جوان آنلاین: وقتی از حجاب سخن میگوییم، ذهن بسیاری از ما بیدرنگ به جهان اسلام میرود. تصویری از روسری، چادر یا نقاب در کشورهای خاورمیانه شکل میگیرد، اما اگر کمی عمیقتر بنگریم، میبینیم که پوشش زنانه به درازای تمدن بشری است. از صومعههای مسیحی گرفته تا دربارهای رومی، از قصرهای چینی تا بازارهای آفریقایی؛ حجاب نهتنها پدیدهای اسلامی، بلکه پدیدهای جهانی و فرهنگی است. حجاب، فراتر از یک پوشش ساده، به یک حقیقت و روایت هویتی، سیاسی، اخلاقی و اجتماعی بدل شده است.
۱- وقتی حجاب یک نشانه میشود
انسان همواره برای بیان جایگاه، باور و مرزهای خود از نشانهها استفاده کرده است. حجاب نیز از همان ابتدا نشانهای بوده است؛ نشانهای از طبقه اجتماعی، نقش جنسیتی، وضعیت تأهل، پرهیزگاری یا حتی مقاومت. در روم باستان، زنانی که پالا نمیپوشیدند، شهروند محترم محسوب نمیشدند. در یهودیت سنتی، زن متأهل موهایش را میپوشاند تا همسر بودن خود را نشان دهد. در مسیحیت قرون وسطی، زن باحجاب نشانه فروتنی و اطاعت از خدا بود و در فرهنگهای بومی، پوشش مو یا بدن در مراسم آیینی، راهی برای ورود به بلوغ یا تجلیل از طبیعت بود. در واقع حجاب از ابتدا فقط پوشاندن نبوده، بلکه نوعی گفتوگو با جامعه، با نظم موجود و با معناهای عمیقتر بوده است. در برخی جوامع، پوشش نشانه پاکدامنی و اطاعت بوده، در برخی دیگر نشانه زیبایی یا تعلق طبقاتی. امروزه نیز با گسترش جهانی شدن، زنان در فرهنگهای مختلف از پوشش به عنوان ابزار هویتیابی، اعتراض یا انتخاب شخصی استفاده میکنند.
۲- نگاه تاریخی؛ روایتی چند بعدی
پوشش و حجاب زنان در ذهن بسیاری مترادف با سنتهای اسلامی و کشورهای خاورمیانه است، اما نگاهی تاریخی و فرهنگی به جوامع گوناگون نشان میدهد که حجاب و پوشش زنان پدیدهای جهانی، تاریخی و چندلایه است. در سراسر تاریخ، در اقوام و فرهنگهای گوناگون، زنانی با انواع پوششها ظاهر شدهاند که گاه ریشه در دین، گاه در نظم اجتماعی و گاه در سلیقه و فرهنگ محلی داشته است. پوشش زنان نهتنها در جوامع اسلامی، بلکه در سراسر جهان، بازتابی از ساختارهای اجتماعی، باورهای دینی، ارزشهای فرهنگی و حتی سلیقههای فردی بوده است. آنچه تفاوت میسازد، نه اصل پوشش، بلکه «معنای نمادین» آن در هر فرهنگ است. پس حجاب را باید نهفقط بهعنوان یک پارچه، بلکه بهعنوان یک روایت تاریخی، اجتماعی و فرهنگی دید.
۳- حجاب و جنسیت؛ کنترل یا قدرت؟
یکی از مهمترین برداشتها از حجاب، نسبت آن با جنسیت و کنترل اجتماعی است. آیا حجاب همیشه ابزار کنترل زنان بوده است؟ پاسخ ساده نیست. در برخی موارد، ساختارهای پدرسالارانه حجاب را ابزاری برای کنترل بدن و رفتار زنانه کردهاند، اما در بسیاری موارد دیگر، زنان خود از پوشش بهعنوان ابزاری برای مقاومت، ایمنی، استقلال یا بازتعریف هویت بهره گرفتهاند. برای نمونه، راهبههای مسیحی با پوشش کامل نهتنها به نظم دینی تن میدادند، بلکه از فضای ازدواج، مالکیت مردانه و فشارهای اجتماعی دور و وارد دنیای دانایی، مراقبه و قدرت مذهبی میشدند. همینطور زنان مسلمان در غرب، با انتخاب آگاهانه حجاب، در حال بازتعریف مفهوم زن مسلمان در دنیای مدرنند.
۴- حجاب؛ انتخاب یا اجبار؟
یکی از پرسشهای پرتکرار در گفتوگوهای امروزی این است: آیا حجاب انتخابی است یا اجباری؟ واقعیت این است که این مسئله بدون در نظر گرفتن بستر فرهنگی، پاسخ دقیقی ندارد. برای مثال در ایران امروز، بخشی از زنان حجاب را برنمیتابند، در حالی که در فرانسه، برخی زنان مسلمان حجاب را ابزار دفاع از هویت خویش مقابل سیاستهای سکولار اجباری تلقی میکنند. در هر دو سو، انتخابی بودن حجاب محل مناقشه است و این همان جایی است که حجاب به یک پدیده اجتماعی و سیاسی تبدیل میشود.
۵- حجاب به مثابه صنعت و مد
در جهان امروز، حجاب نهتنها معنایی مذهبی یا فرهنگی دارد، بلکه به بخشی از صنعت جهانی مد تبدیل شده است. برندهای بینالمللی مانند Dolce & Gabbana، Nike و Uniqlo در سالهای اخیر محصولات حجابدار طراحی کردهاند. در کشورهای مسلمان و حتی در جوامع اقلیت مسلمان، بازار پوشاک اسلامی به صنعتی میلیارد دلاری تبدیل شده است. زنان محجبه اکنون دیگر نه از سر اجبار، بلکه برای نمایش سلیقه، زیبایی و سبک زندگی خود از پوشش استفاده میکنند. حجاب به جای آنکه نشانه پنهانکاری باشد، در بسیاری از موارد به رسانهای برای بیان فردیت تبدیل شده است. این دگرگونی، خود بازتاب تغییری عمیق در معنای اجتماعی حجاب است.
۶- حجاب بهعنوان مرز فرهنگی و سیاسی
در بسیاری از جوامع مدرن، حجاب دیگر صرفاً مسئلهای زنانه یا مذهبی نیست، بلکه به یک مرز فرهنگی و حتی امنیتی بدل شده است. از بحث ممنوعیت پوشش اسلامی در مدارس فرانسه تا حملات اسلامهراسانه در کشورهای غربی تا فیلترهای رسانهای جهانی، حجاب بدل به یک چالش شده است. در این شرایط، پوشیدن یا نپوشیدن حجاب دیگر فقط تصمیم فردی نیست، بلکه به معنای موضعگیری فرهنگی، عقیدتی و حتی ژئوپلتیکی است. حجاب نهتنها زن را بلکه جامعه را نیز در آیینه خود بازتاب میدهد.
۷- حجاب، یک روایت زنده و سیال
اگر یک چیز از این سفر تاریخی و فرهنگی درباره حجاب آموخته باشیم، این است که حجاب هرگز ایستا نبوده است. پس بیاییم حجاب را نهفقط بهعنوان یک پارچه، بلکه بهعنوان روایتی زنده از تاریخ، هویت و گفتوگوی انسانها ببینیم؛ روایتی که از گذشته وجود داشته و همچنان در حال نوشته شدن است.