب در نماز غفیله می‌خوانیم. شاید استحباب خواندن این آیه در هر شب برای این است که این داستان را فراموش نکنیم و بدانیم که خدا با کسی رودربایستی ندارد و حتی پیامبر خویش را به خاطر یک کوتاهی کوچک که تکلیف شرعی هم نبود تنبیه می‌کند.

۱. تحف العقول، ص ۲۸۵.

۲. حجرات، ۱۷.

۳. نهج البلاغه، حکمت ۴۵۴.

۴. یس، ۷۷.

۵. مائده، ۱۰۵.

۶. یوسف، ۴۲.

۷. انبیا، ۸۷.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار