جوان آنلاین: سالهاست با فرا رسیدن تعطیلاتی هر چند کوتاه، ترافیکهای سنگین و فلجکننده، زودتر خود را بر جادهها و اتوبانها حاکم میکنند. این اتفاق بیش از هر جا در مسیرهای منتهی به استانهای شمالی به چشم میخورد. در گیلان، محورهای اصلی ورودی به این استان به ویژه آزادراه
قزوین-رشت و جادههای کناری، به کابوسی برای مسافران و ساکنان تبدیل شدهاند. جایی که ترافیکهایش بعضاً میتوانند تا ۲۰ ساعت خودروها را همراه سرنشینانشان در جاده نگه دارند. این در حالی است که خیابانهای شهرهایی مانند رشت، انزلی، آستارا، ماسال، فومن و لاهیجان هم به طور کامل در ترافیک فرو میروند. مسیرها قفل شده و تردد حتی برای امور ضروری با مشکل مواجه میشود. قیمت ویلاها، هتلها و میهمانپذیرها چندین برابر افزایش مییابد و بسیاری از مسافران که توانایی پرداخت آن را ندارند، ترجیح میدهند همراه خانواده در چادرهایی، گوشه خیابانها، پیادهروها و پارکها شب را به صبح برسانند. قیمت غذا در رستورانها و حتی مواد غذایی اولیه در فروشگاهها به شدت بالا میرود که این امر علاوه بر مسافران به معیشت ساکنان محلی نیز آسیب میزند.
با شروع پاییز که موجب کاهش محسوس سفرهای بین شهری میشود، میتوان کمی آرامتر به تعطیلات تابستان و وقایع آن نگریست و تصمیم گرفت. همیشه و در ایام تعطیلات مطالب و گزارشهای زیادی در مورد ترافیک سنگین و چند ساعته اتوبانها و جادهها و چادر زدن مسافران در پارکها، خیابانها و ریختن زباله در معابر، کوه، جنگل، رودخانهها و دهها معضل و مشکل دیگر که همگی حاصل بیبرنامگی و عدم مدیریت مسافرت و اسکان است منتشر میشود. البته بعد از چند روز همه این مباحث به دست فراموشی سپرده میشود تا تعطیلات بعدی و بازی ویرانگر بعد انسان با طبیعت. در میان استانهای ایران، استانهای شمالی همیشه آماج هجوم وقت و بیوقت مسافران بودهاند و در این میان گیلان با دارا بودن سواحل زیبای خزر، جنگلهای انبوه، آب و هوای معتدل و فرهنگ غنی، یکی از مقاصد اول گردشگری محسوب میشود. اما این محبوبیت به ویژه در تعطیلات، تبعات سنگینی برای این استان به همراه دارد که در آخرین تعطیلات تابستانی دوباره بلای جانش شد.
خستگی گردشگری
با اینکه تقویم ایران مملو از مناسبتهایی است که به رنگ قرمز، بیانگر تعطیل بودن آن روز است، اما هنوز هیچ سازمان، نهاد و ارگانی نتوانسته است یک برنامه یا طرح جامع و قابل اجرا برای مدیریت سفرها ارائه کند. تعطیلات، نه اینکه فقط وقت مردم را در جادهها تلف کنند یا برای اقامت آنها مشکلی پیش بیاید، بلکه به عنوان قاتل محیط زیست و طبیعت هر بار بخشی از استانها را از بین میبرد.
بعد از تعطیلات پایان شهریور ماه، گیلان آنقدر به هم ریخته شده بود که مسئولان این استان اعلام کردند تاکنون چنین حجم مسافر و ویرانی را تجربه نکرده بودند. چند هزار تن زباله رها شده در جنگلها، سواحل و کنار جادهها، چهره طبیعت بکر این استان را به یک زبالهدان بزرگ تغییر داده و به تهدیدی جدی برای اکوسیستم این منطقه تبدیل شده است.
وقتی مسافران زیادی به یکباره وارد منطقهای میشوند، در گام اول جایی برای اسکان ندارند و به همین دلیل در منطقهای مثل گیلان، خودروها به سمت جنگلها و سواحل هجوم میبرند و روشن کردن آتش در مناطق ممنوعه و ایجاد آلودگی صوتی، قبل از هر چیز، آرامش و حیات طبیعی را مختل میکند.
مدتهاست گیلانیها فکر میکنند در شهر خود محبوس شدهاند. آنها میگویند در تعطیلات، انجام کارهای روزمره، رفتوآمد و برخورداری از آرامش برایشان غیرممکن میشود. این موضوع به ایجاد نوعی «خستگی گردشگری» و حتی تنش بین میزبان و میهمان منجر شده است.
محمدامین مینایی رسا، جامعهشناس و استاد دانشگاه با بیان اینکه وقتی ورود مسافران به منطقهای از یک حد مشخص فراتر برود، زیرساختهای شهری، روستایی و خدمات عمومی تحت فشار قرار میگیرند و دیگر نمیتوانند پاسخگوی نیازها باشند، میگوید: «در چنین شرایطی مراکز درمانی و اورژانس به دلیل افزایش حوادث رانندگی و بیماریها، تحت فشار شدید قرار میگیرند و خدماترسانیها از مسیر عادی خارج میشوند.»
او با تأکید بر اینکه در هیچ جای ایران برنامهریزی برای پاسخگویی و خدمات رسانی به چندصدهزار نفر بیش از ساکنان صورت نگرفته است، تصریح میکند: «سیستمهای آب، برق و فاضلاب شهرهای کوچک و روستاهای گردشگری، گنجایش خدمترسانی به جمعیت بالا را ندارند و با خاموشی و کمآبی مواجه میشوند.»
وی تأکید میکند: «اگر سری به روستاهای گیلان بزنید و نظر بومیها را در مورد ورود این حجم از مسافر بپرسید متوجه میشوید بسیاری از ساکنان محلی معتقدند تعطیلات و هجوم مسافران از روال خود خارج و به مزاحمت تبدیل شده است.»
استفاده از طرحهای امتحان پس داده
با نگاهی به استانهای شمالی و تکرار بیمعنای داستان «تعطیلات و معضلات» ثابت میکند هنوز هیچ نهاد و سازمانی حتی متولیان امر نتوانسته و شاید نخواستهاند فکری برای مدیریت این شرایط کنند. مثلاً در گیلان که وقت و بیوقت مورد هجوم مسافران قرار میگیرد هنوز طرحی جامع برای گردشگری پایدار تدوین نشده است. طرحی که ظرفیت برد اکولوژیک و زیرساختی هر منطقه از استان را مشخص کند و بر اساس آن، تعداد مجاز گردشگر را تعیین کند و اجازه ورود بدهد.
برای انجام این کار نیاز نیست خیلی راه دوری برویم. استفاده از تجربیات دیگر کشورها و تنظیم طرحهای آنها با داشتهها و وضعیت استانهای خودمان، اولین قدم در مدیریت سفر به شمار میآید.
مریم صبوری، کارشناس حوزه گردشگری و تورهای خارجی با تأکید بر اینکه تمهیدات کشورهای پیشرفته برای مدیریت گردشگری انبوه، برنامههایی امتحان پس داده هستند که میتوان از تجربیات آنها بهره برد و دیگر نیازی به آزمون و خطا نیست، میگوید: «در بعضی کشورهای آسیایی و اروپایی، با استفاده از تکنولوژی و مدیریت یکپارچه، این چالشها به خوبی مدیریت میشوند که یکی از آنها سیستم رزرواسیون و سهمیهبندی اجباری است.»
او با گریزی به کشورهای اروپایی که زیاد مورد توجه گردشگران هستند، ادامه میدهد: «در ونیز ایتالیا یا ماچو پیچو در کشور پرو، مسافران برای ورود به این شهرها و سایتها، حتماً باید از قبل بلیت و زمان بازدید رزرو کنند. تعداد بازدیدکنندگان در روز به شدت کنترل میشود. این مدل برای مناطق حساس گیلان مانند اطراف آبشار لاتون یا دلتای سفیدرود قابل اجراست. در سوئیس و ژاپن هم توسعه فوقالعاده حمل و نقل عمومی در دستور کار قرار گرفته و به سرانجام رسیده است. در این کشورها شبکه ریلی بسیار کارآمد و دقیق، اولین و آخرین گزینه سفر است. مردم ترجیح میدهند به جای رانندگی در ترافیک، با قطار سفر کنند، زیرا سریعتر، راحتتر و مقرونبهصرفهتر است.»
به گفته این کارشناس حوزه گردشگری، در پایتختهای انگلستان و سوئد، یعنی لندن و استکهلم، ورود به مرکز شهر در ساعات شلوغی، مستلزم پرداخت عوارض سنگین است. این سیستم به شدت از تردد خودروهای شخصی میکاهد و مردم را به استفاده از حمل و نقل عمومی سوق میدهد. این ایده برای مرکز شهر رشت یا انزلی قابل بررسی و اجراست.
صبوری تأکید میکند: «قیمتگذاری پویا برای اماکن اقامتی و اطلاعرسانی شفاف در این رابطه هم میتواند کمک شایانی به پایین آمدن حجم و ازدحام مسافران کند. هتلها و مراکز اقامتی بر اساس تقاضا، قیمتهای مختلفی دارند، اما این نوسانات بر اساس قوانین مشخصی است و از افزایش سرسامآور و غیرمنطقی جلوگیری میشود. همچنین از طریق اپلیکیشنها، ازدحام لحظهای نقاط مختلف به گردشگران اطلاعرسانی میشود تا از رفتن به آن نقاط پرهیز کنند.»
با تمام این تفاسیر و در کمال تأسف، مسئولان داخلی آنقدر بیکار و بیبرنامه مینشینند تا اتفاقی بیفتد تا ابتدا واژه «بحران» را وسط بکشند و بعد با تشکیل جلسات و نشستهای بیمورد، وارد بازی شوند.
مثلاً چندی پیش یکی از مسئولان استان گیلان گفته بود: «مدیریت این حجم از مسافر نیازمند یک برنامهریزی استراتژیک، بینبخشی و بلندمدت است. راهکارها را میتوان در سه دسته کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیمبندی کرد که استقرار ستاد بحران سفر در تعطیلات و تشکیل ستاد ویژه متشکل از استانداری، پلیس راه، اداره حمل و نقل، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و شهرداریها برای مدیریت لحظهای ترافیک و بحران، از جمله راهکارهای کوتاهمدت و فوری است.» پیشنهادی که نه خودش میداند چطور باید اجرا شود و نه دیگر مسئولان!