میتوان گفت تفاوت خسروشاهی با بقیه سفرای ایران در واتیکان این بود که از لحاظ شخصیتی شجاع، جسور و ریسکپذیر و از جهت فکری، دارای استقلال رأی بود. او خویش را صاحبنظر میدانست و دست به اقداماتی ابتکاری میزد. دیگران در قامت سفیر مشغول به فعالیت بودند و انتظارات متعارف و حداقلی را رعایت میکردند، ولی او فراتر از این حد، در قامت نماینده امام و حتی تشیع در واتیکان و اروپا فعالیت میکرد جوان آنلاین: تاریخچه و فراز و فرودهای ارتباط دیپلماتیک جمهوری اسلامی با واتیکان از جمله موضوعاتی است که کمتر مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. مقال پی آمده درصدد است که با بررسی ادوار این رابطه و نتایج هر دوره نتیجهای شفاف از آن به دست دهد؛ امید آنکه علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
آغاز روابط سیاسی ایران و واتیکان
ایران و واتیکان به صورت رسمی، روابط خود را از اسفند سال ۱۳۳۲ ش آغاز کردند و سفارتخانههای دو کشور در تهران و واتیکان رسماً افتتاح شدند. روابط دو دولت تا پیروزی انقلاب اسلامی، بدون چالش و عمدتاً به شکل تشریفاتی ادامه داشت. حسنعلی کمال هدایت، محمد ساعد مراغهای، انوشیروان سپهبدی، حسین قدس نخعی، خسرو هدایت، مهدی وکیل و فریدون دیبا، سفرای ایران در واتیکان تا پیروزی انقلاب اسلامی بودهاند. آخرین دیدار رسمی مقامات واتیکان و رژیمپهلوی به ملاقات محمدرضا شاه و پاپ ژان پُل ششم در تهران آن هم در توقف شش ساعته به هنگام سفر هوایی پاپ به فیلیپین برمیگردد.
انقلابیون مسلمان ایرانی در دوره مبارزه با رژیم پهلوی، سکوت کشورهای غربی و از جمله واتیکان را دیده بودند و از اینکه نماد مسیحیت در حال حاضر، استقلال رأی سیاسی ندارد، بدان خوشبین نبودند. اینان معتقد بودند اگر حضرت عیسی (ع) در دوره معاصر حاضر بود، به مبارزه با نظام سرمایهداری و کمونیستی و صهیونیستی به سرکردگی امریکا و شوروی میپرداخت و در مقابل ظلم و ستم و استثمار این کشورها ساکت نمینشست.
دوره اول، تنشها و منازعات سیاسی (۱۳۶۹- ۱۳۶۰)
با پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، رژیم دست نشانده امریکا در منطقه غرب آسیا تغییر کرد. با تسخیر سفارت امریکا در تهران در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸- که از سوی انقلابیون و رسانههایشان، «لانه جاسوسی» قلمداد میشد- واتیکان تحت فشار امریکا وارد این منازعه شد و پاپ ژان پل ششم، نمایندهای برای دیدار با امامخمینی اعزام کرد. در یک مرحله تعدادی از کشیشان و در مرحله دیگر هیلاریون کاپوچی، اسقف اسبق بیتالمقدس، نماینده اعزامی و واسطه پیام پاپ به امام شدند و درخواست آزادی گروگانهای امریکایی را مطرح کردند. امام و انقلابیون از اینکه پاپ و واتیکان، به نفع ایالات متحده در این زمینه ورود میکنند و خواستار آزادی گروگانها میشوند، معترض و دلخورند. شاید بتوان گفت این دوره، دوره تنش بین روابط ایران و واتیکان بود که بیشتر به دلیل همراهی و همسویی واتیکان با کشورهای غربی و حوادث دوران انقلاب پیش آمده بود. ابهام واتیکان درباره وضعیت و آینده اقلیتهای دینی - به ویژه اقلیتهای مسیحی- در ایران پساانقلاب هم، اگرچه بیشتر یک بهانه تلقی میشد، اما بیتأثیر نبود.
از ابتدای سال ۱۳۶۰، حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی (۱۳۹۸- ۱۳۱۷) که یک شخصیت انقلابی، تقریبی و امتگرا بود و پیشتر نمایندگی امام خمینی در وزارت فرهنگ و تبلیغات را بر عهده داشت، به عنوان اولین سفیر جمهوری اسلامی در واتیکان و نماینده امام، عازم رم و واتیکان شد. خسروشاهی همسو با جامعه و مسئولان انقلابی کشور تلاش داشت تا صدای رسای انقلاب اسلامی در واتیکان و اروپا باشد. او با توجه به صبغه و سابقه فرهنگی پررنگی که داشت، در رم مرکز اسلامی تأسیس کرد و به نشر آثار و اندیشه رهبران فکری انقلاب و متفکران اسلامی معاصر پرداخت. به گفته وی، حدود ۱۸۰ کتاب و کتابچه و رساله در این مدت، از سوی این مرکز اسلامی به زبانهای انگلیسی، عربی، ایتالیایی، فرانسوی و... منتشر شدند. توجه به نوع و گستره فعالیتهای خسروشاهی، همگان را به این نتیجه رساند که او بیش از اینکه سفیر دولت جمهوری اسلامی باشد، به عنوان نماینده تامالاختیار امام و سخنگوی انقلاب اسلامی در اروپا عمل کرده و علاوه بر سفارت، مسئولیت رایزنی فرهنگی در ایتالیا و فراتر از آن در اروپا را به انجام رسانده است! خسروشاهی در یادداشتهایی که در ایام حضورش در واتیکان و برخی خاطراتش که تحت عنوان «واتیکان، دنیای اسلام و غرب» منتشر کرد، مینویسد که نسبت به بیتفاوتی واتیکان در ماجرای جنگ عراق با ایران و حمایتهای کشورهای اروپایی از عراق، منتقد است. وی از به رسمیت شناخته شدن رژیمصهیونیستی از سوی واتیکان و سکوت آنان در قبال جنایات این رژیم اشغالگر در فلسطین و لبنان نیز معترض است. او به همسویی سیاستهای واتیکان با کشورهای ظالم غربی انتقاد میکند و سیاستهای امریکا و انگلستان و میسیونرهای مسیحی در کشورهای اسلامی را به باد انتقاد میگیرد و منتقد گفتوگوهایی تشریفاتی و صوری دینی اسلام و مسیحیت است. نامبرده از سویی درصدد معرفی اسلام ناب محمدی (ص) و مکتب عقلانی و ظلم ستیز اهل بیت (ع) است و از سوی دیگر در برقراری پیوند میان انقلابیون ایران و دیگر جریانات و گروهها و نهضتهای اسلامگرا و همچنین مراکز اسلامی مستقر در اروپا تلاش ویژهای میکند. خسروشاهی میگفت: «بی تردید انتظار ما از پاپ [ژان]پُل دوم به عنوان نماینده مسیحیت عصر ما آن بود که در کنار ملتها باشد و از حقوق همه انسانها دفاع کند و همانطور که از یهودیان - برادر بزرگ - عذرخواهی کرد از مسلمانان نیز به خاطر جنگهای صلیبی و قتل عام مسلمانان پوزش بخواهد، اما او نه تنها چنین نکرد، بلکه همچنان گذشته در کنار حاکمیت زر و زور قرار گرفت و تجسم عینی تزویر نوین را از خود به یادگار گذاشت!.» استاد خسروشاهی، درباره موضعگیری واتیکان در قبال ایران اسلامی نیز معتقد است: «موضعگیریهای دستگاه پاپی و دولت واتیکان در قبال انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی ایران به طور طبیعی در چارچوب سیاستهای کلی و محافظه کارانه متمایل به غرب شکل میگیرد. واتیکان تاکنون هرگز به طور صریح از انقلاب اسلامی به مثابه یک انقلاب عمیقاً مذهبی، تعریف و تمجید نکرده است. کشتارهای وحشیانه رژیم شاه، هرگز به طور صریح از سوی پاپ محکوم و تقبیح نشده است... ولی ناگهان میبینیم که فرستاده ویژه پاپ برای آزادی جاسوسان امریکایی - که از سوی مردم ما اسیر شده بودند- به سرعت به حرکت در میآید و راهی قم میشود و امام، طبق فرموده خود به احترام مقام پاپ، نماینده او را میپذیرد.»
به صورت خلاصه میتوان گفت که انقلاب اسلامی، نوپا بود و بلافاصله درگیر جنگ طولانی و طاقتفرسا با رژیم بعث عراق و حامیان غربی و عربیاش شده بود و مجامع و رسانههای بینالمللی هم علیه ایران و به ضرر ایران بودند. از سویی سطح انتظارات رهبران و انقلابیون ایران از واتیکان به عنوان یک مرکز دینی، سیاسی و بینالمللی بالا بود و از سوی دیگر، سیاست خارجی واتیکان نیز به صورت کامل همسو با امریکا و اروپا بود. طبیعی بود که نه تنها خسروشاهی و نه سفرای بعد از او بلکه مسئولان کشور نیز گفتوگوهای تشریفاتی و کم خاصیت را نپذیرند و بدان رغبت نشان ندهند. اگرچه مانند هر جای دیگر، نقش سفیر بسیار مهم است و خسروشاهی سفیر انقلاب و امام بود و نه تنها دولت و حتی برخی فعالیتهایی که او در عرصههای فکری، فرهنگی و رسانهای و حتی ارتباطات و تعاملاتی که با چهرههای مختلف داشت، منتقدانی هم در داخل و دستگاه دیپلماسی پیدا کرده بود و کمترین انعطاف و انفتاحی از سوی او و دیگر سفرای ایران پذیرفته نمیشد! اگر برای نقش سفیر، ارزش و اثرگذاری مجزایی قائل باشیم، شاید بتوان گفت که فرق خسروشاهی با بقیه سفرای ایران در واتیکان این بود که از لحاظ شخصیتی شجاع، جسور، ریسکپذیر و از جهت فکری، استقلال رأی داشت. او خودش را صاحبنظر میدانست و دست به اقدمات ابتکاری میزد. دیگران همگی در قامت سفیر مشغول به فعالیت بودند و مناسبات و انتظارات متعارف و حداقلی سفرا را رعایت میکردند، ولی او فراتر از حد و انتظار از یک سفیر، در قامت نماینده امام و حتی مکتب اهلبیت (ع) در واتیکان و اروپا فعالیت میکرد. او محدودیتهای ناشی از اقتضائات سفارتخانهها را کمتر میپذیرفت و تلاش داشت چهره جدیدی از سفیر و سفارتخانه یک کشور اسلامی و انقلابی در کشورهای اروپایی ارائه دهد.
دوره دوم، آرامش و گفتوگوهای کلامی و تمدنی (۱۳۸۵- ۱۳۷۰)
پس از فروپاشی بلوک شرق و تحولات بینالمللی متأثر از آن و همچنین تثبیت جمهوری اسلامی، تغییر سیاست خارجی در دوره جدید (ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی) و حاکم شدن رویکرد تنشزدایی در عرصه بینالمللی و تعامل بیشتر با کشورها، نهادها و سازمانهای بینالمللی باعث شد که دوره جدیدی از روابط ایران و واتیکان را شاهد باشیم، دورهای که با انتخاب حجتالاسلام والمسلمین محمد مسجدجامعی به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان همراه میشود. مسجدجامعی درباره تحولات بینالمللی دهه ۱۹۹۰ میلادی، آورده است: «[حوادث]دهه ۹۰ و مخصوصاً نیمه نخست، آن را از سایر دهههای قرن بیستم، حداقل از لحاظ دینی/ اجتماعی/سیاسی متمایز میسازد و دوران مأموریتم در واتیکان، در همین ایام بود. شرایط آن زمان و نیز ویژگیهای کشور و نظام و سیاست خارجی ما به همراه علاقه شخصی و زمینههای مطالعاتیام ایجاب میکرد که با گروههای مختلف در ارتباط مداوم، فعال و همدلانه باشم و در عمل نیز چنین بود.» مسجد جامعی که رویکرد اصلاحی و اعتدالی داشت، ذیل سیاستهای کلان دولت مستقر، تجربیات جدیدی برای روابط ایران و واتیکان رقم زد. خاطرات و فعالیتهایش در دوره سفارت و بعدها مدیرکل فرهنگی وزارت خارجه در کتابهای «از شمال آفریقا تا واتیکان» و «گفتوگوهای دینی اسلام و مسیحیت» انعکاس یافته که خواندنی است. در این دوره، گفتوگوهای کلامی بین اسلام و مسیحیت آغاز میشود. وی با رویهای منعطف و تعاملی و پذیرش مناسبات دیپلماتیک و رسمی بینالمللی، فرصتهای جدیدی پیش روی رهبران نظام در تعامل با واتیکان و بخش زیادی از جامعه مسیحیان میگذارد. البته سقوط بلوک شرق و رشد جریان اسلامگرایی به عنوان یک قدرت نوظهور و خطرات احتمالی آینده نیز در این امر دخیل بود. شاید واتیکان هم دریافته بود با جمهوری اسلامی ایران، باید بهگونهای دیگر و متمایز از دیگر کشورهای اسلامی تعامل کند و با توجه به موقعیت الگوبخشی استقلال و مقاومت ایران برای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان، حساب ویژهای برای ایران باز نماید.
در دوره سفارت حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدهادی عبدخدایی، شخصیت شناخته شده حوزه علمیه مشهد نیز همین رویکرد دنبال شد، اگرچه او رویکرد کلامی و اعتقادی پررنگتری داشت. کتاب خاطرات وی از ایام سفارتش در واتیکان، یعنی «خاطرهها از واتیکان و سنت پیتر»، گویای همین مسئله است. عبدخدایی در دیدار با پاپ، خطاب به وی میگوید: «ما واتیکان را محور دنیای کاتولیک میشناسیم. از طرفی، جمهوری اسلامی هم یک کشور اسلامی است که از موقعیتی ویژه برخوردار است و نفوذ فراوانی در میان مسلمانان جهان دارد. این دو دولت به خوبی میتوانند که مردم جهان را به ایمان الهی و اخلاق هدایت کنند و در زمینه صلح جهانی و پیشگیری از جنگ، جلوگیری از فساد و حمایت از مستضعفان، همکاریهای گستردهای داشته باشند.» وی در گفتوگوهایی که با مقامات واتیکان داشته، بر تقویت همکاری با این مرکز دینی بینالمللی تأکید کرده است، از جمله در گفتوگو با کاردینال سیلوسترینی، رئیس مجمع کلیساهای شرق و وزیر خارجه سابق واتیکان میگوید: «خوشبختانه در موقعیت کنونی، گرایش جهان به دین بیشتر شده و بیدینی و الحاد محکوم به شکست شده است و ما در این رابطه به خوبی میتوانیم همکاری کنیم. از جمله در موضوعاتی مانند اخلاقیات، صلح و عدالت، پیشگیری از اختلافات طبقاتی، حمایت از خانواده، کمک به مستضعفان جهان، پیشگیری جدی از جنگهای منطقهای و....»
در دوره بعد، این رویکرد از سوی حجتالاسلام دکتر مصطفی بروجردی (چهره حوزوی و دانشگاهی علوم سیاسی خوانده) نیز ادامه مییابد و خلاصه اینکه در دوره حضور این دو سفیر، چون دولت اصلاحات حاکم و نگاه به غرب در اولویت سیاست خارجی است و شعار «گفتوگوی تمدنها» مطرح میشود، گفتوگوهای بینالادیانی ضریب خاصی میگیرد و رفتوآمدها، گفتوگوهای علمای دانشگاهی و حوزوی ایران با دنیای مسیحیت و علمای آن بیشتر میشود. بعد از بروجردی، محمدجواد فریدزاده - که در سالهای ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ ریاست مرکز گفتوگوی تمدنها را بر عهده داشت - سفیر ایران در واتیکان میشود. در این سالها هم ایران و هم واتیکان سعی کردند با پذیرش برخی مسائل و محدودیتها به فرصتهای پیش روی جهت همفکری و همکاری بیندیشید و از منازعات سیاسی و کلامی فاصله بگیرند، اگرچه در سالهای اولیه این دوره گفتوگوهای کلامی پررنگتر بودند و در سالهای پایانی این دوره، گفتوگوهای اجتماعی و فرهنگی، یعنی در مرحله نخست، مسائلی چون: خداباوری، عدالت و اصول اعتقادی مشترک از دیدگاه اسلام و مسیحیت در گفتوگوها مطرح میشد و کمکم مسائلی، چون جهانیشدن، ابتذال اجتماعی، بحران محیطزیست، حقوق بشر، حقوق زنان، سقط جنین و... محورهای گفتوگوهای اندیشمندان شیعی و کاتولیک را تشکیل میداد. گفتوگوهای رسمی اسلام و مسیحیت کاتولیک، یکی از محورهای گفتوگوهای جمهوری اسلامی ایران و واتیکان بود. این گفتوگوها که از حدود سالهای ۱۳۷۴ ـ ۱۳۷۳ آغاز شده و سپس متوقف شده بود، در بهمن ۱۳۷۸ دوباره برقرار شد. در این گفتوگوها علاوه بر آشنایی با نظرات طرفین، موضوع تبادل دانشجو و امکان تأسیس کرسیهای دانشگاهی مطالعات دینی مسیحیت و اسلام مورد بحث قرار گرفت و بر لزوم برنامهریزی بیشتر جهت همکاریهای آینده تأکید شد. در این گفتوگوها همچنین موضوعاتی نظیر «کثرت گرایی دینی» و نیز «حقوق اقلیتهای دینی» در اسلام و مسیحیت مورد بررسی قرار گرفت.
دوره سوم، سردرگمی و بیبرنامگی (۱۳۸۵ تاکنون)
در سالیان پایانی دوره اصلاحات و پررنگشدن مسائلی، چون اختلافات طبقاتی، تبعیضها و سرخوردگی از منازعات و دعواهای سیاسی در ایران و اقبال تودههای مردم به عملگرایی در حوزه اجرایی و دیپلماسی خارجی، روابط با واتیکان اهمیت خاص خود را از دست داد و بیشتر یک امر تشریفاتی دینی- بینالمللی با کارکردهای محدود تلقی شد. علاوه بر این سیاستهای خصمانه دولتهای غربی علیه ایران و تحریمهای بینالمللی، نقش برجستهای در کاهش این روابط داشت و واتیکان نیز به جهت همراهی و همسویی با غرب، تمایل چندانی به گسترش روابط با ایران نداشت. به نظر برخی محققان «دغدغه واتیکان بیشتر ناظر به تصویری بود [و هست]که از ایران در صحنه بینالمللی، اروپایی و غرب ارائه شده بود [و میشود.]به هر حال واتیکان همیشه ملاحظات غربی و اروپایی خودش را دارد و - حتی اگر هم بخواهد - نمیتواند از آن فراتر برود.» (از شمال آفریقا تا واتیکان، ص ۱۸)
متأسفانه اغلب افرادی که در این دوره به عنوان سفیر اعزام شدند، در زمره چهرههای شاخص علمی یا فرهنگی یا حوزوی نبودند و نتوانستند در فضای ایران هراسی، کار خاصی انجام و فضای روابط موجود را تغییر بدهند. تلاش دولت برای رفع تحریم ها، در اولویت بود و مشخص بود که دیگر روابط با واتیکان، برای سیاست خارجی دولتهای آقایان احمدینژاد و روحانی اولویت ندارد! شاید این برداشت کمی بدبینانه به نظر برسد، ولی تأملی در ویژگیها، سوابق و جایگاه سفرای اعزامی در این دولتها و طی ۱۶ سال نشان داده که دیگر واتیکان جایگاه ویژهای برای دستگاه دیپلماسی سیاسی- فرهنگی ایران ندارد. در این برهه، بعضاً بازنشستگان و از دور خارج شدگان مجلس و مسئولیتها به سمت سفیر واتیکان منصوب میشدند! شاید یک دلیل مهم این امر فقدان طرح و برنامه برای برقراری روابط با واتیکان بود و همین باعث شد شاهد سردرگمی و بیبرنامگی دولتها در این زمینه باشیم.
علاوه بر این نباید از تحولات بینالمللی، انتصاب پاپ بندیکت ششم و مواضع خاص او در زمینه جهان اسلام غافل شد. پاپ بندیکت ششم، شاید یک تنه و به اندازه یک قرن، روابط بین واتیکان و جهان اسلام را تخریب کرد و همچون شخصیتهای متعصب و مغرور قرون وسطایی، فرصت هر نوع همکاری و همفکری با جهان اسلام را گرفت و بسترها و زمینههای ایجاد شده برای تعمیق روابط با واتیکان را بر باد داد! او نگاه خویشبنیانهای به روابط با دیگر ادیان، به ویژه مسلمانان نداشت و از قصد و با برنامه با اعلام مواضع جنجالیاش، واکنشهای جهان اسلام را برمیانگیخت. اگرچه رفتن او و انتخاب اسقف آرژانتینی به منصب پاپی، امیدهای زیادی را ایجاد کرد، ولی متأسفانه همان بیبرنامگی و فقدان طراحی باعث شد که همچنان به درستی از فرصتها استفاده نشود. اگرچه در اواخر دولت آقای رئیسی تلاش شد تغییری در فضای این روابط ایجاد شود و چهره فرهنگی و علمی باتجربه تری، به واتیکان اعزام شود.
منابع:
۱. محمد مسجدجامعی، از شمال آفریقا تا واتیکان؛ خاطرات دوران سفارت محمد مسجدجامعی، به کوشش حسن علی بخشی، حسن، منصوره حقیقی و محمد قدس، چاپ دوم (ویرایش جدید و اضافات)، ۱۳۹۶، تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
۲. محمد مسجدجامعی، دین و هویت در جهان امروز، چاپ اول، ۱۴۰۰، تهران: انتشارات اطلاعات.
۳. سیدهادی خسروشاهی، واتیکان، دنیای اسلام و غرب، چاپ اول، ۱۳۸۰، قم: انتشارات کلبه شروق و نشر سماط.
۴. محمدهادی عبدخدایی، خاطرهها از واتیکان و سن پیتر؛ جهان مسیحیت و غرب را بهتر بشناسیم، چاپ اول، ۱۳۹۹، مشهد: انتشارات به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی.)
۵. مصطفی بروجردی (گردآوری و تنظیم)، واتیکان (کتاب سبز)، چاپ اول، ۱۳۸۰، تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
*پژوهشگر تاریخ معاصر