جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، زندگینامهای نوانتشـــــار و دوجلدی برای شادروان آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی است. این مجموعه توسط دکتر صفاء الدین تبرائیان تالیف شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن همت گماشته است. خبرگزاری ایبنا در باب محتوای این کتاب، به نکات پی آمده اشارت برده است: «کتاب دو جلدی زعیم حوزه نجف، زندگی و کارنامه آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی، تالیف صفاءالدین تبرائیان، از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به تازگی منتشر شد. حضرت آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خوئی، یکی از بزرگترین و برجستهترین علما و فقهای شیعه بود. او در دورهای پرحادثه و تاریخی زندگی کرد، که شاهد اتفاقات مهمی چون: تهاجم انگلیس به عراق، جنبش علما و انقلاب ۱۹۲۰، حکومت خاندان فیصل، کودتاهای متعدد، روی کار آمدن رژیم بعث و جنگ ایران و عراق بود. همچنین در دوران او، انتفاضه شعبانیه و سرکوبهای گسترده شیعیان توسط حکومت صدام رخ داد. آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، او را عالمی بزرگ، فقیهی برجسته و مفسری نوآور توصیف کردهاند، که در طول زندگی خود، بیش از هفتاد سال به تدریس و آموزش صدها مجتهد و دانشمند پرداخت. آیتالله خوئی با حکمت و شجاعت بسیار، تا پایان عمر از حوزهنجف اشرف - که یکی از مراکز مهم علوم دینی شیعه است- دفاع کرد و اجازه نداد که حوزه دستخوش فشارهای سیاسی و ظلم شود. تلامذه و شاگردان او که در کشورهای مختلف اسلامی پراکندهاند، همچنان راه علمی و فقهی استاد خود را دنبال و آموزههای او را، به نسلهای بعد منتقل میکنند. در دوره انتفاضه شعبانیه، که حکومت صدام به شدت به مردم و حوزههای علمیه فشار آورد و بسیاری از مردم بیگناه را به شهادت رساند، آیتالله خوئی نیز گرفتار سختیها و آزارهای رژیم شد. با وجود شکنجهها، تهدیدها و شهادت عزیزانش، او هرگز تسلیم زور و ظلم حکومت بعثی نشد و با صبر و مقاومت، مسیر دین و علم را ادامه داد. نهایتاً در سالهای پایانی عمر، مظلومانه و غریبانه در نجف به دیدار معبود شتافت و در حرم امام علی (ع)، آرام گرفت. زندگی و فعالیتهای علمی و دینی آیتالله خوئی، میراثی ارزشمند برای جهان اسلام و بخصوص حوزههای علمیه شیعه باقی گذاشت، که تا امروز راهنمای بسیاری از علما و دانشمندان است. او نمونهای از عزم، حکمت و پایداری در برابر ظلم و دشمنی بود و با تمام وجود، خود را وقف تعلیم، ترویج دین و دفاع از مظلومان کرد...».
چندی پیش و در سالروز ارتحال آیت الله العظمی خویی، از «زعیم حوزه نجف» در بقعه شیخ نوایی شهر خوی رونمایی شد. تارنمای ناشر، در گزارش این مراسم آورده است: «سی وچهارمین سالگرد ارتحال حضرت آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی (ره) و آئین رونمایی از کتاب زعیم حوزه نجف، با حضور حجتالاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفاءالدین تبرائیان نویسنده کتاب و مردم و مسئولان خوی، در بقعه شیخ نوایی این شهر برگزار شد. در این مراسم حجتالاسلام پورمحمدی با اشاره به نقش اثرگذار مرحوم آیتالله خویی در ایجاد اتحاد در جهان اسلام، افزود: در حال حاضر نیز، نیازمند حفظ وحدت برای مقابله با توطئههای صهیونیسم و امریکا هستیم. رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی به نقش رسانهها در جامعه کنونی اشاره کرد و گفت: امروز رسانهها هم میتوانند عامل افتراق و اختلاف باشند وهم عامل وحدت وانسجام باشند، که ضروری است رسانهها انسجام و وحدت ملی را با قدرت تقویت کنند. در ادامه این مراسم، صفاالدین تبرائیان نویسنده کتاب زعیم حوزه نجف گفت: بیشترین شاگرد را در جهان اسلام این عالم زبانی تربیت کرده که هر کدام جزو مراجع بزرگ شیعه شدند. وی تصریح کرد: تالیفات آیت الله خویی بسیار زیاد است و در حال حاضر در حوزههای علمیه ایران و عراق، تدریس میشود. غلامحسین آزاد فرماندار خوی نیز، در این مراسم اظهار کرد: حضرت آیت الله العظمی خویی افتخار جهان تشییع است و این عالم ربانی، سالهای عمرش را به تربیت شاگردان و تدریس علوم دینی سپری کرد. در انتهای این مراسم نیز، اثر تازه نشر زعیم حوزه نجف زندگی و زمانه آیتالله العظمی خوئی - که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است- با حضور رئیس این مرکز، نویسنده کتاب، علما و مسئولان شهر خوی رونمایی شد...».
در ابتدای این اثر، زندگینامهای خودنوشت از آیتالله خویی درج شده است، که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید: «من در شب ۱۵ رجب ۱۳۱۷ هجری، در شهر خوی ـ از شهرهای آذربایجان ـ به دنیا آمدم و در همان جا، در کنار پدر و برادرانم پرورش و رشد یافتم. خواندن و نوشتن و بخشی از مقدمات را به خوبی فرا گرفتم، تا اینکه در مسئله مشروطیت، اختلاف شدید میان مردم آغاز شد و به دنبال آن، پدرم در سال ۱۳۲۸ هجری به نجف اشرف مهاجرت نمود و سپس من در سال ۱۳۳۰ هجری، به همراهی برادر بزرگترم مرحوم سید عبدالله خوئی و دیگر اعضای خانواده مان، به پدر پیوستیم. من به هنگامی که به نجف اشرف ـ دانشگاه دینی شیعه امامیه ـ رسیدم، به فراگرفتن علوم ادبی و منطق پرداختم و سپس کتابهای درسی در زمینه فقه و اصول را در نزد گروهی از بزرگان خواندم، که از آن جمله علامه بزرگوار مرحوم پدرم بود... سپس برای مراحل بالاتر (بحث خارج) در دروس مدرسین بزرگ در سال ۱۳۳۸ حضور یافتم، که نام پنج تن از این اساتید را ذکر میکنم: آیت الله شیخ فتح الله، معروف به شیخ الشریعه اصفهانی/ آیت الله شیخ مهدی مازندرانی/ آیت الله شیخ ضیاء الدین عراقی/ آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی/ آیت الله شیخ محمد حسین نائینی. از دو نفر اخیر، در زمینه آموزش فقه و اصول، استفاده بیشتری نمودهام، به طوری که سالیان متمادی در نزد هر دو، دوره کامل اصول و چندین کتاب فقه را تلمذ مینمودم و در همان زمان، بحث هر یک از دو بزرگوار را بر جمعی از شاگردان حاضر در بحث - که گروهی از افاضل در میان آنها بودند- تقریر و بیان میکردم. مرحوم نائینی آخرین استاد من بود، که همواره در کنار وی بودم. من در مسئله نقل روایت مشایخی دارم، که به من اجازه دادهاند که از کتابهای امامیه و دیگران، از آنها روایت کنم و روی همین اصل، من از طرق متعدده، کتابهای چهارگانه خودمان (الکافی، الفقیه، التهذیب، الاستبصار) و هم چنین کتابهای جوامع الحدیث اخیر (الوسائل، الوافی، البحار و دیگر کتابهای اصحاب خودمان) را، نقل و روایت میکنم. از جمله طرق من در نقل حدیث، اجازه استادم نائینی از استادش نوری و از طرقی است، که در آخر کتابش مستدرک الوسائل معروف به مواقع النجوم آورده است و به خاندان عصمت و طهارت منتهی میگردد. من بیشتر به تدریس پرداخته و بحثهای بسیاری در فقه، اصول و تفسیر داشتهام و گروه بیشماری از افاضل طلاب حوزه نجف اشرف را، تربیت نمودهام. بحثهای من در فقه، دو دوره کامل بحث خارج، بر مبنای کتاب المکاسب شیخ اعظم انصاری بود. البته کتابهای دیگری از جمله دو دوره کامل کتاب «صلوه» را هم، تدریس نمودهام. در ۲۷ ربیع الاول سال ۱۳۷۷ هجری، تدریس فروع العروه الوثقی تألیف فقیه الطائفه سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، از کتاب طهارت را آغاز نمودم...».