در روزگاری که امریکا از «فشار حداکثری» عبور کرده و به پارادایم «تجاوز سازمانیافته» روی آورده است، تنها یک حقیقت میتواند معادله قدرت را به سود ملت ایران تغییر دهد: تفکر و فرهنگ بسیجی. این تفکر نه یک شعار، بلکه یک دکترین راهبردی است که در برابر جنگ ترکیبی دشمن، نقش موازنه ساز ایفا میکند و با اتکا به شاخصهای ولایت محوری، ایثار، امیدآفرینی و مردمی بودن، انسجام ملی را تقویت کرده و مؤلفههای قدرت ایران را به سطحی تازه ارتقا میدهد.
۱. تغییر پارادایم دشمن و ضرورت بازتعریف بازدارندگی
تحولات اخیر منطقه و حملات مستقیم امریکا به تأسیسات هستهای ایران نشان میدهد که دشمن از راهبرد «فشار حداکثری» عبور کرده و وارد مرحلهای تازه از تجاوز سازمانیافته شده است. این تغییر پارادایم، نیازمند بازتعریف بازدارندگی ملی است، بازدارندگیای که دیگر تنها بر قدرت سخت متکی نیست، بلکه باید بر پایه انسجام اجتماعی، امید ملی و مقاومت فرهنگی بنا شود. در این میان، تفکر بسیجی همان حلقه اتصال قدرت سخت و نرم است که میتواند معادله جدید دشمن را برهم زند.
۲. چیستی تفکر بسیجی به مثابه دکترین موازنه ساز
تفکر بسیجی مجموعهای از شاخصهای راهبردی است: ولایت باوری، عمل صالح، ایثار، بصیرت، بنبست شکنی، مردمی بودن، انتقادپذیری، پاسداری از هویت اسلامی–ایرانی، امید آفرینی و تکلیف گرایی نتیجه محور. این شاخصها نهتنها در عرصه دفاع مقدس کارآمدی خود را نشان دادهاند، بلکه امروز نیز در برابر جنگ ترکیبی دشمن، به مثابه یک دکترین موازنه ساز عمل میکنند. به بیان دیگر، تفکر بسیجی همان سپر نرمافزاری انقلاب است که دشمن قادر به شکستن آن نیست.
۳. انسجام ملی، مؤلفهای حیاتی در برابر تجاوز سازمانیافته
دشمن در جنگ ترکیبی بیش از هر چیز بر شکافهای اجتماعی، بیاعتمادی عمومی و تحریف رسانهای سرمایهگذاری کرده است. پاسخ راهبردی به این تهدید، تقویت انسجام ملی است. بسیج با شبکه مردمی خود، قادر است این انسجام را بازتولید کند، از طریق گفتمان سازی وحدتبخش، رسیدگی به اقشار محروم، ارسال پیامهای امیدبخش و روایت سازی معتبر از پیروزیهای مقاومت. انسجام ملی نه یک شعار، بلکه یک مؤلفه قدرت است که میتواند تجاوز سازمانیافته را به شکست سازمانیافته تبدیل کند.
۴. راهکارهای عملی بسیج در شرایط کنونی
- تبیین وضع موجود و ریشهیابی مشکلات: بسیج باید با زبان روشن و صادقانه، شرایط کشور را برای مردم توضیح دهد و ریشههای مشکلات را آشکار کند.
- گفتمان سازی وحدتبخش: در برابر تلاش دشمن برای دوقطبی سازی، بسیج باید گفتمان وحدت و همبستگی را تقویت کند.
- امید آفرینی اجتماعی: ارسال پیامهای امیدبخش به جامعه، نهتنها روحیه مردم را تقویت میکند، بلکه دشمن را از دستیابی به اهداف روانی خود ناکام میگذارد.
- پیشگامی در حوزههای اجتماعی: بسیج با حضور فعال در محرومیت زدایی، کمک به دولت و مقابله با فساد، میتواند اعتماد عمومی را بازسازی کند.
- روایت سازی از مقاومت: ارائه روایت معتبر از پیروزیهای اخیر محور مقاومت، به ویژه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، میتواند سرمایه معنوی جامعه را تقویت کند.
۵. تفکر بسیجی و بازدارندگی چندلایه
بازدارندگی امروز دیگر صرفاً به موشک و قدرت نظامی محدود نیست، بلکه به توانایی ملت در ایستادگی، امید و انسجام وابسته است. تفکر بسیجی با ترکیب قدرت سخت و نرم، بازدارندگی چند لایهای ایجاد میکند که دشمن را در هر سطحی از تجاوز ناکام میگذارد. این بازدارندگی نهتنها در میدان نبرد، بلکه در عرصه رسانه، اقتصاد و فرهنگ نیز کارآمد است.
۶. اعتمادسازی و وحدت بخشی در نسبت بسیج و دولت
یکی از نقاط قوت تفکر بسیجی، توانایی آن در همافزایی با دولت است. بسیج باید در کنار دولت، نه در برابر آن، نقشآفرینی کند. حمایت مسئولانه، مطالبهگری هوشمندانه و پرهیز از تقابل، میتواند اعتماد عمومی را تقویت کرده و وحدت ملی را پایدار سازد. این رویکرد، دشمن را از بهرهبرداری از شکافهای داخلی محروم میکند. تفکر بسیجی، همانگونه که در دفاع مقدس سد تجاوز دشمن شد، امروز نیز میتواند سد تجاوز سازمانیافته امریکا باشد. این تفکر با شاخصهای ولایت محوری، ایثار، امید آفرینی و مردمی بودن، انسجام ملی را تقویت کرده و مؤلفههای قدرت ایران را به سطحی تازه ارتقا میدهد. در شرایطی که دشمن میکوشد با جنگ ترکیبی، ملت ایران را به تسلیم وادارد، بسیج با اتکا به فرهنگ خود میتواند این جنگ را به فرصت تبدیل کند، فرصتی برای بازسازی اعتماد، تقویت وحدت و تثبیت قدرت ملی.
تفکر بسیجی نه یک شعار، بلکه یک راهبرد است، راهبردی که ایران را در برابر تجاوز سازمانیافته دشمن، به «ایران قوی و شکستناپذیر» بدل میسازد.