کد خبر: 1331000
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
غلامرضا صادقیان

وزیر خارجه ایران امروز در پاریس- شهر عشق! - می‌خواهد درباره صلح و دوستی با مقامات فرانسه گفت‌و‌گو کند. سخن این نوشته مربوط به آن چیز‌هایی نیست که گفته‌اند؛ از اینکه فلان کشور عربی واسطه است و پاریس میزبان است و اصل گفت‌و‌گو با همان امریکاست و از این گونه. اینها تخیلات مجازی گروهی مواجب‌بگیر یک باند شناخته‌شده در دولت است که چنین می‌بافند و حتی اگر بهره‌ای از واقعیت هم داشته باشد، بهره‌ای از فایده ندارد. سخن این نوشته آن است که اگر ندانیم وقتی با سیاستمدار اروپایی ملاقات می‌کنیم، با تفکر وحشی روبه‌رو هستیم، راه به خطا می‌رویم.

چند روز پیش برخی روزنامه‌های اصلاح‌طلب گزارشی را از رسانه‌های اروپایی بازتاب دادند که در جریان جنگ بوسنی و هرزگوین (۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵)، شکارچیان ثروتمند اروپایی برای تفریح و هیجان به سارایوو سفر می‌کردند تا از مواضع صرب‌ها به غیرنظامیان شلیک و آنان را شکار کنند. نویسندگان این روزنامه‌ها چند سال پیش وقتی رهبر انقلاب به وحشی‌بودن اروپاییان اشاره کردند، روی خوشی به این حرف نداشتند و از میراث تمدنی اروپا یاد می‌کردند. استادان اصلاح‌طلب دانشگاه نیز بر سر برتری اروپا با همتایان خود و دانشجویان محاجه می‌کردند و چه و چه. حتی مقایسه بین تمدن شکوهمند اسلامی در ایران و عصر تاریکی در اروپا در قرون‌وسطی (قرن ۵ تا ۱۵ میلادی) که مقایسه معروفی است، از نظر اینان مجاز نبود و آن را مربوط به گذشته و بحثی بی‌فایده می‌دانستند.

مسئله وحشی قلمدادکردن اروپاییان، اما فقط به مصداق‌های موردی مانند همین شکار مردم بوسنی یا فجایع دو جنگ جهانی نیست. هرچند کشتار ۷۰ میلیون انسان مطابق آمار خود اروپا در جنگ دوم که با بمباران مستقیم شهر‌ها و تیرباران مردم و کشته‌های جبهه‌ها (بدون آمار قربانیان قحطی جنگ از جمله ۷ تا ۱۰ میلیون ایرانی) محاسبه شده، خود گواه محکمی بر خوی وحشی اروپا است، اما مقایسه تاریخی فقط مختص ما نیست. اگر تمدن بشری را برای چندهزار سال محدود به اروپا و غرب و شرق آسیا و شمال آفریقا بدانیم- بجز مغول- بیشتر تراژدی‌های انسانی در اروپا و به دست اروپاییان است.

تمدن‌های شرقی نیز در ذکر تاریخ تمدنی خود، دوران شکوفایی شرق را با عصر تاریکی اروپا مقایسه می‌کنند. چندی پیش کتابچه‌ای از تاکشی موراماتو منتقد ادبی ژاپن می‌خواندم که سفارت کبرای ژاپن در ایران در اسفند ۱۳۵۴ با عنوان «خلاصه‌ای از تفکرات ژاپنی‌ها» منتشر کرد. موراماتو می‌نویسد ژاپن به مدت ۲۵۰ سال از ۸۱۰ میلادی تا اواسط قرن دوازدهم مجازات اعدام را لغو کرد که نشان می‌دهد روزگار بسیار آرامی را در تمدن خود داشته است و مقایسه می‌کند با اروپای همان عصر که زیر حملات وحشیانه و غارت وایکینگ‌ها بود و شهر‌های بزرگ به کلی خاکستر می‌شد و حتی کل انگلیس عرصه تاخت‌وتاز وایکینگ‌ها قرار گرفت. موراماتو از اینکه اروپا پر از برج و باروی نظامی است، اما ژاپن در همان ایام جنگ‌های ویرانگر اروپا فقط قصر‌های باشکوه ساخته است، به عنوان نشانه‌ای از برتری تاریخ تمدن شرق مقابل غرب بهره می‌برد.

البته نه شرق و نه غرب در دوره‌های معین و در کل تاریخ تمدن خود یکدست نبوده‌اند، و مقایسه باید با شاخص‌های معتبر انجام شود، اما در یک نگاه کلی چنین ادعا‌هایی شواهد تاریخی خود را دارد که در دوره معاصر کاملاً به ثبت و ضبط دوربین‌ها هم درآمده است.

چندی پیش وزیر خارجه روسیه نیز حقیقتی را گفت که صدای شرقی‌ها است، اما در ایران بر عده‌ای سنگین آمد: «نمی‌خواهم ضد اروپایی باشم، اما وضعیت فعلی، ایده بسیاری از تاریخ‌شناسان را تأیید می‌کند. در ۵۰۰ سال اخیر که غرب کم‌و‌بیش به شکل امروزی شکل‌گرفته، تمامی تراژدی‌های جهان را اروپا ساخته یا به لطف سیاست‌های اروپایی رخ داده است. استعمار جهان، جنگ‌ها، جنگ صلیبی، جنگ کریمه، ناپلئون، جنگ جهانی اول، آدولف هیتلر».

مسئله اروپای وحشی با مسئله اوج‌گیری علم و فناوری نوین در ۲۰۰ سال اخیر تناقض یا تعارض ندارد و جمع‌شدنی و فهمیدنی است. حوزه تمدنی شرق، عرصه «میازار موری که دانه‌کش است» بوده و حوزه تمدن نوین علمی و فناورانه غرب، عرصه دو بمباران اتمی به‌رغم پذیرش صلح از طرف ژاپن، برای امتحان دو نوع بمب در دو منطقه شهری است! نسل‌کشی‌های صد سال اخیر اروپا چه در خود آن قاره و چه اکنون در غزه در دوران پخش‌های زنده تلویزیونی مسئله‌ای ماهیتی و ذاتی و ایدئولوژیک است، نه صرفاً اتفاقات تاریخی و رخداد‌های موردی.

اکنون باید دید که وزیر خارجه ایران و آن باندی که در دولت دنبال صلح و دوستی با اروپاست، چقدر به این حقایق تاریخی و ذات و طبیعت اروپاییان توجه کرده است. همزمان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز در پاکستان است که مردمش ایران را وطن دوم خود می‌دانند و ایرانیان را بسیار دوست می‌دارند؛ و عجیب آنکه نقشه چند ساله آن اروپا ایجاد تفرقه و جدایی بین برادران تمدنی و سرزمینی در شرق و بین مسلمانان بوده است. آیا ما راهبرد مشخصی برای خنثی‌کردن این نقشه در رفت‌وآمد‌های دیپلماتیک دوره معاصر خود داریم، یا همچنان نقشه استعمار غرب را اجرا می‌کنیم؟!

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار