کد خبر: 1299374
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۵
بهمن متین‌پور

کاهش فرزندآوری در ایران را نمی‌توان تنها با فرمول‌های خشک اقتصادی یا فشار‌های سیاسی توضیح داد. این پدیده، زخمی است بر پیکره روان جمعی ما؛ زخمی که از ترس زیستن در فردایی می‌تراود که هرگز نخواهد آمد. در چنین فضایی، علاقه فزاینده به نگهداری سگ‌ها از کوچه‌های تهران تا آپارتمان‌های شهرستان‌ها نشانه روشنی است از تلاش ناخودآگاه جامعه برای پر کردن خلئی عمیق: گریز از آینده‌ای که دیگر نه رؤیا، که کابوس است. 
سگ، در این معنا، تنها یک حیوان خانگی نیست؛ او آینه‌ای است که اضطراب وجودی ما را بازمی‌تاباند: جامعه‌ای که به‌جای پرورش فرزند، به نوازش حیوانات مشغول است، در واقع دارد فریاد می‌زند که «فردایی در کار نیست». این جایگزینی، انتخابی است میان «هیچ» و «تقریباً هیچ»؛ تلاشی است برای زنده نگهداشتن غریزه مراقبت در جهانی که امید به تداومش را از دست داده‌ایم. 
 روان‌شناسی گریز: سگ به مثابه پناهگاه امن 
در نظریه دلبستگی، انسان برای حفظ سلامت روانی نیازمند پیوند‌هایی است که احساس امنیت و تعلق خاطر را تقویت کنند. در شرایطی که فرزندآوری به دلیل هزینه‌های روانی، اقتصادی و وجودی به عنوان یک ریسک بزرگ تلقی می‌شود، رابطه با سگ‌ها به عنوان جایگزینی کم‌خطر ظاهر می‌گردد. سگ با وفاداری بی‌قیدوشرط، نیاز به عشق ورزیدن را بدون وادار کردن فرد به مواجهه با ترس‌های وجودی (مانند مرگ، شکست والدگری، یا نگرانی برای آینده‌ی فرزند) ارضا می‌کند. این رابطه، هرچند رضایت بخش، نوعی «عاطفه مصرفی» است که در آن، فرد به جای سرمایه‌گذاری روی آینده، احساساتش را در بازه‌ای محدود و کنترل‌شده خرج می‌کند. 
 بدن مندی منفعل: لمس اکنون، فراموشی آینده 
در پدیدارشناسی، بدن رسانه ارتباط با جهان است. اما رابطه با حیوانات خانگی، بدن‌مندی را به سطحی فردی و فاقد بعد جمعی تقلیل می‌دهد. نوازش سگ یا بازی با او، اگرچه حس «حضور در لحظه» را تقویت می‌کند، فاقد آن بعد تاریخی است که در فرزندآوری نهفته است؛ مثلاً انتقال خاطرات، ارزش‌ها، یا حتی ریتم‌های فرهنگی از نسلی به نسل دیگر. این رابطه، انسان را در حلقه‌ای بسته از «اکنون» محبوس می‌کند؛ اکنونی که هر چند آرامش‌بخش است، مانند داروی مسکنی موقت، درد غیاب آینده را بی‌آنکه درمان کند، پنهان می‌سازد. 
 آیین‌های جدید: شبیه‌سازی معنای جمعی 
آیین‌ها چه مذهبی، چه ملی ابزار‌هایی برای اتصال گذشته به آینده هستند، اما در جامعه‌ای که این آیین‌ها تضعیف شده‌اند، شاهد ظهور «آیین‌های جایگزین» هستیم: جشن تولد سگ، خرید لباس‌های تجملی برای حیوانات، یا شبکه‌های اجتماعی مخصوص حیوانات خانگی. این آیین‌ها هرچند حس همبستگی موقت ایجاد می‌کنند، مانند نقاشی‌ای روی یخ هستند زیبا، اما شکننده و فاقد ریشه. آنها نه روایتی مشترک می‌سازند، نه پلی به آینده می‌زنند. در مقابل، فرزندآوری خود یک آیین زنده است؛ آیینی که ادامه حیات جمعی را تضمین می‌کند. 
 اقتصاد وجودی: هزینه‌های پنهان یک جایگزینی 
نگهداری سگ به‌رغم تمام لذت‌هایش نوعی «فرار رو به پایین» در سلسله مراتب نیاز‌های وجودی است. جامعه با جایگزینی فرزندآوری با حیوانات خانگی، شاید به طور موقت اضطراب خود را تسکین دهد، اما در بلندمدت، این انتخاب سه پیامد دارد: 
- فردگرایی افراطی: عاطفه در چارچوب رابطه‌ای دونفره محدود می‌شود، نه در شبکه‌ای از پیوند‌های خانوادگی و اجتماعی. 
- کاهش تاب‌آوری جمعی: جامعه‌ای که کودکان کمتری دارد، توان کمتری برای نوآوری، همدلی و حل بحران‌های آینده خواهد داشت. 
- فروپاشی روایت مشترک: حیوانات خانگی نمی‌توانند واسطه انتقال فرهنگ، زبان، یا حافظه‌ی تاریخی باشند. 
 فرزندآوری به مثابه اعتراض به مرگ آینده 
کودک فقط ادامه‌ی زیست‌بیولوژیک نیست؛ او تجسم امید به آینده است. در مقابل، گرایش به حیوانات خانگی اگرچه طبیعی و انسانی است می‌تواند نشانه‌ای از تسلیم شدن در برابر «امپراتوری اکنون» باشد. درمان این بحران، نه با تقبیح علاقه به حیوانات، که با بازسازی روایت‌های جمعی محقق می‌شود: روایت‌هایی که آینده را نه به مثابه سرزمینی هراس‌انگیز، که به مثابه امتدادی زنده از امروز ترسیم کنند. فرزندآوری، در این معنا، کنشی انقلابی است اعتراضی ساکت به همه آنچه آینده را از ما دزدیده است. 
جامعه‌ای که کودکانش را با سگ‌ها عوض می‌کند، شاید تنها نیاز دارد بار دیگر بیاموزد که چگونه آینده را در آغوش بگیرد، نه از سر اجبار، که از سر عشق به بودن در جریانی که از گذشته می‌آید و به فردا می‌رود.

برچسب ها: اقتصاد ، سیاست ، فرزندآوری
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار