«حرفهای امریکاییها درباره اینکه اجازه غنیسازی به ایران نمیدهیم، غلط زیادی است و جمهوری اسلامی سیاست و روش خود را در این زمینه دنبال خواهد کرد» به این جمله محکم رهبر حکیم انقلاب که دیروز در مراسم بزرگداشت شهدای پرواز مطرح کردند، نباید فقط از موضعگیری سیاسی یا دفاع از حاکمیت ملی نگریست، بلکه از منظر اقتصادی هم قابل تأمل است وای بسا این ساحت مهمتر از دیگر ابعاد است، چراکه امروز، غنیسازی اورانیوم، شالودهای برای ساختن اقتصاد مقاوم، مستقل و آیندهمحور است. دوران جنگ نفت گذشته است، حالا وقت جنگ واتهاست.
دنیا به سرعت از سوختهای فسیلی عبور میکند و هر کشوری که زیرساخت انرژی پایدار و ارزانقیمت داشته باشد، مسیر رشد و توسعه را با سرعت طی خواهد کرد.
غنیسازی، کلید ورود به این حوزه است؛ بدون آن، نه نیروگاه اتمی میتوان ساخت، نه آبشیرینکن اتمی راه انداخت، نه پزشکی هستهای توسعه داد و نه حتی به برخی صنایع پیشرفته ورود کرد.
کشورمان با داشتن ذخایر قابلتوجه اورانیوم و ظرفیت علمی بینظیر در منطقه، اگر غنیسازی نکند، دقیقاً چه کند؟ آیا باید دست روی دست بگذارد و در صف واردات انرژی بایستد یا نفتش را بفروشد تا برق بخرد؟ در دنیایی که هر کیلو اورانیوم غنیشده به اندازه طلا ارزش دارد، چشمپوشی از غنیسازی، یعنی کنار کشیدن از رقابت برای بقا.
انرژی در عصر حاضر ستون فقرات توسعه اقتصادی و اجتماعی است، نمیتوان آیندهای روشن را با تکیه بر منابعی محدود و پرریسک ساخت. امروز کشور ما با چالشهای فزایندهای روبهرو است: رشد سریع تقاضای برق، گرمایش هوا، فرسودگی زیرساختها و فشار تحریمها. در چنین شرایطی، ادامه وابستگی صرف به نفت و گاز، نهتنها خطرناک، بلکه یک اشتباه راهبردی است. ما نیاز به منبعی پایدار، امن و مستقل برای تولید انرژی داریم. پاسخ روشن است: انرژی هستهای. توسعه صنعت هستهای و غنیسازی، نه برای سلاح، بلکه برای برق پاک و ارزان و البته صدها کاربرد صلحآمیز دیگر از جمله در پزشکی نوین، حیاتی است. امروز رادیوداروهای تولیدشده با فناوری غنیسازی، جان میلیونها انسان را نجات میدهند. آیا منطقی است که برای چنین فناوری حساسی دست نیاز به سوی دیگران دراز کنیم؟ وقتی حرف از غنیسازی میزنیم، ذهن بسیاری فقط به سمت بمب میرود، دقیقاً همان فریبی که رسانههای غربی سالهاست به جهان خوراندهاند، اما واقعیت این است که کاربردهای صلحآمیز فناوری هستهای، بسیار گستردهتر از آن چیزی است که تصور میشود.
آیا باید این فناوری را از دیگران گدایی یا آن را در داخل کشور تولید و حتی صادر کنیم؟ در حوزه کشاورزی، با کمک فناوری هستهای، میتوان آفات را ریشهکن و بذرهای مقاومتری تولید کرد و حتی صادرات محصولات کشاورزی را افزایش داد. صنعت، محیط زیست، آبشیرینکنها، لیزر، ردیابی مواد قاچاق و صدها کاربرد دیگر، همگی در گرو حفظ و توسعه توان غنیسازی است.
«غنیسازی» زیربنای اقتصاد آینده است
دستیابی به فناوری غنیسازی، فقط به معنای تولید سوخت هستهای نیست، بلکه جهشی راهبردی در اقتصاد، صنعت و امنیت ملی بهشمار میرود. کشورهایی که به این فناوری پیشرفته دست یافتهاند، نهتنها در حوزه تأمین انرژی، بلکه در صادرات فناوری، تقویت قدرت چانهزنی اقتصادی و توسعه زیرساختهای صنعتی نیز رشد چشمگیری داشتهاند. در ایران ما نیز هر جا بر توان بومی در حوزه هستهای تکیه کردهایم، نتایج فراتر از انتظار بوده است.
از راهاندازی نیروگاه بوشهر گرفته تا تأمین رادیودارو، تولید سانتریفیوژهای پیشرفته و تکمیل چرخه سوخت هستهای، بدون وابستگی خارجی، نشاندهنده ظرفیت عظیم کشورمان در این حوزه است. اکنون زمان آن رسیده است که این توان علمی و فنی، به فرصتهای صنعتی، اشتغال پایدار و ارزش افزوده اقتصادی تبدیل شود. یکی از بزرگترین فریبهایی که درباره صنعت هستهای گفته میشود، این است که هزینهزاست یا تحریمزا، اما واقعیت کاملاً برعکس است: تحریمها به جای توقف، به مدرسهای برای رشد تبدیل شدهاند.
ایران در همین سالهای سخت، توانست به غنای بالای ۶۰درصد دست یابد، نسل جدید سانتریفیوژها را تولید کند و در دانش هستهای به جایگاهی جهانی برسد. این توانمندی نهتنها تهدید نیست، بلکه یک مزیت راهبردی برای کشورمان است. کشوری که به فناوری بومی غنیسازی مجهز است، در مذاکرات بینالمللی نیز دست بالاتر را دارد. غنیسازی، همانقدر سرمایه است که نفت و گاز، با این تفاوت که منابع فسیلی روزی به پایان میرسند، اما فناوری، ماندگار است و آینده میسازد.
غلط اضافی ممنوع!
وقتی امریکاییها میگویند «به ایران اجازه نمیدهیم غنیسازی کند»، آنها نه از موضع برتری، بلکه از دل ترس و وحشت حرف میزنند.
آنها از ایران مستقل و قدرتمند میترسند، از کشوری که دیگر نفتخام صادر نمیکند و به جای آن، برق اتمی و فناوریهای پیشرفته صادر میکند. از صنعتی که خودکفا شده و دیگر نیازی به واردات ندارد، از نسلی که به جای چشم دوختن به غرب، به آزمایشگاههای نطنز و فردو افتخار میکند. برای کشوری که دههها با تحریم، تهدید، فشار و توطئه روبهرو بوده است، هیچچیز جز تکیه بر توان بومی و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته نمیتواند راهگشا باشد. غنیسازی، نماد این مسیر است؛ مسیری که ایرانمان را از وابستگی به منابع فسیلی نجات میدهد، اقتصاد را مقاومتر میسازد و کشور را به سمت تولید دانشبنیان سوق میدهد. این فناوری، نه تنها تهدیدات خارجی را خنثی میکند، بلکه به نسل آینده امید و اعتمادبهنفس میبخشد، برای آیندهای که دیگر تحتتأثیر تصمیمات سیاسی کشورهایی، چون امریکا نیست، بلکه بر اساس توان داخلی و دانش بومی خود پیش میرود، بنابراین دفاع از غنیسازی تنها یک مسئله سیاسی نیست، بلکه یک ضرورت اقتصادی و راهبردی است.
باید این مسیر را گسترش دهیم و از آن پاسداری کنیم، زیرا غنیسازی یک پروژه ملی است که اقتصاد و استقلال ما را تأمین میکند. در این راه، نباید اجازه داد «غلطهای اضافی» مانع اراده و پیشرفت یک ملت شود. یکی از اهداف اقتصاد مقاومتی، عبور از خامفروشی و ورود به حلقههای بالادستی زنجیره ارزش است.
غنیسازی اورانیوم دقیقاً همان نقطهای است که کشورمان را از فروش مواد اولیه به تولید فناوری ارتقا میدهد. چرا؟ چون اورانیوم غنیشده، صرفاً یک ماده نیست، نقطه ورود به بازار فناوریهای نوین است.
در دنیایی که «دانش» تبدیل به دارایی شده است، غنیسازی یعنی تملک یک دانش انحصاری. هر سانتریفیوژ، هر گرم UF۶، حاصل سالها سرمایهگذاری علمی و صنعتی است که میتواند به الگوی بومی توسعه فناوری در دیگر حوزهها نیز تبدیل شود.
از سوی دیگر، بسیاری از صنایع نوظهور همچون رآکتورهای نسل جدید، فضاپیمایی، سنسورهای پرتوی، پردازش کوانتومی و حتی امنیت سایبری، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از فناوریهای مرتبط با انرژی هستهای تغذیه میشوند.
اگر غنیسازی را متوقف کنیم، نه فقط از برق اتمی، بلکه از دهها مسیر پیشرفت دیگر نیز بازمیمانیم. در دنیای امروز یا باید در حلقه سازندگان فناوری باشیم یا در صف خریداران و جمهوری اسلامی تصمیم گرفته است در صف اول بایستد؛ با قدرت، با قاطعیت، با غنیسازی.