درک موقعیت اقتصادی کشورمان بدون توجه به مختصات امنیتی و پرچالش منطقهای این روزها، تحلیلی ناقص و گمراهکننده خواهد بود. اقتصاد ایرانمان، در دل یک نبرد تمامعیار تنفس میکند؛ نبردی که نه فقط میدانهای جنگ که سفره مردم، بازار کالا، تبادلات بانکی، منابع ارزی و حتی نوسان قیمت نهادههای کشاورزی را نیز دربرگرفته است. در چنین میدان نابرابری، دولت بیآنکه شانه از بار مسئولیت خالی کند یا بهانهای برای تأخیر بتراشد، در تلاش برای مدیریت وضعیت است. در همین ۱۲ روز دفاع مقدس که دشمن صهیونی با تمام توان در تلاش بود با فشار ترکیبی، آرامش درونی را از پا درآورد، صحنههایی از همت و همدلی در دولت دیده شد که یادآور دوران دفاع مقدس یکم است، دورانی که همه نهادها، از سپاه تا جهاد، از بانک مرکزی تا تعاونیهای روستایی، در کنار هم برای حفظ کشور و تأمین مایحتاج مردم بسیج شده بودند. امروز نیز وزارتخانههای اقتصادی مخصوصاً «جهاد کشاورزی» و «نفت» و البته بانک مرکزی شبانهروزی در تلاش بودند و به حکم انصاف باید دستمریزاد گفت. آنچه پیش چشم داریم، صرفاً یک مواجهه نظامی یا دیپلماتیک نیست. این، یک جنگ تمامعیار ترکیبی است که اقتصاد، رسانه، روان، بازار و حتی نان سفره مردم را هدف گرفته است. دشمن امید بسته که با فشار اقتصادی، زنجیر نارضایتی را حلقه به حلقه محکم کند. اما چه شده که این پروژه ناکام ماند؟
باید روراست بود: این روزها مدیریت اجرایی کشور، متفاوت از سالهای پیش رفتار میکند. در بحبوحه تهدیدهای امنیتی، وزارتخانههای کلیدی مثل جهاد کشاورزی و نفت و بانک مرکزی، بیسروصدا، اما مؤثر، در میدان حاضرند. بانک مرکزی، با وجود فشارهای سنگین ارزی، اجازه نداد نرخ دلار از کنترل خارج شود، با مدیریت هوشمندانه منابع ارزی، روابط بانکی منطقهای و حذف تدریجی دلالی مخرب، آرامش را به بازار ارز بازگرداند. نرخ تورم که بهصورت تاریخی در بزنگاههای بحران شتاب میگرفت، اینبار در مدار کنترل باقی مانده است. این یعنی مهار انتظارات تورمی، یعنی اعتبارسنجی دولت در چشم مردم و بازار. آنطرف در وزارت جهاد کشاورزی، ساماندهی به زنجیره تأمین کالاهای اساسی- از گندم و نهاده دامی گرفته تا شکر و روغن- موجب شد، فروشگاههای کشور پر بمانند. این اتفاق، دستاوردی معمولی نیست، تداوم آن حاصل تلاش است. در وزارت صمت، بهویژه در حوزه ذخیرهسازی و پشتیبانی از زنجیره تولید، نشانههایی از بلوغ راهبردی به چشم میخورد. کارخانجات با وجود قطعی مقطعی برق یا تهدید زیرساختی، تولید را متوقف نکردهاند. صنایع غذایی، دارویی و مواد بهداشتی حتی در شرایط حمله، به تولید ادامه دادهاند. در کنار همه اینها، وزارت نفت با تأمین مستمر انرژی و وزارت نیرو با بازسازی زیرساختها در زمانهای ضربتی، اجازه ندادند خاموشی سراسری یا بحران سوخت بر زندگی مردم سایه بیفکند، در واقع دولت در عمل نشان داد مفهوم «پشتجبهه» را جدی گرفته است.
تاریخ، تکرار نمیشود، اما الهام میدهد. در سالهای هشت سال دفاع مقدس، کشور در محاصره بود. پالایشگاهها بمباران میشدند، کشتیها هدف گرفته میشدند، اما نان و آب مردم قطع نشد. رمز این تابآوری، در همدلی دولت و مردم، در اولویتبخشی به کالاهای اساسی و در اعتماد به توان داخل بود. امروز هم، مشابهتها کم نیست. دشمن دوباره همدلی و انسجام اجتماعی را نشانه گرفت و امید داشت که مردم به تنگنا بیفتند، اما آنچه اکنون میبینیم، تکرار همان روحیه مقاومت است، با ابزارهای مدرن، با سامانههای دیجیتال، با لجستیک نوین. این یعنی پیشرفت، حتی در دوران صلح هم، مدیریت اقتصاد کلان کشورمان آسان نیست، چه رسد به روزهایی که هر تصمیم اقتصادی، بلافاصله در میدان جنگ روانی رسانهای، بازتاب جهانی پیدا میکند. در چنین فضایی، پایداری توزیع کالاهای اساسی، خود یک شاهکار است.
نقد، ضروری است. کاستیها، بیگمان وجود دارد. اما انصاف نیز ضروری است. در کنار میدان بودن دولت ارزشمند است و غیر از این هم انتظاری نبود. این آرامش باید باثبات بماند و لازمه آن، استمرار همین مدیریت منسجم است. اکنون که همه دولت پای کار آمدهاند، نیاز به هماهنگی بیشتر، روایتگری مؤثرتر و گفتوگوی بیواسطه با مردم، بیشتر از همیشه حس میشود. ما در میانه یک جنگ مدرن هستیم، جنگی که رسانه، بازار، افکار عمومی، فناوری، انرژی، دیپلماسی و روان مردم را با هم هدف گرفته است. راه مقابله با چنین هجومی، نه صرفاً یک وزارتخانه که یک ارکستر هماهنگ از همه نهادهای اجرایی است. آنچه این روزها در عملکرد دولت دیده میشود- از مدیریت ارز تا تأمین کالا و مهار شایعه- نشانههایی از همین نگاه ترکیبی است. اگر این هماهنگی تعمیق یابد، میتوان امید داشت که حتی تهدیدهای بزرگتر هم به فرصت تبدیل شوند. همین حالا، کشورهای دوست منطقه، با مشاهده ثبات اقتصادی کشورمان در میانه بحران، نگاه تازهای به ما پیدا کردهاند. آنها درمییابند که تکیه به تهران، فقط بهخاطر قدرت نظامی نیست، بلکه ناشی از همراهی مردم در تقویت ظرفیت کشورداری در سختترین شرایط است. این اعتبار، سرمایه راهبردی آینده ماست.
در میانه نقدهای بجا و بازتاب گلایههای ریزودرشت مردم، لازم است توقفی کنیم و بگوییم: خداقوت. نه از سر اغراق، نه برای تقدیس دولت، بلکه برای تقویت روحیه مردانی که شبانهروز، بینام و بینشان، در مراکز داده، سامانههای توزیع، اتاقهای عملیات ارزی و انبارهای راهبردی، مشغولند. کسانی که اگر یک لحظه دست از کار بکشند، چرخ اقتصاد از حرکت میایستد. امروز، باید این حقیقت را بلند گفت که بخشهایی از دولت، در یکی از دشوارترین برهههای تاریخ اقتصادی و امنیتی، کارنامهای قابل دفاع دارند. در حالی که بسیاری تصور میکردند کشور به زانو درمیآید، این مدیریت، ایستادگی کرد. حالا که طعم تلخ بیچارگی را به سگ نگهبان امریکا در منطقه غرب آسیا یعنی رژیم موقت صهیونیستی چشاندهایم، نوبت «روایت پیروزی» است. همانگونه که در دوران جنگ تحمیلی، خبر از ساخت پل خیبر و عملیات بیتالمقدس، روحیه جامعه را بالا میبرد، امروز هم لازم است مردم بدانند که در عرصه اقتصاد، پیروزیهایی رقم خورده است. برای مثال، صادرات غیرنفتی همچنان ادامه دارد. شرکتهای دانشبنیان در حال توسعهاند. سامانههای خرید و توزیع با سرعت در حال هوشمندسازیاند. سفره مردم، آرام است. بازار، آرام است. اینها ارزشمندند و باید دیده شوند.
آقای دولت، خداقوت. همینکه مردم، نان شبشان را با خیال راحت میخرند، خودش نشان از موفقیت دارد. در این روزها که دشمن در حال مهندسی یأس است، کار شما در مهندسی امید، شایسته دیدهشدن است، اما راه هنوز به پایان نرسیده است. دشمن همچنان مترصد فرصت است، هر روز به شکلی نو، با ابزارهای رسانهای، فشارهای اقتصادی یا تحرکات سیاسی و امنیتی. لحظهای غفلت، میتواند تمام رشتهها را پنبه کند. دولت، با همین روحیه جهادی و هماهنگی درونی، باید این مسیر را ادامه دهد. نباید خیال کنیم بحران پشت سر گذاشته شده است، بلکه باید آن را مهارشده در میدان بدانیم، نه پایانیافته. امروز بیش از همیشه به استمرار هوشمندی، تصمیمسازی دقیق، ارتباط مؤثر با مردم و تقویت همدلی ملی نیاز است. اگر جبهه دشمن زنده است، جبهه خدمت هم باید زندهتر و آمادهتر بماند.