جوان آنلاین: از مهمترین تصمیمات راهبردی جمهوری اسلامی پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه، تلاش برای تعیین قواعد بازی در عرصه رویارویی حاضر و حتی در سطح منطقه است؛ اقدامی که ترمیم و ارتقای توان رزمی و دفاعی، نقطه آغاز و پشتوانه اصلی آن به شمار میآید.
رکن مهم دیگر، فائق آمدن بر تهدیدات همهجانبه دشمنان چه در داخل و چه در خارج با استفاده از ظرفیتهای درونی است. بر همین اساس، تقویت استراتژی ایران در دو بعد پدافندی و آفندی باید برای دشمنان محرز شود که با بازنمایی آن در عرصه جهانی، این موضوع محقق خواهد شد.
در همین چارچوب رزمایش «اقتدار پایدار» نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را میتوان نخستین مانور استراتژیک در دوران پساجنگ دانست که با برخورداری از دو مؤلفه کلیدی- گستره جغرافیایی فرامرزی در آبهای شمال اقیانوس هند و دریای عمان و بهرهگیری از موشکهای نقطهزن- نقطه آغازی بر تقویت راهبرد ایران در مقابله با دشمنان خواهد بود. واکنش رسانههای مطرح جهان، خصوصاً رسانههای عبری به این رزمایش، نشان میدهد ایران برای بیان قدرت راهبردی و تثبیت بازدارندگیاش علیه تهدیدات، موفق عمل کرده است.
تخریب ادعاهای امریکا و شکست حیثیتی برای آن
امریکا و رژیمصهیونیستی از ابتدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه گمان میکردند با حملات تروریستی، ترورهای هدفمند و هدف قرار دادن پایگاههای نظامی، به قدرت دفاعی ایران چنان ضربهای وارد میشود که توان پاسخگویی از آن سلب خواهد شد.
به طور ویژه، دستورالعمل هدف قرار دادن لانچرها و انبارهای مخازن موشکی، به دنبال خنثیسازی واکنش ایران و در نهایت عقبنشینی بود، اما عملیاتهای ممتد و هدفمند در آن شرایط طاقتفرسا از سوی رزمندگان کشور، نه تنها سدی در برابر جبهه امریکایی- صهیونی بود که فراتر از آن، امریکا را مجبور کرد آتشبس را برای پایان دادن به خسارت به سرزمینهای اشغالی مطرح کند.
خسارتهای عمده به تلآویو که به اعتراف خبرنگاران خارجی حاضر، این شهر را همانند غزه کرده بود، فصلی جدید از جنگ علیه منافع امریکا و رژیمصهیونیستی را به ظهور رساند.
تصمیمگیران و سیاستمداران کاخ سفید به این درک رسیدند که تداوم جنگ نه تنها به نفع آنها نیست که میتواند، روندی جدید را برای افول رژیم به ثبات برساند.
شتاب بازیابی رزمی و عملیات دقیق موشکی، به معنای واقعی توانمندیهای نهفته نظامی کشور را به آنها اثبات کرد، از این رو استمرار حملات موفقیتآمیز ایران، حیثیت امریکا را که با ادعاهای پرطمطراق، خود را پیروز این جنگ و ایران را ضعیف شده معرفی میکرد، در جهان به سخره میگرفت.
شکست امریکا و رژیمصهیونیستی در رویارویی با ایران، موقعیت و سرفصلی نو را برای بازسازی و ارتقای قدرت نظامی برای کشور به ارمغان آورد.
در سایه چنین رویدادی، دست اندرکاران و بانیان پیشرفت نظامی دست به کار شدند تا شکست حیثیتی دیگر را به باور خام جبهه امریکایی- صهیونیستی وارد کنند که رزمایش اقتدار نمونهای از آن محسوب میشود.
هضم توطئهها با نمایش قدرت درونی
بعد از جنگ ۱۲ روزه، بخش افراطی جریان اصلاحات وارد میدان شد تا از یکسو با تفرقهاندازی میان گروههای سیاسی و از سوی دیگر با نقد کردن خواستههای خفته و نامشروع، مطامع سیاسی خود را تأمین کنند.
بیانیه اخیر جبهه اصلاحات با هدف توطئه علیه امنیت کشور، دوقطبیکردن و آشوبآفرینی در جامعه و بسترسازی برای تسلیم شدن در برابر امریکا، نمونه بارز آن است، البته نمایش رویکرد جدید این جریان فرصتطلب، بلافاصله بعد از جنگ با مطالبه ضدساختاری «تغییر پارادایم» و به دنبال آن طرح پیشنهاد تأسیس مجلس مؤسسان از سوی یکی از سران فتنه، استراتژی ضدملی روحانی و سخنان ظریف در مورد تغییر از درون ایران به عنوان تنها راهحل عبور از بحران منطقه، کلید خورد. از آنجا که آشوبآفرینی در جامعه در پلن دوم امریکا بعد از حملات تروریستی قرار دارد، ارائه این بیانیههای دومینووار، هموار کردن مسیر امریکا بود. تردیدی نیست که این امور از دید کاخ سفید نه تنها پنهان نیست که مبنای محاسباتش علیه ایران قرار میگیرد.
گرچه رسوایی این جریان سیاسی و افشای نیات شوم آنها در برابر جامعه، موضعگیری تندی را از سوی اصلاحطلبان معتدل برانگیخت و انتقادات موجود از همه طیفهای سیاسی، آن را به گوشه رینگ برد، اما هنوز ظرفیتشان را در تخریب هسته نظام و آرامش درونی خنثی نکرده است.
از سوی دیگر، امریکا به جز تشویش فضای سیاسی، برنامهای ضدامنیتی برای برجسته کردن اختلافات در جامعه، در میان قومیتها و تأمین تروریستهای محلی دارد، از این رو برای مهار پروژه ضدایرانی و مشترک امریکا و رادیکالهای اصلاحات، باید مسائل وحدتبخش و غرورآفرین را در جامعه مطرح کرد و به آن مرکزیت داد.
از سوی دیگر هشدارهایی را هم برای گروهکهای تروریست و سایر مزدورانی که در فکر عملیات ضدامنیتی علیه مردم هستند، فراهم کرد و به آنها در مورد شروع دوباره فعالیتهای تروریستی اخطار داد.
برگزاری رزمایش اقتدار پایدار در امتداد حملات موفقیتآمیز موشکی ایران که اعتمادبهنفس را به مردم بخشید، میتواند نقطهای هشدارآمیز برای مقابله سخت با دشمنان و تروریسم منطقهای باشد.
علاوه بر آن، به دلیل آنکه رویش دوباره باور به قدرت درونی و ایمان به فرمانروایی حاکمیت در میان مردم، در تضاد با پارادایم جریان مدعی اصلاحات است، نتیجه این رزمایشها توطئههای نهفته آنها را در خود هضم میکند. از سوی دیگر، آمادگی ایران در برابر تهدیدات خارجی، جای تهدید گروهکهای داخلی را خالی میکند.
پیام چندوجهی راسخ برای کاخ سفید
پیام صریح و بیپرده این رزمایش که فراتر از آبهای خلیج فارس و تنگه هرمز برگزار شد، از چند جنبه قابل بررسی است:
۱) به طور علنی به امریکا، رژیمصهیونیستی و دیگر متحدان آنها هشدار میدهد که هر گونه ماجراجویی علیه ایران و حتی پیرامون جغرافیای آن با عواقب سنگینی مواجه خواهد شد.
۲) ایران برخلاف تبلیغات رسانهها و مقامات غربی نه تنها تضعیف نشده، بلکه آمادگی و توانایی برای جنگ و رویارویی با هر عنصر متجاوز را فراتر از مرزهایش حفظ کرده است.
۳) رزمایش دریایی در دو پهنه استراتژیک شمال اقیانوس هند و دریای عمان نشان میدهد ایران واقعیتهای میدانی را درک میکند، از تحرکات و نقشههای دشمن در پیرامون خود مطلع است و تدابیر مناسبی را برای آن در نظر گرفته است.
۴) مورد آخر به موضوع حفظ توانمندیها و دانش بازسازی دلالت دارد. با وجود آسیب به برخی بخشهای نظامی، جمهوری اسلامی همچنان با اتکا بر دانش و فناوری بومی شدهاش میتواند به سرعت، قوای نظامیاش را بازیابد و حتی فراتر از آن، قابلیت توسعه فناوری نظامی را ارتقا دهد.
با توجه به عواملی که ذکر شد، تداوم رزمایشهای اقتدار میتواند به تثبیت بازدارندگی ایران از دو بعد داخلی و خارجی منجر شود، زیرا استراتژی امریکا برای مهار ایران هم نظم درونی را نشانه گرفته و هم شامل اقدامات گسترده خارجی برای هدف قرار دادن قدرت ایران است، از این رو تفسیر ابعاد اثرگذار آن، شامل همه میادین رویارویی با دشمنان خواهد بود.