کد خبر: 1330773
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۰
پیشینه و ضرورت اجتماعی «حجاب» در ایران و جهان
جوان اگر تاریخ بداند به حجاب باورمند خواهد شد برای جوان ایرانی، بازخوانی مستدل، فرهنگی و تاریخی حجاب ضروری است، تا این مهم صرفاً در بخشنامه‌ها نیاید و در چارچوبی اقناعی عرضه شود. زن ایرانی، وارث سنت معرفت، عفت و فعالیت سازنده است. او ادامه آداب گران زن پارسی است که در برابر آفات‌تمدنی وقت ایستاد. حفظ حجاب، حفظ کرامت انسانی است و جمله آنان که به این مرز و بوم تعلق دارند، باید در باره آن احساس وظیفه کنند 
پروین قائمی

جوان آنلاین: در روزگار ما، شکستن حریم حجاب اسلامی به یکی از اولویت‌های دشمنان دین، ملیت و حتی تمامیت ارضی ایران تبدیل شده است. دشمنی که در تهاجم همه جانبه نظامی و امنیتی شکست خورده، تمامی تلاش خود را بر ترویج برهنگی زنان متمرکز ساخته است! در این عرصه، به رغم آنکه همگان وظیفه دارند، اما اصحاب اندیشه و فرهنگ، بس مسئول‌تر ومؤثرترند. آنها باید پیشینه تاریخی و هزاران ساله پوشیدگی زن ایرانی را در برابر ذهن و ضمیر جوان نورسته قرار دهند تا تبلیغات زهرآگین رسانه‌های وابسته را خنثی و بی‌اثر سازند. در مقال پی آمده، از مبانی و مبادی فرهنگی و تاریخی حجاب بانوان در ایران سخن رفته است. امید آنکه تاریخ‌پژوهان و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید. 
 
طرح مسئله

«حجاب» یکی از محوری‌ترین جلوه‌های هویت معرفتی و فرهنگی جوامع اسلامی است، مفهومی که از مرز یک پوشش ساده فراتر می‌رود و به نماد کرامت، هویت و دینداری بدل می‌شود. در سالیان اخیر این واژه بیش از آنکه نمادی از یک موضوع شرعی باشد، در کانون مناقشات سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است، حال آنکه در منابع اصیل اسلامی و تاریخی، حجاب از دیرباز جایگاهی ویژه داشته است. این نوشتار با هدف تبیین مستند مفهوم حجاب در ایران و جهان، به سیر تاریخی و دینی آن می‌پردازد و نشان می‌دهد که حجاب نه پدیده‌ای سیاسی، بلکه بنیانی فرهنگی و دینی در تمدن‌های دیرپای جهان است. 

حجاب در معنای عام خود، به مفهوم پرده، حائل و مانع است. این واژه در اصطلاح دینی به پوششی گفته می‌شود که زن مسلمان باید در برابر نامحرمان رعایت کند تا از تعرض و نگاه‌های ناپاک محفوظ بماند. این مفهوم، اگرچه در شریعت اسلام صورت فقهی و الزامی به خود گرفته است، اما ریشه‌های عمیق‌تری در آداب اجتماعی تمدن‌های کهن از جمله ایران باستان داشته است. بررسی تطبیقی این موضوع نشان می‌دهد که حفظ کرامت زن و تنظیم روابط اجتماعی از طریق تعریف حدودی مشخص در کردار و پوشش، دغدغه مشترک بشر بوده است. ایضاً امروزه نیز اگر چنین امری از سوی کمپانی‌های غربی و صهیونیستی انکار و بشر به یله‌گی و رهایی از هر قید و بند رفتاری تشویق می‌شود، ریشه در منافع اقتصادی این منطقه از جهان دارد و نباید رهزن اندیشه و حق طلبی مردمان شود. 

حجاب در ایران پیش از اسلام

مطالعات تاریخی از جمله مروری بر آثار مری‌بویس در کتاب زرتشتیان و مشاهدات باستان‌شناسی تخت‌جمشید نشان می‌دهد که پوشش زنان در ایران باستان، نشانه منزلت اجتماعی و خانوادگی آنان بوده است. در دوره‌های ماد، هخامنشی و ساسانی، زنان طبقات اشراف با لباس‌های بلند، روسری و حتی روبنده در مجامع عمومی ظاهر می‌شدند. این پوشش، علاوه بر تأکید به عفاف اعلام‌کننده جایگاه زن در سلسله مراتب اجتماعی بوده است. از سوی دیگر کسانی که در کردار و پوشش خود، چندان اهل مراقبت و مراعات نبودند، مورد سرزنش و نکوهش قرار می‌گرفتند. 

دوران ماد‌ها و هخامنشیان 

هرودوت (پدر تاریخ) در توصیف ایرانیان، به‌ویژه در مورد زنان دارای مقام و منزلت ایشان، به وجود نوعی حجاب و سِتر تأکید می‌کند. وی مشاهدات خود را به این قرار گزارش می‌دهد: «زنان پارسی، حتی زنان عادی، به‌ندرت در انظار عمومی ظاهر می‌شدند و اگر هم ظاهر می‌شدند، با لباسی پوشیده و اغلب با نقاب همراه بود....» این امر نشان‌دهنده یک عرف اجتماعی قوی در رعایت حریم رفتاری و بصری بود. گزنفون نیز در کوروش‌نامه، به دقت عمومی در رعایت آداب معاشرت با زنان‌پارسی و نیز پوشش ایشان اشاره می‌کند که حتی مردان بزرگسال نیز در برابر زنان بزرگ‌تر یا بانوان صاحب‌شان، نوعی حریم و ادب را رعایت می‌کرده‌اند. 

دوران ساسانی و آموزه‌های زرتشتی

در دوره ساسانی، آموزه‌های دینی زرتشتی به صراحت از «پارسایی زن» و «پوشش کامل او در انظار» یاد می‌کنند. در آن دوره اگرچه این موضوع به یک قانون مبدل نشده بود، اما فرهنگ زرتشتی به‌شدت بر پاکدامنی و حفظ حریم زن تأکید داشت و پیروان خویش را بدان فرامی خواند. در متون پهلوی، اشاره‌هایی به لزوم پوشاندن سر و گردن زنان در هنگام خروج از خانه وجود دارد که نشان‌دهنده تداوم این سنت است. ویل دورانت نیز در تاریخ تمدن می‌نویسد: «ایرانیان پیش از اسلام، از جمله اقوامی بودند که زنان‌شان در برابر بیگانگان، با حجاب و حریم خاص ظاهر می‌شدند....» این مستندات نشان می‌دهند که حجاب در ایران، ریشه‌های فرهنگی و تاریخی دارد و نه امری است تحمیلی یا صرفاً دینی که با ورود اسلام شکل گرفته باشد. حجاب پیش از اسلام، بیشتر کارکرد اجتماعی و طبقاتی داشت، اما این سنت پوشیدگی، بستر مناسبی برای پذیرش حکم شرعی اسلام را فراهم ساخت و عمده زنان نیز در دوره اسلامی پذیرای آن شدند. 

حجاب در ادیان ابراهیمی و تمدن‌های جهانی

نگاه به پوشش زن به‌عنوان نماد حرمت و عفت، منحصر به فرهنگ ایرانی یا اسلامی نیست، بلکه در ادیان ابراهیمی و حتی تمدن‌های باستانی دیگر نیز حضوری پررنگ داشته است در این فقره پژوهش‌های فراوانی انجام شده و اسناد آن نیز در دسترس است. در این مقام، اشارتی مختصر به مصادیق آن مفید می‌نماید:

۱- حجاب در یهودیت. در فرهنگ یهود، آموزه‌های تلمود (بخش‌هایی از شریعت شفاهی) تصریح می‌کند که زن یهودی نباید با موی باز در کوی و برزن ظاهر شود. در منابع سنتی یهودی، پوشاندن موی سر (به‌ویژه برای زنان متأهل)، یک الزام تلقی می‌شده است. این سنت به قدری قوی بوده که پوشش سر زن را نماد تعهد او به شوهر و همچنین جامعه می‌دانسته‌اند. بازماندگان این سنت یهودی، به رغم فراز و فرود‌های فراوان تاریخی همچنان حضور دارند. 

۲- حجاب در مسیحیت. در مسیحیت اولیه نیز پوشش زنان در عبادات قویاً توصیه شده است. مهم‌ترین سند در این زمینه، رساله پولس رسول به اهل قرنتس است که به صراحت حکم پوشش را بیان می‌کند: «هر زنی که بی‌حجاب (بدون پوشش سر) نماز گزارد، حرمت خود را از میان می‌برد و خود را با زنی که سرتراشیده است، برابر می‌سازد....» علاوه بر آن در طول تاریخ مسیحیت، راهبه‌ها با لباسی بلند و پوشش کامل سر و گردن، نشانه طهارت و دوری از تعلقات دنیوی بودند. حتی در میان زنان مسیحی عادی، پوشاندن موی سر در کلیسا یا در برابر مردان غریبه تا سده‌های اخیر یک عرف غالب بود. این امر قبل از موج برهنگی و فحشا در سده اخیر، حتی در آثار هنری، عکس‌ها و فیلم‌های موجود نیز قابل مشاهده است. 

۳- حجاب در تمدن یونان و روم. بی‌تردید در تمدن‌های کلاسیک یونان و روم نیز زنان طبقات بالا و دارای مکانت ارجمند پوششی سرتاسری داشتند. در روم باستان، مفهوم «پودریتی» (Pudicitia) که به معنای عفت و حیا بود، از طریق پوشش مناسب زنان، به‌ویژه در انظار عمومی، نمود عینی پیدا می‌کرده است. زن رومی اگر می‌خواست که در جامعه شأن و اعتبار داشته باشد، از نمایش بدن خود اجتناب می‌ورزید و جنسیت خود را به وسیله‌ای برای جلب نظر مبدل نمی‌ساخت. 

بنابراین حجاب در همه تمدن‌ها، جلوه‌ای از «عفت»، حفظ نظم اجتماعی و تمایز میان ساحت عمومی و خصوصی تلقی می‌شده است. دین اسلام نیز این سنت دیرینه را پذیرفت و آن را با عمق بخشیدن به جنبه‌های الهی و فقهی تکمیل کرد. 

حجاب در اسلام و چگونگی پیدایش معنای فقهی آن

اسلام با ظهور خود، حجاب را از یک نماد اجتماعی به مکانتی الهی و فقهی ارتقا داد و آن را به یک تکلیف قطعی شرعی تبدیل کرد که هدف از آن صیانت از کرامت زن و تنظیم روابط بر اساس تقوا بود. در قرآن کریم، دو آیه کلیدی در باب حجاب مطرح می‌شود که بنیان فقهی این حکم شرعی است:

۱- سوره نور، آیه ۳۱: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِأَبْعُولِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ....» این آیه زنان مؤمن را به رعایت حریم بصری (غض بصر) و حفظ «خِمار» (مقنعه)، برای پوشاندن سر و گردن توصیه می‌کند. 

۲- سوره احزاب، آیه ۵۹: این آیه که به جلباب نیز شهرت دارد، بر لزوم پوشش کامل‌تر زنان به هنگام خروج از خانه تأکید می‌کند: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ....» در تحلیل لغوی این آیه واژه «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ» به معنای آویختن و فروکشاندن پوشش روی بدن است و «جِلباب» در لغت، پوشش سرتاسری و برونی بر لباس اصلی زن معنا شده است به نحوی که تمام بدن را بپوشاند. 

سیره اهل بیت (ع) و نظر فقهای شیعه

روایات معتبر درباره سیره حضرت زهرا (س) و دیگر بانوان اهل‌بیت (ع) نشان می‌دهد که آنان هنگام خروج از خانه پوشش کامل از نوع جلباب داشته‌اند که نشانه پیروی عملی ایشان از آیات فوق آمده بوده است. فقیهان از صدر اسلام تا امروز بر این نکته تأکید دارند که اصل وجوب حجاب از ضروریات دین است. این حکم، مبتنی بر نص صریح قرآن و سیره نبوی (ص) است. به تعبیر دقیق‌تر، همانگونه که نماز واجب است و اجتهاد در وجوب آن راه ندارد، حجاب نیز واجب است و فقط در جزئیات آن اختلاف نظرِ فقهی وجود دارد (مثل حدود پوشش چهره، دست‌ها یا زینت‌ها). شهید آیت الله مطهری در کتاب مسئله حجاب، این حکم را در زمره احکام تعبدی ثابت می‌داند که مقصود آن حفظ کرامت و طهارت زن است، نه صرفاً یک امر تشریفاتی. این امر به اشکال گوناگون، به بیان و بنان سایر فقها و اندیشمندان شیعی- اسلامی نیز آمده است. 

فلسفه و نقش اجتماعی حجاب

حجاب در اسلام صرفاً تکلیفی شخصی نیست، بلکه دارای کارکرد مهمِ اجتماعی است و به سلامت اخلاقی جامعه نظر دارد. قرآن کریم هدف نهایی این حکم اساسی را طهارت قلوب مردان و زنان می‌داند، یعنی پاکی دل‌های طرفین و زدودن انگیزه‌های آلوده از آنان. زنی که حجاب دارد، خود را از محیط گناه و تحریک جنسی دور نگاه می‌دارد و مانع از خطای دیگران می‌شود. فقیهان معاصر مانند آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی و آیت‌الله جعفر سبحانی تصریح کرده‌اند که حجاب نه نشانه محدودیت زن، بلکه نماد مسئولیت اجتماعی او در حفظ بنیان خانواده و جامعه است. حجاب موجب می‌شود که ارزش وجودی زن، براساس شخصیت و عقلانیت او سنجیده شود، نه براساس جاذبه‌های جسمانی صِرف. از جهت فلسفی، حجاب مانع از انحلال مرز میان عفاف و ناپارسایی است. زن با حجاب با رفتارش جامعه را به سمت پاکی می‌کشاند و اساساً حجاب تبدیل به سنگری فرهنگی علیه ابتذال می‌شود. این دیدگاه در ادبیات دینی و سیاسی معاصر بسیار برجسته است. چنانکه بار‌ها گفته شده است: «حجاب سنگر مبارزه علیه استکبار جهانی است.» این دیدگاه تأکید دارد که دشمنان فرهنگ دینی، پس از شکست نظامی در جنگ‌ها، به تهاجم فرهنگی روی آورده‌اند تا نخستین سنگر، یعنی حجاب و خانواده را فتح کنند. به عبارت دیگر ترفند آنها پس از جنگ رویاروی حمله از درون و استحاله است. 

در مقابل در غرب مدرن، گاه برهنگی و نمایش جسم با عنوان «آزادی زن» تبلیغ می‌شود! حال آنکه آزادی حقیقی در معرفت، خودکنترلی و عدم بسنده به غرایز است. نمایش بدن برای مصرف‌کنندگان بصری، صرفاً زن را به یک وسیله و بازیچه تبدیل خواهد کرد. لیلا احمد پژوهشگر مصری- امریکایی، در کتاب زنان و جنسیت در اسلام (Women and Gender in Islam) می‌نویسد: «حجاب نه زنجیر، بلکه انتخاب مؤمنانه زن در برابر فرهنگ مصرف است.» این بیان، وجه انسانی و معرفتی حجاب را روشن می‌سازد که در آن، زن خود تصمیم می‌گیرد که ارزش وجودی‌اش را با چه چیز تعریف کند. 

حجاب در ایران معاصر

سیر تحول حجاب در ایران معاصر، مملو از فراز و نشیب‌های اجتماعی و سیاسی است که عمق پیوند آن با هویت ملی و دینی مردم را نشان می‌دهد. در سده اخیر کشف حجاب اجباری در دوران رضاخان (سال ۱۳۱۴ شمسی)، یکی از پرتنش‌ترین رخداد‌های فرهنگی در ایران بود. تلاش برای حذف یکباره پوشش اسلامی از فضای عمومی، با مقاومت گسترده زنان، به‌ویژه در قم و دیگر شهر‌ها و مناطق مذهبی مواجه و به‌عنوان یکی از نخستین جلوه‌های هویت‌خواهی دینی در تاریخ معاصر ایران ثبت شد. پس از انقلاب اسلامی، حجاب به نماد هویت دینی جامعه و دولت تبدیل شد و تا چند دهه در اغلب فضا‌های عمومی کشور تثبیت شد. با این همه در دو دهه اخیر، به‌ویژه پس از گسترش شبکه‌های اجتماعی، شاهد تهاجم گسترده رسانه‌های غربی و جریان‌های غالب بر فضای مجازی، علیه مفهوم و مصداق حجاب بوده‌ایم. این امر باعث شده تا برخی جوانان، حجاب را صرفاً یک دستور حکومتی تلقی کنند و از توجه به مبانی و ریشه‌های آن بازبمانند. از منظر جامعه‌شناسی فرهنگی، این آسیب از دو جهت تقویت شده است: ضعف آموزش ریشه‌ای دینی در مدارس و دانشگاه‌ها و برخورد‌های غیرفرهنگی یا صرفاً سلبی با موضوع، در حالی که راه حل پایدار در «اقناع فرهنگی» و تبیین حکم است، نه در اجبار که صرفاً مرحله پایانی تثبیت این نماد به شمار می‌رود. 

راهکار‌هایی فرهنگی برای تثبیت حجاب

برای احیای صحیح و ماندگار حجاب در جامعه، می‌توان اقدامات فرهنگی زیر را پیشنهاد و پیگیری کرد:

۱- آموزش مبانی دینی و تاریخی حجاب: ارائه مستندات تاریخی (مانند پوشش ایرانیان پیش از اسلام) و فلسفی حجاب از دبستان تا دانشگاه، می‌تواند در زمره روش‌های اقناعی قلمداد و مؤثر واقع شود. 

۲- میزگرد‌های باز و گفت‌وگوی آزاد: فراهم کردن بستری امن برای پرسشگری دختران جوان و پاسخگویی مبلغان دینی و کارشناسان اجتماعی به ابهامات آنها در حد خویش می‌تواند مؤثر باشد. مخصوصاً در شرایطی که مخالفان نیز از همین در وارد شده‌اند. 

۳- اردو‌های علمی– تفریحی: تقویت برنامه‌هایی که عفاف و کرامت زنان را در چارچوب سبک زندگی اسلامی و ایرانی و به شیوه‌ای جذاب معرفی کند. این رویکرد می‌تواند در قالب اردو‌های تفریحی انجام پذیرد. 

۴- تقویت فعالیت‌های رسانه‌ای: تولید فیلم، مستند و محتوای جذاب درباره جایگاه زن در تمدن اسلامی و نقش حجاب در حفظ هویت زنانه، در پروژه حجاب گستری قطعاً مؤثر خواهد بود. حجاب اگر درست فهم و ترویج شود، بهترین ابزار قدرت نرم نظام اسلامی است، زیرا همانگونه که اشارت رفت، ریشه در فرهنگ ایرانی دارد و با آموزه‌های قرآن و اهل‌بیت (ع) همسوست؛ و

کلام آخر

حجاب از ایران باستان تا روزگار اسلام، همواره وسیله‌ای برای حفظ حرمت و شأن زنان بوده است. در اسلام، این مفهوم از سطح عرفی به مرتبه شرعی ارتقا یافت و به‌عنوان تکلیف و کرامت معرفی شد. حجاب علاوه بر آنکه عامل طهارت فردی و اجتماعی است، مرز هویت زن در برابر ابتذال فرهنگی و تهاجم تمدنی غرب محسوب می‌شود. برای جوان ایران، بازخوانی مستدل، تاریخی و فرهنگی حجاب ضرورت دارد تا صرفاً در قالب امریه و بخشنامه مورد توجه و تأکید قرار نگیرد و در قالبی عقلانی و اقناعی عرضه شود. زن ایرانی، وارث سنت دیرینه معرفت، عفت و فعالیت سازنده است. او ادامه همان آداب گرانسنگ زن پارسی است که در برابر آفت‌های تمدنی وقت ایستاد. حفظ این سنگر، حفظ جوهره کرامت انسانی در جامعه است و طبعاً تمامی آنان که به این مرز و بوم تعلق خاطر دارند، باید در برابر آن احساس مسئولیت کنند و خود را کنار نکشند. 

منابع
۱- قرآن کریم، سوره‌های نور و احزاب. 
۲- مری بویس، زرتشتیان، انتشارات دانشگاه آکسفورد. 
۳- هرودوت، تاریخ، ترجمه اسکارسون. 
۴- ویل دورانت، تاریخ تمدن، مشرق زمین گاه‌نو، ترجمه احمد آرام. 
۵- استاد شهید مرتضی مطهری، مسئله حجاب، انتشارات صدرا. 
۶- لیلا احمد، Women and Gender in Islam: Cultural Politics in Modern Egypt، Yale University Press. 
۷- نانسی احمد، The Veil and Identity in Modern Islam، Cambridge Journal. 
۸- آیت‌الله جعفر سبحانی، پژوهشی در فلسفه حجاب، قم، ۱۴۰۰. 
۹- آیت‌الله مکارم شیرازی، استفتائات جدید، باب حجاب و عفاف. 
۱۰- ولادیمیر گریگوریف، ایران باستان، مسکو، ۱۹۷۸. 
۱۱- گزنفون، کوروش‌نامه، ترجمه دکتر داوری اردکانی. 
۱۲- یوهان گوته، West- Östlicher Divan (اشاره به مواجهه شرق و غرب در ادبیات.)
۱۳- پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بررسی پوشش در عهد ساسانیان، تهران، ۱۳۸۵

برچسب ها: حجاب ، پهلوی ، دین
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار