جوان آنلاین: تجاوز تروریستی مشترک رژیمصهیونیستی و امریکا به خاک کشورمان، ابعاد حقوقی چندوجهی دارد که باید در مجامع بینالمللی بهطور قاطع محکوم شود و پیگیری قضایی آن در مراجع بینالمللی را خواستار شویم.
حمله به تأسیسات هستهای، حمله به مراکز درمانی و مراکز امدادی از جمله حملاتی است که در حقوق بینالملل ممنوع بوده و کشورهای دیگر باید این اقدامات امریکا و رژیمصهیونیستی را به طور جداگانه محکوم کنند. همچنین نهادهای مسئول بینالمللی باید با استفاده از سازوکارهای تنبیهی حقوقی، امریکا و رژیمصهیونیستی را مجازات و تحریمهایی را علیه آنها اعمال کنند.
ممنوعیت حمله به تأسیسات هستهای
در حقوق بینالملل، حمله به مراکز هستهای به دلایلی، چون خطرات زیستمحیطی فاجعهبار پس از تشعشعات رادیواکتیو، نقض حق داشتن انرژی صلحآمیز هستهای طبق معاهده NPT و تشدید بحرانهای بینالمللی ممنوع بوده است، زیرا تشعشعات اورانیوم میتواند تأثیرات جدی بر سلامت انسان و طبیعت داشته باشد. این تأثیرات شامل آسیب به سلولها و DNA، افزایش خطر ابتلا به سرطان و تأثیرات منفی بر سیستم تولیدمثل و رشد است. اورانیوم یک عنصر پرتوزاست و تشعشعات آن میتواند از طریق استنشاق، بلع یا تماس پوستی وارد بدن شود.
از طرفی، معاهدههای حقوق بینالملل بشردوستانه حملهها علیه تأسیسات هستهای را صرف نظر از اهمیت مزیت نظامی پیشبینیشده، اکیداً ممنوع کرده است، با وجود این ایران به عنوان یک عضو رسمی پیمان NPT که با تأکید چند باره بازرسان آژانس، کوچکترین انحرافی در فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود نداشته، به طور غیرقانونی و جنایتکارانه مورد تهاجم نظامی امریکا و اسرائیل واقع شده است.
کشورهایی که خود دارای بیشترین سلاح هستهای بوده و نقشآفرینی آنها در نظام بینالملل بر جنگافروزی و جنایت استوار است، امروز با بهانههای واهی و ذهنی که مورد تأیید هیچ نهاد بینالمللی نبوده به کشوری که فعالیتهای هستهای خود را زیر شدیدترین نظارتهای آژانس بینالمللی اتمی، به طور صلحآمیز دنبال میکند، حمله کردهاند.
این در حالی است که رژیمصهیونیستی با استراتژی ابهام هستهای و استفاده از سلاحهای ممنوعه اورانیوم ضعیفشده در جنگ غزه، خود بزرگترین مجرم هستهای است و تحت حمایت امریکا جنایات فزاینده هستهای خود را در قبال غیرنظامیان و مردم عادی مرتکب میشود، همچنین این رژیم منحوس تحت حمایتهای همهجانبه امریکا تاکنون بیش از دهها قطعنامه شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل را که خواستار پایان جنایتگری و خروج از سرزمینهای اشغالی بوده، نادیده گرفته است، از این رو این دو رژیم همزمان باید باهم در مجامع جهانی به عنوان جنایتکار جنگی محکوم شوند و حقوق ایران به طور واقعی استیفا شود.
«خروج از NPT» واکنشی قانونی
معاهده NPT همچون سایر معاهدات بینالمللی، برای اعضا حق خروج قائل شده است. بر اساس ماده۱۰ NPT، دولتهای عضو مجاز هستند در صورت «وقوع حوادث فوقالعاده که منافع حیاتی آنها را تهدید کند» از معاهده خارج شوند. حمله به تأسیسات هستهای یک کشور میتواند مصداق چنین تهدیدی محسوب شود، بهویژه در دو شرایط: نخست آنکه شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اجرای تعهدات خود در زمینه حفاظت از تأسیسات هستهای کوتاهی کرده باشند و دوم آنکه حمله بدون مجوز بینالمللی صورت گرفته باشد.
در این میان با توجه به افشای اسرار هستهای ایران از سوی آژانس که مصداق تخلف است، میتوان از سازوکارهای حقوقی موجود برای الزام این سازمان به پاسخگویی بهره برد.
به گفته کارشناسان، در خصوص سازوکارهای پاسخگویی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مواردی مانند جاسوسی، سه راهکار اصلی وجود دارد: دولتها میتوانند با استناد به ماده ۱۲ اساسنامه IAEA، تخلفات مدیرکل را در شورای حکام مطرح کنند. همچنین شورای حکام در صورت مشاهده نقض فاحش، اختیار ارجاع موضوع به شورای امنیت را دارد.
علاوه بر این، تعلیق یا محدودسازی همکاریها با آژانس (مانند اقدام ایران در کاهش تعهدات برجامی در سال ۲۰۱۹ و طرحهای مجلس کنونی) نیز شیوهای مؤثر برای الزام آژانس به پاسخگویی است.
ممنوعیت حمله به مراکز درمانی
بر اساس اعلام وزارت بهداشت، حمله رژیمصهیونیستی به ایران، زیرساختهای هفت بیمارستان، چهار واحد بهداشتی- درمانی و ۱۱ دستگاه آمبولانس را هدف گرفت.
این حملات به شهادت شش پزشک و کادر سلامت و مصدوم شدن ۲۰نفر دیگر از کادر درمان در ایران منجر شد که نقض آشکار حقوق بینالملل است.
طبق اصول و قوانین بینالمللی، در درگیریهای نظامی و جنگها مردم عادی نباید آسیب ببینند و مراکز درمانی پزشکان، پرستاران و کادر درمان باید به عنوان آخرین پناه مردم و مجروحان محافظت شوند.
با وجود آنکه، نهادهای بینالمللی سلامت از جمله سازمان بهداشت جهانی، کمیته بینالمللی صلیب سرخ در این حملات و آسیبهای ضدحقوق بشری در سکوتی معنادار به سر میبرند، اما ایران میتواند با ارائه اسناد جنایت رژیمصهیونیستی به نهادهای بینالمللی از جمله دیوان دادگستری و صلیب سرخ جهانی زمینه پیگیری و استفای حق خود و محکوم کردن رژیمصهیونیستی را فراهم کند.
تحقق این هدف مستلزم پیوست رسانهای و دیپلماتیک فعال است. با توجه به ظرفیت افکار عمومی جهانی در محکومیت جنایات اسرائیل- که پس از هفتم اکتبر شکل گرفت و با حمله به ایران تقویت شد- میتوان با طراحی اقدامات هماهنگ، نفوذ امریکا را در مجامع بینالمللی برای حمایت از جنایات رژیمصهیونیستی افشا کرد.
گامهای ابتکاری ایران
فارغ از اقدامات آتی ایران درباره پرونده حمله به مراکز هستهای از سوی امریکا و رژیمصهیونیستی، مجازات جداگانهای هم باید برای امریکا که حامی و تسهیلگر اقدامات تروریستی اسرائیل در تعرض به بیمارستانها و سایر مناطق ممنوعه بوده است، پیشبینی شود. در واقع ایران همزمان با استیفای حق قانونی خود از مجامع بینالمللی مسئول، باید با طرح ایدههای جدید در این مجامع هر گونه همکاری و حمایت سیاسی کشورها از نقض حقوق بینالملل را جرمانگاری و الزام کند که هر سازوکار تنبیهی که برای این دست تخلفات برای کشور متجاوز در نظر گرفته شده، به طور همسان برای کشور حامی هم اعمال شود، بنابراین این امریکاست که باید در کانون تحرکات دیپلماتیک ایران برای محکومیت و تحریم قرار بگیرد و رژیمصهیونیستی به عنوان عامل ثانویه در مجامع بینالمللی محکوم شود.