جوان آنلاین: دکتر ریحانه حقانی، مدیر گروه زن و خانواده پژوهشکده امربهمعروف و نهیازمنکر و پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در گفتوگو با «جوان» میگوید: تربیت صحیح و ترویج فرهنگ عفاف و حجاب، فرایندی زمانبر است. والدین باید صبر و پیگیری داشته باشند و تلاش کنند این نقش مهم و مؤثر را در مسیر پرورش فرزندان ایفا کنند؛ فرزندانی که در آینده وارد جامعه خواهند شد. متن گفتوگو را در ادامه میخوانید.
شبکههای اجتماعی چه نقشی در شکلدهی به دیدگاههای نسل جوان درباره حجاب ایفا میکنند و چگونه میتوان از این پلتفرمها برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب استفاده کرد؟
شبکههای اجتماعی قادرند باورها و نگرشهای جوانان را در مورد حجاب تحت تأثیر قرار دهند، تغییر دهند یا حتی نهادینه کنند. شبکههای اجتماعی با ارائه طیف گستردهای از تجربیات، نظرات و اطلاعات در این زمینه، ممکن است اطلاعات درست یا نادرست، موافق یا مخالف و تفسیرهای متنوعی را منتقل کنند. افراد تأثیرگذار (اینفلوئنسرها)، الگوهای فضای مجازی یا شخصیتهای محبوب در شبکههای اجتماعی میتوانند با ارائه الگوهای مثبت یا منفی، بر دیدگاههای جوانان اثر بگذارند و حتی جریانهای رسانهای ایجاد کنند. برای استفاده بهینه از این پلتفرمها، میتوان اقدامات متعددی انجام داد. نخست، اشتراکگذاری تجربیات مثبت افرادی که به حجاب روی آوردهاند، میتواند مؤثر باشد. برای مثال، گفتوگو با افرادی که پیشتر به دین اسلام یا مذهب تشیع گرایش نداشتهاند، از جمله مسیحیان، یهودیان یا افرادی بدون دین و حتی کسانی که به ایران تعلق نداشتهاند، میتواند الهامبخش باشد. این افراد با به اشتراک گذاشتن تجربیات خود از انتخاب حجاب و بیان تأثیرات مثبت آن، میتوانند اثرگذاری قابلتوجهی داشته باشند، بهویژه اگر پیشتر در فضایی با آزادیهای متفاوت زندگی کرده باشند و با انتخاب آگاهانه به حجاب و اسلام روی آورده باشند، همچنین از منظر بصری، میتوان حجاب را به شکلی زیبا، هنری و امروزی ارائه کرد. در حوزه پاسخگویی نیز میتوان با زبانی قابلفهم برای جوانان، مفاهیم را منتقل کرد. برگزاری گفتوگوهای تعاملی با چهرههای تأثیرگذار، بدون تأکید صرف بر انتقال مفاهیم، میتواند فضایی برای تبادل نظر فراهم کند. استفاده از بسترهای خلاقانه و روشهای متنوع نیز امکانپذیر است تا این موضوع به شکلی مؤثر ارائه و به سؤالات مطرحشده درباره چگونگی انجام این اقدامات پاسخ داده شود.
با توجه به روندهای جهانی مد، صنعت مد اسلامی در ایران چه چالشها و فرصتهایی دارد و طراحان ایرانی چگونه میتوانند در تولید لباسهای پوشیده و جذاب پیشرو باشند؟
صنعت مد اسلامی با مجموعهای از چالشها و فرصتها مواجه است. از جمله چالشهای این حوزه میتوان به تصورات سنتی از پوشاک اسلامی اشاره کرد که گاه مانع نوآوری در این صنعت میشود. این تصورات، همراه با محدودیتهای تولیدی، بازاریابی و قوانین مرتبط با تولید و عرضه پوشاک، موانعی جدی ایجاد کردهاند، همچنین کمبود رقابتپذیری در بازارهای بزرگ بینالمللی، نوسانات اقتصادی و نبود مراکز تخصصی طراحی مد از دیگر چالشهایی هستند که میتوانند مورد بحث قرار گیرند. علاوه بر این، محدودیتهای مربوط به بازاریابی در سطح جهانی نیز از جمله موانع این صنعت به شمار میروند. با وجود این چالشها، فرصتهای قابل توجهی نیز در این حوزه وجود دارد. ایران دارای جمعیتی جوان و علاقهمند به مد است که تقاضای بالایی برای پوشاک اسلامی باکیفیت ایجاد کرده است. برای بهرهبرداری از فرصتها، استفاده از پلتفرمهای شبکههای اجتماعی برای بازاریابی مؤثر، ارتباط مستقیم با مشتریان و فروش آنلاین میتواند نقش بسزایی ایفا کند، همچنین ایجاد تولید پایدار و اخلاقی از دیگر راهکارهای کلیدی است. برای پیشرو بودن در تولید پوشاک محجبه و جذاب، لازم است چند اقدام اساسی انجام شود: نخست، تلفیق هوشمندانه مدرنیته و سنت در طراحیها، به گونهای که اصول حجاب و عفاف بهطور کامل رعایت شود، اما از عناصر مد روز نیز بهره گرفته شود. دوم، استفاده از پارچهها و رنگهای متنوع و نوآورانه، با دقت در جزئیات طراحی، برش و دوخت. سوم، توجه به نیازها و سلایق مخاطبان و ارائه تنوع در محصولات. در نهایت، بهرهگیری کامل از ابزارهای بازاریابی دیجیتال و گسترش مهارتهای فنی طراحان میتواند به تولید پایدار و عرضه موفق در بازارهای جهانی منجر شود. این اقدامات نه تنها به تقویت جایگاه پوشاک اسلامی در بازارهای داخلی و بینالمللی کمک میکند، بلکه میتواند این صنعت را به پیشرو در حوزه پوشش محتشم تبدیل کند.
آموزش و پرورش چگونه میتواند از طریق برنامههای درسی و فعالیتهای فرهنگی، فرهنگ عفاف و حجاب را در میان دانشآموزان نهادینه کند؟
این امر هم از جهت برنامههای درسی ممکن است و هم به جهت فعالیتهای فرهنگی مکمل میتواند محقق شود. مثلاً در آیات مرتبط با عفاف و حجاب، میتوان با توجه به شیوههای متناسب با گروههای سنی مختلف، این مفاهیم را ارائه کرد یا دوم، معرفی شخصیتهای تاریخی و فرهنگی که الگوی عفاف و حجاب هستند. همچنین در بحث علوم اجتماعی، میتوان ابعاد اجتماعی، فرهنگی و روانی حجاب و تأثیر آن بر هویت فردی را بررسی کرد. در بحث سبک زندگی، میتوان مفاهیم عفاف و حیا را مطرح کرد یا در بحث تفکر، به جای آنکه صرفاً اطلاعاتی ارائه شود، از طریق بستههای پرسش و پاسخ، افراد را به تفکر و جستوجو واداشت. در بخش فوقبرنامه نیز میتوان گفتوگوهای آزاد برگزار کرد، مانند جشنوارههای مختلف در حوزههایی، چون نقاشی، شعر، داستاننویسی، عکاسی، فیلم کوتاه و سایر خلاقیتهای هنری. همچنین جشنوارههایی در زمینه لباس و مد یا دعوت از کارشناسان جذاب و مسلط برای اجرای برنامههای آموزشی یا برگزاری مسابقاتی در این زمینه و ارائه مشاورههایی مرتبط. علاوه بر آن، میتوان اردوهایی در این زمینه برگزار کرد، مثلاً بازدید از مراکز و نمایشگاههای مرتبط یا ایجاد انجمنهایی با محوریت عفاف و حجاب. همچنین انتشار نشریات دیواری، الکترونیکی یا دیجیتال و راهاندازی کانالهایی در این زمینه نیز مفید خواهد بود. در نهایت، آنچه وجود دارد این است که در فرایند تربیت و آموزش، باید ترکیبی از رویکرد ترغیبی و اقناعی در پیش گرفت. لازم است تبیین عقلانی داشته باشیم و با رویکرد عاطفی و فرهنگی مفاهیم را تبیین کنیم تا مخاطبان ما به درک درستی از این باور برسند و به این نتیجه دست یابند که زیبایی در عفاف و حجاب نهفته است.
برنامههای آموزشی و فرهنگی در مدارس، مانند کارگاهها و جلسات گفتوگو تا چه حد در ترویج ارزشهای عفاف و حجاب مؤثر بودهاند و چه راهکارهایی برای بهبود آنها وجود دارد؟
این برنامهها ظرفیت بالایی دارند، اما درخصوص اثربخشی آنها، باید گفت که برای اثربخشی واقعی، ابتدا باید آگاهی دانشآموزان افزایش یابد. لازم است فرصتهایی فراهم شود تا دانشآموزان بتوانند سؤالات خود را مطرح و پاسخهای مستدل دریافت کنند تا ابهامات آنها برطرف شود. در برخی موارد، الگویی معرفی نمیشود، بنابراین نیاز است معرفی الگوهای مناسب اتفاق بیفتد. در حوزه هویت نیز بهویژه هویت دخترانه، باید هویت دینی و فرهنگی از منظر دختران بهگونهای مناسب و مؤثر ارائه شود. گاهی محتواها بهقدری تکراری و کلیشهای هستند که برای دانشآموزان جذابیت ندارند و ارتباط لازم را با آن برقرار نمیکنند. برخی مطالب نیز متناسب با سن و روحیات دانشآموزان نیستند، به همین دلیل مورد توجه آنها قرار نمیگیرند. از سوی دیگر، گاهی قوانین و برنامههایی با رویکرد اجباری و دستوری وضع میشود که نتیجه مثبتی به همراه ندارد، همچنین برخی برنامهها استمرار ندارند و این موجب میشود که یک موضوع نهادینه نشود. شکاف میان محتواهای ارائهشده و واقعیتهای موجود در جامعه نیز از دیگر عواملی است که اثربخشی این برنامهها را کاهش میدهد و باعث میشود دانشآموز مشارکت فعال نداشته باشد، بنابراین لازم است هم تنوعبخشی در برنامهها صورت گیرد، هم محتوای آنها ارتقا یابد و هم افرادی که این محتوا را ارائه میکنند، توانمند شوند. حتماً باید فضای گفتوگو و پرسشگری، کارگاههای پرسش و پاسخ، گفتوگوهای آزاد و تریبونهای آزاد فراهم شود تا امکان طرح بحث برای دانشآموزان وجود داشته باشد. همچنین استفاده از روشهایی مانند نمایش، بازی و سایر شیوههایی که موجب افزایش مشارکت دانشآموزان میشود، اهمیت دارد. در نهایت، ارتباط مستمر با خانوادهها نیز باید برقرار باشد و از ظرفیتهای آنان نیز در این زمینه استفاده شود.
آموزشهای دوران کودکی چگونه میتوانند باور عمیق و ریشهای به حجاب را در کودکان شکل دهند و چه روشهایی برای آموزش غیرمستقیم این ارزشها مؤثرتر است؟
اینکه از دوران کودکی آموزشهای غیرمستقیم در این زمینه وجود داشته باشد، بسیار تأثیرگذار خواهد بود، بهویژه اگر خانواده از روشهای خلاقانه استفاده کند، این تأثیر دوچندان خواهد شد. لازم است مفاهیم مربوط به عفاف و حجاب، متناسب با سن کودک، بهتدریج مفهومسازی شود چراکه عفاف موضوعی درونی است و حجاب، نماد بیرونی آن به شمار میآید. چنانچه درونیسازی صحیحی صورت نگیرد، پذیرش حجاب نیز در مراحل بعدی با اشکال مواجه خواهد شد. از دیگر نکات مهم، الگوسازی مثبت است. والدین، بهویژه پدر و مادر و اطرافیان نزدیک، باید خود الگوی مناسبی باشند، چراکه تربیت از طریق الگوپذیری صورت میگیرد، همچنین فضای خانه و مدرسه باید در مسیر رعایت عفاف و حجاب قرار گیرد تا این فضاها همراستا با تربیت ارزشی کودک عمل کنند. از سوی دیگر، باید حجاب را با مفاهیم دیگر مرتبط ساخت، مانند زیبایی، آراستگی، احترام به بدن، هویت و تعلقات دینی. استفاده از روشهای غیرمستقیم نیز در این مسیر بسیار مؤثر است؛ روشهایی همچون قصهگویی، داستانپردازی، بازیهای خلاقانه و نقشآفرین، کاردستی، نقاشی، مسابقات مرتبط، ابزارهای کمکآموزشی مانند کارتونها و انیمیشنها، گفتوگوهای روزمره، پاسخگویی به سؤالات کنجکاوانه کودکان، ایجاد حس خوب نسبت به حجاب و بهرهگیری از تجربیات مثبت موجود. تمام این موارد میتوانند به شکلگیری نگرش مثبت و پایدار نسبت به موضوع حجاب و عفاف در ذهن و شخصیت کودک منجر شوند.
رفتار و الگوپذیری والدین تا چه حد بر گرایش فرزندان به رعایت حجاب تأثیر میگذارد و خانوادهها چگونه میتوانند در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب نقش مؤثرتری ایفا کنند؟
خانواده نخستین و مهمترین بستر تربیتی فرزندان است. فرزندان نیز بهطور ناخودآگاه از رفتارها، ارزشها و باورهای والدین الگوبرداری میکنند. اگر والدین، بهویژه مادر، نسبت به حجاب پایبند باشند و با افتخار و رضایت آن را رعایت کنند، احتمال گرایش فرزندان به حجاب بیشتر خواهد بود. در مقابل، اگر والدین نسبت به حجاب بیتوجه باشند یا آن را از روی اجبار رعایت کنند، فرزندان نیز با همان نگرش نسبت به این موضوع مواجه خواهند شد، در نتیجه اگر قرار است ارزشها منتقل و باورها درونی شوند، والدین باید ضمن رعایت عملی حجاب، آن را برای فرزندان خود توضیح دهند، تبیین کنند و با زبانی ساده، منطقی و متناسب با سن فرزندان، جنبههای مثبت آن را بیان کنند، همچنین باید فضای حمایتی برای فرزندان خود ایجاد کنند تا آنان بتوانند از روی انتخاب و باور شخصی به این ارزش پایبند شوند. این انتخاب آگاهانه باعث تقویت هویت دینی و فرهنگی فرزندان خواهد شد. علاوه بر این، حضور در مراکزی که فعالیتهای مذهبی و دینی در آنها انجام میشود نیز اهمیت دارد. وقتی فرزندان در مراسم مذهبی، جلسات قرآنخوانی، مساجد و زیارتگاهها شرکت میکنند، با هویت دینی خود آشناتر میشوند و درک عمیقتری از آن پیدا میکنند. همچنین قدردانی و تشویق از این مشارکتها، تأثیر مثبتی خواهد داشت. از سوی دیگر، والدین باید ضمن الگو بودن، خود نیز در مسیر ارتقای آگاهی گام بردارند. آنها باید موانع، فلسفه، جنبههای مختلف و احکام مرتبط با حجاب و عفاف را بدانند و روابط خانوادگی خود را در این زمینه تقویت کنند تا بتوانند پیامهای مورد نظر را بهدرستی به فرزندان منتقل کنند. توجه به انتخاب دوستان نیز اهمیت دارد چراکه دوستان نقش مهمی در تقویت یا تضعیف ارزشهای رفتاری دارند. در حوزه رسانه نیز لازم است والدین دقت داشته باشند که فرزندانشان از چه رسانههایی استفاده میکنند و چه میزان از این ابزارها در شکلگیری نگرش آنها نقش دارند. در نهایت، باید توجه داشت که تربیت صحیح و ترویج فرهنگ عفاف و حجاب، فرایندی زمانبر است. والدین باید صبر و پیگیری داشته باشند و تلاش کنند این نقش مهم و مؤثر را در مسیر پرورش فرزندان ایفا کنند؛ فرزندانی که در آینده وارد جامعه خواهند شد.
نقش الگوهای رفتاری والدین در محیط خانه، مانند نحوه پوشش و تعاملات اجتماعی، در شکلگیری نگرش مثبت فرزندان نسبت به حجاب چیست و چگونه میتوان این الگوها را تقویت کرد؟
کودکان بهطور طبیعی تمایل دارند رفتارهای پدر و مادر خود را تقلید کنند، بنابراین زمانی که والدین خودشان نسبت به حجاب پایبند هستند و نگرش مثبتی نسبت به آن دارند، این نگرش بهصورت ناخودآگاه به فرزندان نیز منتقل میشود. زمانی که بین نگرشها و رفتارهای والدین در این زمینه تعادل و تناسب برقرار باشد، تأثیرگذاری آنها بر پوشش و باورهای فرزندان بیشتر خواهد بود. در حوزه تعاملات اجتماعی نیز والدین باید به کودکان آموزش دهند که احترام به حریم شخصی امری ضروری است و پوشش، یکی از راههای حفظ این حریم است. نحوه ارتباط با نامحرم نیز باید به شیوهای صحیح تبیین شود. اگر قرار است الگوسازی مؤثری صورت گیرد، در وهله اول، والدین باید از نظر فردی خودسازی داشته باشند. آنها باید فضایی برای گفتوگو در خانه ایجاد کنند، اطلاعات صحیح را منتقل و از روشهای مستقیم و تشویقی استفاده کنند، بدون آنکه اجباری یا تحمیلی در کار باشد. این ارزش باید در بستر باور و انتخاب شکل گیرد، نه الزام و اجبار.