کد خبر: 1308141
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۹
مستند «صدای غزه» و ثبت صدا‌هایی که در هیاهوی رسانه‌ای جهان شنیده نمی‌شود
روزمر‌گی‌های غزه علیه فراموشی اما این روزمرگی‌ها تابع بستر جغرافیایی و سیاسی خود نیز هستند. در نقاط امن جهان، روزمرگی نشانه ثبات و آرامش است؛ نوعی تکرار آسوده و قابل پیش‌بینی
محمدسعید پروین

جوان آنلاین: آنچه به زندگی انسان‌ها با انواع تفاوت‌هایشان رنگ و لعاب می‌دهد، «روزمرگی»‌های زندگی است؛ همان لحظات ساده و بی‌ادعایی که در ظاهر تکراری، اما در باطن حامل ریشه‌های عمیق فرهنگی، احساسی و اجتماعی‌اند. انسان‌ها با همین روزمر‌گی‌ها زندگی می‌کنند؛ از دم‌دستی‌ترین کار‌ها گرفته تا حسی‌ترین مناسک انسانی، همگی بخشی از معماری پنهان زندگی‌اند. زیست روزمره، نه تنها از فرهنگ و تاریخ تغذیه می‌کند، بلکه خود به مثابه بستری زنده، فرهنگ را می‌سازد، بازتعریف می‌کند و بسط می‌دهد. 

اما این روزمرگی‌ها تابع بستر جغرافیایی و سیاسی خود نیز هستند. در نقاط امن جهان، روزمرگی نشانه ثبات و آرامش است؛ نوعی تکرار آسوده و قابل پیش‌بینی. اما در جغرافیای بحران در سرزمینی، چون غزه، روزمرگی تبدیل به مرز لرزانی میان زندگی و مرگ، آرامش و اضطراب، امید و یأس می‌شود. آنچه در غزه هر روز اتفاق می‌افتد، شاید به ظاهر تکرار باشد، اما تکراری ناامن، پر از بیم و اضطراب و در عین حال پر از اصرار بر زیستن و ایستادن. 

وقتی صدای دستفروش‌های محلی که اول صبح با صدای بلند قهوه عربی و شیر داغ عرضه می‌کنند با صدای بازی و خنده کودکان در مسیر مدرسه آمیخته می‌شود، گمان می‌کنی با شهری عادی و شاد طرف هستی، اما همین صدا‌ها ناگهان با وزوز پهپاد‌های شناسایی، غرش جنگنده‌ها و انفجار بمب‌ها قطع می‌شوند. غزه جایی است که زیست روزمره درگیر جنگ است، اما تسلیم آن نمی‌شود. در اینجا، صدای خنده کودک، صدای افتادن نان از تنور یا حتی گفت‌وگوی زن و شوهر در چادر آوارگان، همگی تبدیل به بیانیه‌هایی بی‌صدا از مقاومت فرهنگی و انسانی می‌شوند. این صدا‌ها اگرچه شکننده‌اند، اما در عین حال، محکم‌ترین سند‌های زندگی‌اند. غزه‌ای‌ها با همین صدا‌های به ظاهر ساده در حال ثبت حافظه‌ای جمعی از رنج و بقا هستند. 

رنج مردم غزه، اما فقط در آوار و انفجار خلاصه نمی‌شود. این رنج، ژرف، طولانی و لایه‌لایه است. رنج دوری از خانه‌هایی که دیگر نیستند. رنج کودکانی که بدون مدرسه مانده‌اند، مادرانی که با دست خالی از داغ فرزندشان سخن می‌گویند و مردانی که برای نجات یک مجروح، جان خود را کف دست می‌گیرند. این رنج، هم جسمانی است و هم معنوی، هم در سطح دیده می‌شود و هم در عمق روح رسوب می‌کند. 

اما در دل همین رنج، امیدی عمیق حضور دارد؛ امیدی ریشه‌دار و آرام، اما شکوهمند. امیدی که مردم غزه را به صبح فردا پیوند می‌زند؛ به لحظه‌ای که خانه‌ها دوباره ساخته شوند، کودکان دوباره به مدرسه بروند، نانوایی‌ها دوباره با صف‌های عادی پر شوند و صدای بازی بچه‌ها دیگر با صدای بمب اشتباه گرفته نشود. این امید، امید بازگشت به خانه است، نه فقط خانه فیزیکی که خانه معنوی، خانه کرامت انسانی، خانه‌ای که در آن صلح و امنیت ساکن باشد. 

فرهنگ غزه، در چنین شرایطی از دل همین رنج و امید ساخته می‌شود. فرهنگی که نه در کتابخانه‌ها و گالری‌ها، بلکه در کوچه‌های نیمه‌ویران، پشت پرده چادر‌های اردوگاه، روی دیوار‌های پر از پوستر شهدا، و در صدای دعا‌های زیر لب شکل می‌گیرد. این فرهنگ، فرهنگی زنده و متحرک است که از دل خاکستر و آوار همچنان ایستاده است و در حال خلق زیبایی‌هایی نو از دل فاجعه است. 

باید گفت که روزمر‌گی در غزه، نه یک تکرار خسته‌کننده، بلکه نوعی ادبیات مقاومت است. زبانی است که با آن مردم بدون سلاح، بدون تریبون، بدون تصویر، داستان بودن‌شان را روایت می‌کنند و هرگاه گوش خود را به این صدا‌های «بی‌صدا» بدهیم، درمی‌یابیم که غزه فقط محل جنگ نیست، بلکه میدان پایداری فرهنگی، اجتماعی و انسانی است، سرزمینی که در آن، رنج به امید و سکوت به فریاد تبدیل می‌شود. مستند «صدای غزه» به کارگردانی حسام حمدی ابودان که به تازگی با زیرنویس فارسی در پلتفرم فیلم‌نت عرضه شده، نه صرفاً یک روایت از جنگ، بلکه روایت همین زندگی است؛ زندگی در سایه جنگ. مستندی که به‌جای تمرکز صرف بر ویرانی و مرگ بر آن لحظات کوچک، اما حیاتی انگشت می‌گذارد که نشان می‌دهد انسان، حتی در سخت‌ترین شرایط، چگونه به بازسازی روزمره‌گی خود ادامه می‌دهد. 

جنگ‌افروزان همیشه در پی آن هستند که نخست، زندگی روزمره را منهدم کنند، چون تداوم زندگی عادی، خود نوعی مقاومت است. جنگ تنها به معنای بمباران و کشتار نیست، بلکه هدفش ایجاد وقفه در جریان عادی زندگی است، آن هم به این امید که در دل مردم احساس «بی‌فایدگی ادامه دادن» رخنه کند. جنگ یعنی خاموش کردن ریتم عادی زیستن، حذف مناسک کوچک و روزانه و تضعیف حس تعلق به زندگی. 

اما زیست روزمره ویژگی عجیبی دارد؛ خود را بازتولید می‌کند. هرچند شکسته شود، دوباره از نو شکل می‌گیرد؛ گاهی در قالبی تازه، گاهی با مناسکی متفاوت، اما همیشه با جوهره واحدی به نام «اصرار بر بودن». 

در غزه، صبحانه خوردن در سایه آوار، به مدرسه رفتن با وجود خطر مرگ، برپا کردن نماز جماعت در ویرانه‌های مسجد یا حتی خرید ساده از دکه محلی به یک کنش مقاومتی بدل می‌شود. فقط رفتار‌های ساده نیستند؛ اینها دفاع از معنا و حق زندگی‌اند. هر باری که مادری در میانه جنگ برای فرزندش غذا درست می‌کند یا دلقکی در مدرسه برای کودکان نمایش اجرا می‌کند، در واقع دارد به جنگ‌افروزان اعلام می‌کند: «شما موفق نشدید زندگی را متوقف کنید.» روایت این زندگی، مهم‌ترین اسلحه بی‌سلاحان است. روایت، حافظه را زنده نگه می‌دارد و جلوی عادی‌سازی مرگ را می‌گیرد. اگر جنگ می‌خواهد خاطره‌ها را پاک کند، روایت می‌خواهد آنها را ماندگار کند. مستند «صدای غزه» دقیقاً همین کار را می‌کند؛ صدا‌هایی را ثبت می‌کند که در هیاهوی رسانه‌ای جهانی معمولاً شنیده نمی‌شوند. صدای کسانی که نمی‌خواهند فقط «قربانی» معرفی شوند، بلکه انسان‌هایی هستند با زندگی، با عشق، با امید و با آرزو. 

این روایت‌ها، به جهانیان یادآوری می‌کنند که آنچه در غزه جریان دارد، صرفاً جنگ و محاصره نیست، بلکه نوعی زندگی مقاوم است، زندگی که در برابر حذف شدن و خاموش شدن مقاومت می‌کند. روزمر‌گی مردم غزه، در واقع نوعی کنش سیاسی و فرهنگی است، نوعی بیانیه جمعی در برابر سیاست‌های مرگ‌اندیشانه. 

به همین دلیل باید از خود بپرسیم: آیا شنیدن صدای غزه، فقط شنیدن صدای بمب و انفجار است یا باید گوش‌مان را به صدا‌های ظریف‌تر هم بسپاریم؛ صدا‌هایی که از اصرار بر زیستن و از مقاومت فرهنگی خبر می‌دهند.

تا وقتی زندگی عادی در غزه ادامه دارد، مقاومت هم ادامه دارد. هر نان پخته شده، هر بازی کودکانه، هر گفت‌وگوی ساده مادرانه، خود به‌تنهایی یک بیانیه است: «ما هنوز اینجاییم و زندگی را ادامه می‌دهیم».

برچسب ها: رسانه ، روزمرگی ، امنیت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار