یکی از اصلیترین ارکان موفقیت فدراسیونهای ورزشی، بهخصوص فدراسیونهای المپیکی و مدالآور ثبات مدیریت و بهرهگیری از مدیران کارآمد و کاربلد است. طبیعی است که این مهم منوط به انتخاب درست رؤسای چنین فدراسیونهایی است و صدالبته برگزاری درست و به موقع انتخابات این فدراسیونها.
جدای از این موارد، اما حضور رئیس هر فدراسیون تا آخرین روز در دست داشتن این سمت در محل کار و انجام امور فدراسیون نکته مهمی است که متأسفانه با مسئله انتخاب سرپرست برای فدراسیون تا زمان برگزاری انتخابات بطور کلی نادیده گرفته شده است. آنچه مشخص است و تاکنون دیده شده اینکه فدراسیونها در دورانی که با سرپرست اداره میشوند تقریباً هیچ فعالیت مثبتی انجام نمیدهند. طبیعی هم هست؛ سرپرستی که هیچ تعهدی نسبت به انجام امور فدراسیون ندارد و صرفاً تا زمان مشخص شدن رئیس جدید زمام امور را در دست دارد، نمیتواند کار خاصی هم انجام دهد.
به همین خاطر هم هست که بسیاری از منتقدان گماردن سرپرست بر فدراسیونهای ورزشی را «سمی» مهلک برای ورزش کشور قلمداد میکنند. سمی که ظاهراً وزارت ورزش علاقه زیادی به تزریق آن بر بدنه ورزش کشور دارد. آنچه از شواهد و قرائن برمیآید اینکه وزارت ورزش و جوانان مدتی است که رویه جدیدی برای انتخابات فدراسیونها در پیش گرفته و آن هم انتخاب سرپرست پیش از برگزاری انتخابات است، روشی که مورد انتقاد بسیاری از اهالی و کارشناسان ورزش است. وزارت ورزش هدف از این اقدام را ساماندهی فدراسیونها و مقابله با برخی اقدامات عنوان کرده، در حالی منتقدان اعتقاد دارند این کار نه تنها مشکلات را برطرف نکرده، بلکه بر شائبهها افزوده است.
عدم اشراف کامل بر مسائل فدراسیون، عدم جسارت در تصمیمگیریها و دلسوز نبودن و مسائلی از این دست شاخصه اکثر سرپرستانی است که از سوی وزارت ورزش برای فدراسیونها انتخاب میشوند تا روندی آهسته و کم اثر را تا زمان مشخص شدن رئیس فدراسیون دنبال کنند. روندی که بدون هیچ شکی ضربات جبرانناپذیری را به فدراسیون، ورزشکاران و روند مدالآوری میزند و جای تأسف بیشتر اینکه با طولانی شدن روند برگزاری انتخاباتها و طبعاً طولانی شدن دوران سرپرستی این ضربات جبرانناپذیرتر هم میشود.
بررسی دوران حضور سرپرستها در فدراسیونهای ورزشی و نتایج آن در کنار گزارشهایی که در رسانهها و خبرگزاریها درج شده نشان از این واقعیت دارد که دوران سرپرستی نه تنها دوران مفیدی برای ورزش کشور و فدراسیونها محسوب نمیشود، بلکه لازم است جلوی گسترش این برنامهریزی غلط هم گرفته شود. بنا بر آنچه که خبرگزاریها روی خروجی اخبار خود قرار دادهاند در همین چند ماه گذشته عملاً شاهد تخلفات و بیقانونیهایی بودیم که نشان میدهد طرح وزارت ورزش با شکست روبهرو شده است. جالب اینجاست که حتی در یک مورد، یعنی فدراسیون بدنسازی کار به تغییر سرپرست کشیده شد و اسبقیان، معاون وزارت ورزش در مصاحبهای بر عدم کارایی سرپرست قبلی این فدراسیون مهر تأیید زد.
در چنین شرایطی به نظر میرسد عاقلانهترین کار ممکن ادامه ریاست فدراسیونها تا زمان برگزاری انتخابات باشد، یعنی رئیس فدراسیون امور جاری فدراسیون را انجام دهد و انتخابات هم روند خودش را طی کند تا رئیس جدید انتخاب شود. بهطور حتم رئیسی که بر مسند کار قرار دارد با توجه به اشراف کامل بر اوضاع فدراسیون برنامهها را به خوبی پیش خواهد برد و حتی اگر قرار به تغییر ریاست هم باشد از خودش کارنامه بدی بهجا نخواهد گذاشت. جای تأسف است که عنوان کنیم شرایط برخی فدراسیونها که با سرپرست اداره میشوند، امروز بهگونهای است که رعایت قانون در آنها کوچکترین اهمیتی ندارد و آقایان سرپرست هر طور که دلشان بخواهد اوضاع را پیش میبرند.
حمایت از برخی کاندیداها و برخی اقدامات که با اخلاق انتخاباتی مغایرت دارد، همه و همه به همان عدم دلسوزیها و ناکارآمدیها برمیگردد که پیش از این درخصوص ماهیت دوران سرپرستی از آنها یاد کردیم، اینکه سرپرست فدراسیون مثل هر فرد دیگری تمایل داشته باشد شخصی رئیس فدراسیون باشد طبیعی است، اما نباید این تمایلات در کار و فرایند انتخابات خود را نشان دهد. با توجه به اتفاقتی در جریان چند انتخابات تاکنون رخ داده و هیچ بعید نیست در جریان انتخاباتهایی نزدیک هم رخ دهد به نظر میرسد که وزارت ورزش باید تدبیری جدیتر در خصوص مدیریت فدراسیونها با سرپرست بیندیشد تا حداقل ورزش و ورزشکاران مدالآور و المپیکی در این ماجرا ضربه نخورند.
وزارت ورزش که داعیه برگزاری انتخابات سالم و عادلانه را دارد باید برای جلوگیری از هرگونه شائبه و سوءاستفاده احتمالی برخی فرصتطلبها برای رسیدن به مطامعشان در ورزش، فکری اساسی به حال دوران انتقال ریاست فدراسیونها کند تا هم حاشیهها کم و کمتر شود و هم دیگر مسئلهای که این روزها در مورد انتخابات برخی فدراسیونها و فعالیتهای خارج از فدراسیون شنیده میشود به گوش نرسد تا شاهد برگزاری انتخاباتهای سالم فدراسیونها باشیم.